شماره ۳۷۲ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۵ شهريور
صفحه را ببند
فاجعه آب و هوا

|  فرخ مستوفی  |   کارشناس محیط‌زیست|

مشکل امروز محیط‌زیست ما، بي‌توجهی مسئولان به محیط‌زیست است. در کشوری که همه می‌دانند در زمینه محیط‌زیست چه فاجعه‌ای در انتظار آنهاست، مسئولان با کمال خونسردی به این فاجعه نگاه می‌کنند. امروز ماجرای محیط‌زیست به گونه‌ای است که دیگر مردم در آن کاره‌ای نیستند، مردم فقط در معرض هستند و مسئولان باید کاری کنند.
مسئولان در وهله اول مشکلات محیط زیستی را به وجود می‌آورند و خود دولت است که می‌تواند مشکلات را حل کند، اما چون مسئولان ایرانی کوچکترین احساس اضطراری در این مورد نمی‌کنند، فقط هر از گاهی که یک گرد و خاک بلند می‌شود یا دریاچه‌ای خشک می‌شود و سروصدایی ایجاد می‌شود مسأله محیط‌زیست سر زبان‌ها می‌افتد و بعد هم به سرعت تمام می‌شود. این اتفاق به بي‌علاقگی و بي‌توجهی و ابن الوقت بودن مسئولان بر می‌گردد.
ایران درحال حاضر دو فاجعه بزرگ یعنی مشکل آب و مشکل هوا را پیش رو دارد. آب دارد تمام می‌شود و ما وارد  دوره 50ساله خشکسالی می‌شویم که باید برای آن برنامه بلندمدت و اضطراری مشخص شود. وقتی سطح زندگی مردم را بالا می‌برید، آب در حوزه‌های کشاورزی و صنعت و استفاده مردم زیاد مصرف می‌شود. وقتی از یک کشور خشک بدون برنامه‌ریزی آب می‌دوشید، می‌بینید که سطح آب زیرزمینی روزبه‌روز کمتر می‌شود و فاجعه کم‌آبی و بي‌آبی به وجود می‌آید.
بعد از آن مسأله هواست. یک بخشی از مشکل هوا که قابل کنترل است، آلودگی است که دولت می‌تواند با راه‌حل‌هایی مثل گازسوز کردن خودروها تا حدی آن را حل کند ولی مسأله بعدی ریزگرد‌هایی است که از دورتا دور ایران یعنی بیابان‌های عراق و عربستان وارد ایران می‌شود و اگر همین‌طور پیش برود بخش عمده ایران، هم مناطق شهری و هم روستایی غیرقابل تنفس خواهد شد. همه اینها در کنار هم مشکل آب و هوای ایران است که مهم‌ترین و حیاتی‌ترین ماده برای ادامه حیات یک انسان هستند. اما با وجودی که در این زمینه‌ها ایران، به شدت در معرض خطر است، کار چندانی صورت نمی‌گیرد زیرا تا وقتی که اضطرار این موضوع مشخص نشود کسی برای آن کاری نمی‌کند، گویی هنوز خطر را احساس نمی‌کنند. سازمان محیط‌زیست نیز مثل شیر بي‌یال و دم و اشکمی است که کاری از آن برنمی‌آید و فقط بر پروژه‌های دولتی که اغلب طرح‌های توجیهی توسعه پایدار ندارند مهر می‌زند. فعالیت‌هایی در زمینه محیط‌زیست پیش پا افتاده است و به مسائل عمومی توجه نمی‌شود، دلیل خشک شدن دریاچه ارومیه نیز همین بود، چون اجازه ساختن سد را داشتند، سازمان محیط‌زیست نیز نتوانست جلوی آن را بگیرد. دولت می‌خواست صنعت کشور را رشد دهد و به این سازمان فشار می‌آورد که برای ساخت سد موافقت کند. تا وقتی چنین ساختاری وجود دارد و سازمان محیط‌زیست که حساس‌ترین مسأله ایران است حتی به اندازه ورزش نیز جدی گرفته نشد که یک وزارتخانه داشته باشد. درحالی‌که بر کسی پوشیده نیست که محیط‌زیست به اندازه ورزش و حتی 4 برابر آن اهمیت دارد، اگر محیط‌زیست نداشته باشیدکجا می‌خواهید ورزش کنید؟ این داستان ادامه دارد.
