شماره ۷۳۲ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۸ آذر
صفحه را ببند
قسم‌های مصلحتی

مانلی   فخریان روزنامه نگار

نمی‌شود یک روز صبح از خواب بیدار شد و ناگهان آن‌قدر بد شد. نمی‌شود هیچ ‌وقت مهربانی را سلاخی نکرده باشی اما یک روز و یک لحظه غرق در نامهربانی و بد بودن شوی. من فکر می‌کنم شکل بد بودن‌ها با هم فرق دارد. بعضی بدی‌ها در خون و روح آدمهاست. بعضی بدی‌ها با انسان ‌زاده می‌شود و با او می‌میرد. فقط در هر دوره‌ای از زندگی شکلش عوض می‌شود. در کودکی بچه‌های آزار‌دهنده‌ای می‌شوند و در بزرگسالی ناهنجاران اجتماعی و در... اینجاست که هیچ‌کس باور نمی‌کند چرا یک‌شبه یک نفر می‌تواند آن‌قدر تلخ شود که هرچه قسم خورده زیر پایش بگذارد و به ضجه‌های دردناک پسرک هیچ توجهی نکند. یادم افتاد یک روز می‌گفتند بعضی دروغ‌ها مصلحتی‌اند که تنها توجیهی برای دروغ گفتن بود. حالا به نظر می‌رسد قسم‌های مصلحتی هم راهی بازار شده‌اند. آیا واقعا کسی که چندین ‌سال درس خوانده و یک روز قسم خورده که چه کار‌ها نکند و چه کار‌ها بکند، حالا آن‌قدر قسمش مصلحتی بوده که برای چند ‌هزار تومان پول، خود را تیتر یک رسانه‌ها کرده است؟ شاید این تیتر یک شدن برایش با‌ارزش‌تر از هر قسمی بوده که یک روز بر زبانش جاری شده است. شاید ترجیح داده خود را سوژه مردم کند تا پایبند قسمش بماند. کسی که دستانش مرهم هر زخمی است و می‌تواند آرام‌بخش بیماران باشد یک روز هوس می‌کند آن‌قدر بد شود که شاید خودش هم از یادآوری‌اش مو بر اندامش راست شود. باور این‌که دستان شفابخش یک دکتر زخم کودکی را باز کند تا ناسور شود و بی‌توجه به زخم‌ها مادرش راهش را بگیرد و برود خیلی سخت است. ‌ای کاش می‌شد این را باور نکرد و‌ای کاش می‌شد این ماجرا شایعه بود. اما اگر واقعا چنین اتفاقي رخ داده باشد، یک چیز را می‌شود از روی آن روخوانی کرد. این‌که ما در گوشه‌ای از تاریخ زندگی می‌کنیم که بهتر بود از سرنوشت بشر پاک می‌شد. همین که انسان‌ها همدیگر را به گلوله می‌بندند با تیغ و چاقو و بمب از هم پذیرایی می‌کنند بس نیست که یک نفر پیدا شود و این گونه زخم بر زخم کودکان سرزمینش بزند؟ این فاجعه حتما هر روز و هر ساعت اتفاق نمی‌افتد. اما حتی یک بارش هم برای تاریخ سیاه است و نابخشودنی. هیچ‌کس نمی‌داند و شاید هرگز هم ندانیم در سر او چه گذشت که توانست چنین بی‌رحم باشد. اما هرچه بود بی‌شک رنگ انسانیت برایش روشن نبود. او ندیده بود انسان‌هایی که مرهم بر زخم بچه‌های جنگ می‌گذارند، آنها که روح مادران زخمی را شفا می‌دهند، آنها که تا دور‌ترین دور‌ها می‌روند تا فقط شفابخش بدن‌های زجر کشیده باشند بی‌هیچ مزد و منتی. ساده بگویم، بعضی انسان‌ها تعبیر پاک انسانیت‌اند و برخی دیگر تفسیر ساده بدی. برای هیچ کدامشان راه برگشتی نیست، نه خوب‌ها به یکباره رنگ نامردی می‌گیرند و نه بد‌ها یک‌شبه مهربانی را مزه مزه می‌کنند. پس کاش می‌شد دنیای آدم‌ها را از ابتدای زندگیشان روشن و انسانی ساخت تا یک روز به جایی نرسند که نامشان از نا‌انسانی زبانزد همه مردم شهر شود.

دیدگاه‌های دیگران

|
مخالف 0 - 0 موافق
این احتمالا شانس آورده وپستش به خبرنگاری خورده وشرایط ماورا هم به گونهای بوده که مطرح کردنش به نفع گروهی بوده و وارد بوقها شده والا اینقدر اتفاقات مدفون پیش میآید که هیچکس خبردار نمیشود

تعداد بازدید :  722