شهروند| این یک گفتوگو با محمد شمس معاون کانون دانشجویی هلال احمر دانشگاه کرمان از جوانان فعال در شاخه دانشجویی سازمان جوانان جمعیت هلالاحمراست.
در آغاز از نحوه ورود او به فعالیتهای دانشجویی هلال احمر میپرسم.
شمس میگوید بعد از 2سال وقفه با تعدادی از دوستان، کانون را دوباره برپا کردیم.
قبولی در دکترای داروسازی دانشگاه کرمان باب آشنایی من با جمعیت هلالاحمر بود اما متاسفانه سال 91 کانون غیرفعال شد و این وقفه 2سال طول کشید تا اینکه با دوستان تصمیم گرفتیم کانون را برپا کنیم. این تصمیمگیری دلایل و اهدافی داشت که برای رسیدن به آنها کار را آغاز کردیم. بزرگترین دلیل کمبودی بود که از نبود کانون احساس میشد. دلیل دوم ما این بود که دانشجویان دانشگاه پزشکی پایه اولیه انجام کارهای امدادونجات را دارند اما شاید امکان ورود به صحنه عملی را نداشته باشند؛ به همین دلیل برای کارهای عملی باید یکسری دورهها برگزار میشد، برای همین در احداث کانون مصممتر شدیم. در همین راستا جلساتی را با دانشجویان پزشکی و اتاق عمل برگزار کردیم و نتیجه نهایی این شد که برای ورود به عرصه عملی از اطلاعات هلالاحمر بهره ببریم. دوستانی که روحیه داوطلبی در آنها بالاتر بود، کنار هم قرار گرفتند و با 14 نفر شورای مرکزی کار را آغاز کردیم و در ابتدای کار 347 نفر عضو سازمان جوانان شدند که از این تعداد 100نفر تا مرحله نهایی پیش رفتند.
سوالم درباره برنامههای اجرایی شده در راستای پوشش اهداف جمعیت است.
او از دادن مسئولیت به اعضا و نقش حامی بودن میگوید.
اهداف ابتدایی هلالاحمر کارهای امدادونجات را پوشش میدهد اما در سازمان جوانان روی این هدف کمتر تمرکز میشود. در این حوزه بیشترین تمرکز روی مدیریتمحور شدن اعضاست. در زمینه مدیریتمحوری سعی بر این است تا اعضا برای شرایط استرسزا و بحرانی آماده شوند و یاد بگیرند در این شرایط چطور تصمیمگیری کنند تا بهترین عملکرد و بازدهی را داشته باشند. در این کانون ما تلاش کردهایم نگاه مدیریتمحوری که در سازمان جوانان وجود دارد را به اعضا تزریق کنیم. این تزریق به این صورت است که ما مسئولیتهایی را به اعضا میدهیم و از آنها میخواهیم تمام کارها را با خلاقیت و تصمیمگیری خودشان پیش ببرند و تنها بهعنوان حامی و کسانی که شاید تجربه بیشتری داریم، روی ما حساب کنند.
میپرسم: آموزشهایی که در کانون دانشجویی کرمان دنبال میشود چه هدفی را نشانه رفته است؟
شمس میگوید: هدف ما تربیت افراد توانمند در شرایط بحرانی است.
در دورههای آموزشی که در جمعیت برگزار میشود، هیچگاه افراد را به صورت عملیاتی در معرض آن شرایط قرار نمیدهند. ما در کانون خودمان سعی داشتیم آموزشهایی ارایه بدهیم که در شرایط بحرانی که فرد با آنها روبهرو است یا امکان به وجود آمدنشان در کشور بالاست، افراد توانمند باشند. بهعنوان مثال در زلزله یا سیل کسانی که دورههای آموزشی را گذراندهاند، میتوانند مثمرثمر باشند ولی اینکه آیا میتوانند گروهی 15 یا 30 نفره را مدیریت کنند و افراد گروه از او حرفشنوی داشته باشند و... از سوالاتی است که در دورههای آموزشی امدادونجات به آن پاسخ داده نمیشود و ما با آموزشهایی در این زمینه سعی داریم چنین افرادی را تربیت کنیم. برای ترویج این آموزشها برنامههایی را مدنظر داریم که فعلا در مراحل سازمانی باقی مانده است.
از تبلیغات کانون برای جذب اعضا میپرسم.
