-اتوبوس امروز شلوغ بود. راننده متوجه خانم مسنی که میخواست سوار بشه نشد. با همه وجود داد زدم: آقای راننده وایسین...
- سفر خوبی بود ولی نمیتونم نگم که تصویر آشغالهایی که مردم جا گذاشته بودن آزاردهنده ترین چیزی بود که دیدم.
-دست کوچیکشو گرفتم و گفتم ترجیح میدم به جای اینکه ازش گل بخرم ببرمش تو کافه و یه شیرکاکائوی داغ مهمونش کنم.
-تنها کاری که می توانستم انجام بدم این بود که عکس زاینده رود پرآب را نشانش بدهم تا بداند که تمام زیبایی سیوسه پل بسته به آبی بود که امروز دیگر نیست و هر چند که مترجم باشم اما زبانم از وصف اهمیت آب عاجز است.
اینها مواردی ست که در رسانههای شخصی آدمهای اطراف ما مطرح شده است. تمام تلاش شان ابراز عقیدهای است که نیاز به بیانش را در خود احساس میکنند. نوعی مسئولیتپذیری نسبت به جامعه و محیط اطراف که طیف وسیعی از حوزههای مختلف را دربرمیگیرد: حساسیتهای زیست محیطی، فعالیتهای ضد جنگ، جمعآوری کمک برای افراد نیازمند و حتی دغدغههای اخلاقی که در قالب روایتهای شخصی از محیطهای مختلف اجتماعی چون اتوبوس، آرایشگاه یا بیمارستان عنوان میشود. بیشک آنها خبرنگارانی هستند که خوانندگان ثابتی دارند و با انتخاب نوع خاصی از زبان و شیوه نگارش به جذابیت نوشتههایشان میافزایند و فضای برابری برای اظهار نظر افراد مختلف ایجاد میکنند. هر یک از این نوشتههای ساده میتواند در ذهن خوانندهاش حساسیتی را برانگیزاند که او را ترغیب کند که بنویسد و خود را نسبت به محیط اطرافش مسئول بداند.
آنچه مسلم است نقش غیر قابل کتمان شبکههای اجتماعی در زندگی بشر امروز است. وقت آن رسیده که به جنبههای مثبت این امکان بنگریم و این واقعیت زنده را
جدی بگیریم. علی رغم آن که گروهی میپندارند وجود چنین فضایی بلاشک یک آسیب و ناهنجاری برای اجتماع سالم است.
این مجموعه گذری است بر یکی از شبکههای اجتماعی که نشان میدهد شهروندان با چشمانی بیدار به رصد وقایع اطراف می پردازند و به این شکل هر یک از آنها میتوانند ایجاد کننده موجی باشند در راستای یک اتفاق مثبت در جامعه ای که هر روز شاهد ناملایمات فراوانی است.
شهروندانی که در غیاب فعالیت نظامهای اجتماعی احساس مسئولیت کرده اند.