| دکتر میر مهرداد میرسنجری| استادیار دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی و ژئو پلیتیک|
در روز 10 دی 1368 خورشیدی، برابر با 31 دسامبر 1989، مردم نخجوان شوروی سابق با شکستن سیمهای خاردار و استحکامات مرزی، خود را به آبهای سرد ارس انداختند و به سوی خاک ایران روان شدند. این حرکت خودجوش خواهان الحاق به ایران و باطل شدن قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای شد. در این رویداد تاریخی، مردم نخجوان با شعارهای اللهاکبر و زنده باد اسلام و زنده باد ایران و با چشمان اشکآلود پیوستن دگربار به مام میهن را خواستار شدند، خواستی که با وجود استقبال میهندوستان ایرانی و آذربایجانی، متاسفانه هیچ گاه از سوی مسئولان وقت و رسانههای همگانی ایران در آن زمان مورد توجه قرار نگرفت و جدی گرفته نشد.
پیشینه پیوندهای قلبی مردم سرزمینهای اشغالی به ایران
با تسلیم امپراتوری آلمان در پایان جنگ جهانی اول، دولت ایران نیز زیر فشار ملیون و افکار عمومی مردم و با توجه به فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری، نمایندگانی بهعنوان دادخواهی و اعاده وضع درباره سرزمینهای اشغال شده توسط امپراتوری روسیه و عثمانی، به کنفرانس صلح ورسای فرستاد و همزمان، گروههایی از مردم سرزمینهای تجزیه شده خوارزم و فرارود (ماوراءالنهر)، نخجوان و...، طومارهایی به کنفرانس مزبور فرستاده و خواستار پیوستن به سرزمین مادری، یعنی ایران شدند. حتی مردم بخارا و برخی مناطق دیگر، هیأتهایی برای پیگیری امر وحدت به «ورسای» گسیل داشتند.
در این میان، دولت باکو با درخواستی تاریخی، خواستار وحدت دوباره با ایران در قالب کنفدراسیون شد، زیرا گرچه در آن زمان یکصدوشش سال از جدایی قفقاز از ایران میگذشت، اما پیوندهای قلبی مردمی همچنان پابرجا بود.
هیأت نمایندگی جمهوری آذربایجان که به انجمن صلح ورسای آمده بود، گفتوگوهای مفصلی را با هیأت اعزامی ایران انجام داد. آنها ضمن درخواست پیوندهای همهجانبه، به نمایندگان ایران اظهار داشته بودند: «مقصود ما این است که آذربایجان استقلال داخلی داشته باشد، قوه مقننه و ادارات و مسائل داخلی از خود داشته باشد. در مسائل خارجی و قشون و گمرک و پست و تلگراف و طرق و شوارع و سکه و این قبیل امور با ایران اشتراک داشته باشد....»
اما دولت بریتانیا برای مسکوت گذاردن طرح مسأله وحدت دوباره ایران، از هیچگونه کارشکنی خودداری نکرد زیرا بیم آن داشت که مردم افغانستان، مکران و بلوچستان نیز مانند مردم اران و خوارزم و فرارود، خواستار وحدت دوباره شوند.
علاوه بر خواست دولت باکو، مردم نخجوان نیز در روز نهم اردیبهشتماه 1298 خورشیدی (30 آوریل 1919م.) در برابر کنسولگری ایران اجتماع کردند. آنها با فریاد زنده باد... ایران، زنده باد دولت ایران، پاینده باد... جوانبخت ایران، تقاضای تابعیت ایران و الحاق به وطن اصلی خود را کردند. تظاهرات مردم نخجوان چندین روز به درازا کشید.
اهالی نخجوان، روسای حکومت محلی، رئیس قشون محلی، کلیه محترمان و وجوه اهالی با ارسال 12 فقره تلگراف به دولت ایران، شاه، سفرای خارجه، رئیسجمهوری آمریکا، انجمن صلح ورسای و غیره، تقاضای الحاق به ایران را کردند و همهجا متذکر شدند که اصلا ایرانینژاد و مسلمان بوده و 92سال است به زور از خاک ایران جدا شدهاند.
در اوایل اردیبهشت، نمایندگان آنها به تبریز آمدند
از دیگرسو اهالی شهر سرخسکهنه (اشغال شده توسط روسیه) نیز خواستار بازگشت به سرزمین مادری شدند. در این راستا نیروهایی نیز از سوی دولت ایران به آنجا فرستاده شد اما دگربار انگلیسیها مانع شدند. سرانجام هیأت ایران که با دسیسهچینی انگلیس و عدم حمایت وثوقالدوله روبهرو بود و از شرکت در جلسات مأیوس، از تنها راه باقیمانده بهره برد و تقاضاهای خود را در کتابچهای و در قالب 3 بخش سیاسی، اقتصادی و قضائی منتشر کرد و در اختیار هیأتهای شرکتکننده قرار داد:
در بخش سیاسی، ایران خواستار لغو فوری قرارداد1907، برچیده شدن بساط مستحفظان و گاردهای مسلح سفارتخانهها و کنسولگریهای خارجی و نیز استرداد سرزمینهایی بود که «طی قرن نوزدهم به زور از ایران گرفته شده است... این سرزمینها شامل ایالات مرو، خیوه، ترکستان و هفده شهر قفقاز بود که طی دو دوره جنگهای ایران و روس از ایران منتزع شده بود». به این ترتیب سرحدات ایران به صورتی درمیآمد که در ابتدای قرن 19 وجود داشته است. در غرب هم تقاضا شده بود «ایالات کردستان و موصل و دیاربکر ضمیمهی خاک ایران گردد و رود فرات سرحد غربی ایران شناخته شود... ». در بخش اقتصادی، ایران خواستار پرداخت غرامت خسارات و تلفاتی شد که از سوی نیروهای متخاصم به سرزمین و مردم ایران وارد شده بود. در بخش قضائی نیز ایران خواستار الغای کاپیتولاسیون و برچیده شدن محاکم کارگذاری، در ارتباط با رسیدگی به جرایم خارجیان بود.
خواستهایی که به دلیل فساد اداری، عدم لیاقت سیاسی و عدم اعمال قدرت میهنخواهانه دولت قاجار به هیچ نتیجهای منجر نشد و سرزمینهای اشغال شده ایران همچنان در اشغال باقی ماند.