او از فعالیتهای داوطلبانی میگوید که درحال حاضر مسئولیتی را به عهده دارند.
یکسری بروشور درباره سازمان جوانان و کانونهای هلالاحمر و اینکه چرا اعضا در کنار هم قرار گرفتهاند و چه اهدافی را دنبال میکنند، آماده کردهایم - جالب بود که به دلیل جامع و کامل بودن بروشورها مدیرعامل استان دستور داد در تیراژ بالا در سطح استان پخش شود - افرادی که در بخش جذب و سازماندهی فعال هستند برنامه تبلیغاتی را به صورت چهره به چهره ترتیب دادهاند و با گرفتن مجوز از معاون آموزشی سر کلاسها حاضر میشوند و یکسری توضیحات را در زمینه اهداف کانون هلالاحمر و سازمان جوانان به دانشجویان ارایه میدهند، البته گفتنی است که تاثیر این نوع تبلیغات بیشتر از گذشته بود؛ تبلیغات چهره به چهره توسط خود داوطلبان کانون انجام شد؛ اعضایی که درحال حاضر در بخش جذب و سازماندهی کانون مسئول هستند. شاید گفتن این نکته خالی از لطف نباشد؛ به نظر من در چارت کانونهای هلالاحمر یکسری نقصهایی وجود دارد و برخی مسئولیتها تعریف نشدهاند. بهعنوان مثال ما مسئولی به نام مسئول جذب و سازماندهی نداریم یا فقدان مسئول روابط عمومی مشهود است یا مسئول مالی تعریفی ندارد. ما در کانون دانشجویی کرمان برای هریک از این موارد چارتی را تعریف کردهایم. از نتایج مثبت این کار این است که اولا حجم کار بین اعضا تقسیم میشود، ثانیا حس مسئولیتی که مد نظرمان است به دوستان منتقل میشود. درواقع در هر واحد حدود 60 نفر فعال هستند. بهعنوان مثال واحد جذب و سازماندهی 60نفر عضو دارد که طرح و ایده میدهند و اجرایی کردن ایدهها نیز با خودشان است.
از برنامههای بشردوستانه کانون دانشجویی کرمان میپرسم.
و شمس از موانع میگوید.
ما برای دستیابی به این هدف سعی داشتیم بازارچه خیریه را با 40 غرفه تدارک ببینیم. تمام کارهای آن اجرا شد و 500نفر از دانشجویان، اساتید و هیأتعلمی از آن بازدید داشتند اما به دلیل برخی مسائل و ابلاغی که از سازمان شده بود جلوی این کار گرفته شد و این درحالی بود که ما قصد داشتیم آذرماه امسال درآمد حاصل از این بازارچه را به کمک واحد داوطلبان استان به یکی از مناطق محروم جنوبی استان اختصاص بدهیم. این مسأله باعث رنجش اعضای واحد بشردوستانه شد و هنوز طرح جایگزین برای آن ارایه نکردهاند، البته یکی از کارهای ابتکاری که بچهها انجام دادند این بود که یکسری از مناطق محروم استان کرمان را که امکان دسترسی به داروهای اوتیسی برایشان وجود نداشت، شناسایی کردند و با همکاری معاونت دارو و غذای دانشگاه داروهایی را تهیه و در بین نیازمندان توزیع کردند.
از او میپرسم فکر میکنید چطور میتوانید به اهداف انساندوستانه خود با وجود موانع ریز و درشت بسیار دست پیدا کنید؟
شمس میگوید: هیچ چیزی دستنیافتنی نیست ....
هیچ چیزی غیرممکن نیست و به هرچه فکر کنیم دست خواهیم یافت. ولی این رسیدن میطلبد که برنامه مدونی در پیش بگیریم و اینکه در بین افراد احساس نیاز را به وجود بیاوریم. اگر این نیاز که من میتوانم در حادثهای در صحنه حضور داشته باشم و به همنوعانم کمک کنم در بین تکتک ما به وجود بیاید در پی آموختن اطلاعات اولیه برای پاسخگویی به این نیاز خواهیم رفت و در این شرایط است که ما در هر خانواده ایرانی یک امدادگر خواهیم داشت. اما تا زمانی که این نیاز احساس نشود و ما نتوانیم این نیاز را به جامعه تزریق کنیم دست یافتن به آن هدف نهایی کمی غیرممکن یا سخت خواهد بود.