اسما روانخواه پژوهشگر ا جتماعی
در ادبیات جامعهشناسی مفهومی داریم با عنوان بازتولید که بیشتر در جامعهشناسی آموزشوپرورش آن را بهکار میبریم. براساس دیدگاه نظریهپردازانی که در این رابطه صحبت کردهاند، مشکلات موجود در نظام آموزشی یک جامعه ناشی از ساختار تضاد طبقاتی جامعه است که نظام آموزشی به آن ساختار تداوم بخشیده و آن را بازتولید میکند. به بیان سادهتر، مدرسه و نظامآموزشی آنگونه رفتار میکند تا دانشآموزان متعلق به نظام طبقاتی بالا و مسلط، موفقتر باشند و دانشآموزانی که با فقر دستوپنجه نرم میکنند، در همان وضع باقی بمانند و فقر را بازتولید کنند. اینگونه است که تحرک اجتماعی و اقتصادی در یک جامعه روبهزوال میرود و فرصتهای دستیابی به امکاناتبرابر کاهش مییابد چراکه افراد طبقات بالا، قرار است بالا بمانند و افراد طبقه پایین حتی با تلاش فراوان نمیتوانند اوضاع زندگی را بهبود بخشند و فکر کنید که اگر در یک جامعه با این شرایط قرار داشتهباشید که ساختار و جامعه و نظام آموزشی اجازه پیشرفت را به شما ندهد، چه اتفاقی برای شما و احساستعلقتان به جامعه خواهد افتاد؟!
همه آنچه گفته شد، تنها متون خاک گرفته داخل کتابها نیستند. کافی است به لوکسشدن آموزش در شرایط حالحاضر و بین خانوادههای ایرانی نگاهی داشته باشیم. موقعیتهای بهتر، رشته دانشگاهی مناسب و آینده تضمینشده از آن دانشآموزانی است که به لحاظ اقتصادی (و نه حتی لزوما اجتماعی و فرهنگی) متعلق به طبقات بالای جامعه هستند. کلانتر نگاه کنیم. استادان خوب و کلاس کنکورهای مناسب و منابع دست اول کنکور هم از آن دانشآموزانی است که شانس این را داشتهاند در تهران زندگی کنند و نه در جای دیگر. این شکاف تنها در امور آموزشی دیدهنمیشود. بهلحاظ فیزیکی هم این شکاف دیدنی است! مدارسی که هنوز هم با بخاریهای نفتی گرم میشوند و مدارسی که هنوز هم در کپر و چادر برپا میشوند، قرار است دانشآموزانشان را به رقابت با دانشآموزان مدارسی وا دارند که در دوره ابتدایی کارهای کلاسیشان را با رایانه ارایه میدهند. اما مدرسه و نظام آموزش قرار بود چگونه باشد؟ آیا بنا بود که نابرابریها را بازتولید کند؟ زمانیکه ایده لزوم وجود مدرسه توسط مصلحین سیاسی- اجتماعی و اندیشمندان پایهگذاری شد، مدرسه کانونی بود برای تمرین برابری و همبستگی اجتماعی، تمرین اعتماد متقابل و فراهمآوردن زمینهای برای تعامل بین افرادی که طبیعتا ریشه طبقاتی، قومی، زبانی و دینی متفاوتی دارند، به پدر و مادرانی تعلق دارند با تحصیلات و ثروت متفاوت و قرار بود مدرسه کانونی باشد برای پایهگذاری یک جامعه عادلانه. تاجاییکه ادبیات شکلگیری مدرسه نشان میدهد، مدرسه باید ماکتی باشد برای شکلدادن به یک جامعه ایدهآل و کانونی برای تکوین جامعه انسانیتر و نهادی که جامعه را دموکراتیزه میکند. اما در شرایط حاضر ارایه آموزش آنچنان که باید عادلانه نبوده است.
یکی از تلاشهای قابلتأملی که در دوسال اخیر بهمنظور تحقق شعار عدالت آموزشی شاهد آن بودهایم، برگزاری کنفرانس توسعهوعدالتآموزشی است. از مدتها پیش گروهتلگرامی این کنفرانس تشکیل شد و بسیاری از کارشناسان حوزه آموزش و معلمان مناطق محروم به عضویت آن درآمدند. حرفها و روایت این دلسوزان از شرایط آموزشی مناطق مختلف ایران نشان میداد که برای رفع نابرابری آموزشی ارادهای جدی و همگانی لازم است. برابری آموزش و تحقق عدالت آموزشی زیربنای یک جامعه متعادل است چراکه عدالت آموزشی میتواند نابرابریهای موجود در سایر سطوح اجتماعی را نیز کمرنگ کند.
یکی از نقاط مثبت این کنفرانس تأکید بر نقش نهادهای غیردولتی در جریان آموزش به کودکان مناطق محروم، کودکانکار و خیابان یا فاقد هویت است. کافی است آمار کودکان بازمانده از تحصیل را مرور کنیم. آمار کودکانکار و خیابان که مدارس دولتی به دلیل نداشتن کارت اقامت یا عدم تمدید آن یا به دلایل دیگر از پذیرش آنها سرباز میزنند (براساس آماری که اخیرا منتشر شد در تهران 22هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل داریم!) و این نهادهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد هستند که با کوششهای باورنکردنی سعی در آموزش این دسته از کودکان دارند. سازمانهای غیردولتی با سختی فراوان سعی میکنند به کودکان بازمانده از تحصیل گوشزد کنند که آنها هم جزیی از جامعه هستند و باید مانند سایر کودکان درس بخوانند، هرچند که نهادهای دولتی آنها را به رسمیت نشناسند! توجه به سازمانهای مردمنهاد در زمینه آموزش کودکان امری است که به ما گوشزد میکند اینبار با یک کنفرانس صرفا علمی و به دور از واقعیت روبهرو نیستیم.
سال گذشته دکتر قانعیراد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در جریان برگزاری نخستین دوره این کنفرانس در ارتباط با انتظار از نظامآموزشی تصریح کرد: امروزه ایده اصلی آموزش، آموزش زندگی مدنی است، یعنی تغییری در روند آموزش در سطح جهانی بهوجود آمده که هنوز وارد ایران نشده است، ما هنوز فکر میکنیم دبیرستان محلی است برای کلاس کنکور رفتن و تستزدن درحالیکه محلی است که باید در آن افراد بیاموزند با یکدیگر ارتباط داشته باشند و این ارتباط است که جریانهای مختلف اندیشه و روابط بین پایگاههای مختلف اجتماعی را برقرار میسازد، پیشداوری افراد را نسبت به یکدیگر کاهش داده و نوعی ارتباط صلحآمیز و انسانی را بین افراد مختلف جامعه برقرار میسازد.
تا برقراری عدالت آموزشی و رسیدن به نظام آموزش متعادل و مناسب که در آن افراد را برای برقراری روابط انسانی آماده میکند راه طولانی در پیش است، راهی که برای دستیابی به توسعه و رفاه باید آن را هموار سازیم.