چین آلوده‌ترین کشور است ولی آن‌جا مسئولان متوجه عمق قضیه شدند و در تمام چین با آلودگی آن مبارزه می‌کنند. برخلاف آن در ایران ما فقط می‌گوییم ولی کسی عمل نمی‌کند. بزرگترین مشکل ما وجود نداشتن یک دستگاه پرقدرت دولتی است که بتواند جلوی خود دولت را که بزرگترین آلوده‌کننده است بگیرد. یعنی یک دست دولت علیه دست دیگرش بسیج شود. مردم در این زمینه فقط تماشاچی هستند، فعال محیط‌زیست کار چندانی نمی‌تواند پیش ببرد.
در مورد دریاچه ارومیه اگر فعالان از اول با ساختن سدها مخالفت می‌کردند، شاید قضیه طور دیگری می‌شد ولی وقتی همه معترضان محلی هستند جرأت نمی‌کنند جلوی پروژه را بگیرند بعد از این‌که سد ساخته شد گفتند چرا دریاچه خشک شد. از فعالان محیط‌زیست نباید توقع داشته باشیم زیرا وضع اضطراری است.
ما می‌توانیم حرف بزنیم و مطبوعات آن را منعکس کنند تا از طریق تنویر افکار عمومی اهمیت قضیه روشن شود. اما به‌طورکلی دولت‌ها عامل اصلی نارسایی‌های زیست محیطی ایران هستند و در آن نقش عمده دارند. دولت‌ها کارخانه می‌سازند و آلودگی‌های عظیم ایجاد می‌کنند که آلودگی‌های صنعتی کارخانه‌های خصوصی در مقابل آن هیچ است. آنها می‌توانند جلوی ساخت کارخانه‌های عظیم را که آلودگی‌های عمده ایجاد می‌کنند، بگیرند. طرح توسعه پایدار عملا پرونده‌اش در ایران بسته شده است. سازمان محیط‌زیست هر جایی که آلودگی ایجاد می‌کند را می‌بندد ولی باز هم باز می‌شود و این تسلسل ادامه دارد. زیرا کسانی هستند که از همه این مسائل برای پر کردن جیب خودشان استفاده می‌کنند و با حضور آنها کسی به فکر مردم نخواهد بود. این حقیقتی است که باید با آن روبه‌رو شویم.

دیدگاه‌های دیگران

ف
ف.س |
مخالف 0 - 0 موافق
دراین مقاله و نیز مقاله مشابه دیگر دراین صفحه قصه های پر غصه ای را می توان مشاهده و به آنها مواردی نیز اضافه کرد. ولی باتوجه به اینکه برای بسیاری ازمدیران رده بالا که قصد دارند در مدت کوتاه مدیریتشان اقدامات "خطیری" به انجام برسانند حفاظت از محیط زیست مزاحم محسوب می شود. بنابراین شاید راهکار مناسب(بنظر من حقیر) اتکابه نهادهای مردم نهاد مقتدر در سطح ملی و محلی باشد.بنا براین ایجاد نهادی مرد نهاد و یا چهارچوبهای دیگری که بتواند هماهنگی, تبادل اطلاعات, پشتیبانی و... این نهاد هارا بعهده بگیرد وآنها را دست گرفتن کیسه زباله و پاکسازی کوه ودشت به افدامات آموزشی,اطلاع رسانی و پژوهشی راهنمایی کند امری موثر باشد. درعین حال شاید بهتر باشد که وضعیت سازمان حفاظت از محیط زیست از حد یک معاونت ارتقاع یابد.

تعداد بازدید :  190