مهران رجبی بازیگر
ما هر روز در اشتباه هستیم؛ فکر میکنم هرکسی که در دنیا زندگی میکند حتی اگر هم که نخواهد دچار اشتباهاتی میشود؛ بسیاری از افراد این اشتباهات را متوجه میشوند و تعدادی هم هستند که اشتباهاتی را صورت میدهند و نسبت به آن بیاهمیت هستند و این باور را ندارند که اشتباه کردهاند و آن را نمیپذیرند؛ چراکه این افراد خودشیفته هستند و فقط خود را میپسندند و در روند تکامل خود دچار توهم شدهاند.
به نظر من تنها کسانی که اشتباهی ندارند، افراد معصوم هستند که البته ما هم جزو آنها حساب نمیشویم. اگر بخواهم به خودم نگاه کنم باید این موضوع را بگویم که در اکثر اوقات دچار اشتباه هستم. وقتهایی که متوجه این اشتباهها میشوم سعی میکنم آن را نقد کنم. من فیلمهای زیادی بازی کردهام و با موضوعات مختلف در ارتباط بودهام. میتوان گفت نقشی وجود نداشته که بازی نکرده باشم، اما همیشه تمام نقشهایی که ایفا کردهام مناسب نبوده؛ بسیاری از مواقع ضعیف بودهام و در مواردی هم قوی ظاهر شدهام.
به یاد دارم فیلمی در دست داشتم، زمانی که اکران شد خودم فهمیدم که تا چه حدی ضعیف ظاهر شدهام و هر جا که میرفتم افرادی بودند که به این فیلم و نقش نقدی وارد میکردند و ایراداتی به آن میگرفتند؛ خودم هم به این موضوع پی برده بودم که واقعا این فیلم چقدر بد از آب درآمده است و خودم هم به آن پی بردم و نسبت به نقد افراد دیگر گارد نمیگرفتم و میپذیرفتم.
حالا به هر کس که بگویید «نقد» اذعان دارد که حتما میپذیرم هرگونه که باشد. «نقد» نقد است، انسان باید نقدپذیر باشد، اما زمان عمل این موضوع گونهای دیگر ظهور میکند، میخواهند شما را یک دل سیر بزنند که چرا به شاهکار آنها نقدی را وارد کردهاید، اما زمانی که بد هستید بپذیرید. بازیکنان حرفهای فوتبال هم که جایزههای زیادی را بردهاند روزهای افتضاح هم گذراندهاند و زمانی که به آنها نقد میکنید با کمال میل میپذیرند؛ اما خدا نکند که بد باشید و بخواهید که نقد را نپذیرید.
موضوعی که میخواهم به آن اشاره کنم، زمانی است که در جاده چالوس درحال رانندگی بودم و قصد داشتم به مسافرت بروم. حس خوبی نداشتم، چراکه از زمانی که از تهران راه افتادم قوانین را رعایت نکردم. ناخودآگاه همینطور پایم روی گاز بود، سبقت میگرفتم و به حریم افراد دیگر احترام نمیگذاشتم؛ تا مدتی هم متوجه نمیشدم و در این فکر بودم که درحال یک رانندگی کاملا مناسب هستم و مثل همیشه خوب رانندگی میکنم و به قوانین هم احترام میگذارم؛ اما ساعاتی که گذشت متوجه شدم که درحال خودکشی هستم یا خودم را خواهم کشت یا افراد دیگر را. زمانی که به خودم آمدم دیدم که نه... من دارم دست به کاری میزنم که روزها و سالها همه برای رعایت آن در تلاش و کوشش هستند. خودرو را متوقف کردم و در حالت روشن قرار دادم و از آن پیاده شدم. در این فکر بودم که خودرو را خاموش نکنم که برایم مانند یک تفریح در آن زمان قلمداد شود؛ از خودرو دور شدم و فاصله زیادی از آن گرفتم و تمام خودروهایی که من با سرعت از آنها سبقت گرفته بودم هم از من جلو زدند و من را پشتسر گذاشتند. در اینجا بود که فهمیدم چه کاری انجام داده بودم.
نتیجه گرفتم که خودم را تنبیه کنم و به خودم نقدی را وارد کنم. اگر همه ما زمانی که درحال انجام کاری هستیم و میدانیم اشتباه است و باز هم آن را انجام میدهیم پس چه بهتر که متوجه شویم و از پیشرفت آن جلوگیری کنیم. عیبیابی از خود هیچ مشکلی به وجود نمیآورد و حتی باعث ارتقای سطح دید انسانها و تصور آنها از جامعهای که در آن حضور دارند میشود. من همیشه سعی کردهام نقد را در کار خودم نمایان کنم؛ بههرحال چه درست و چه غلط داشتن فرهنگ نقد باعث ارتقای سطح زندگی
افراد میشود.