شهروند| راز هولناک یک جنایت خانوادگی 10روز پس از دعوا با همسایه فاش شد. مرد شیشهای پس از اینکه به خاطر بدهی به باجناقش، همسر و دوپسر خردسال خود را قربانی کرد، با همسایه خود درگیر شد و به زندان افتاد.
بوی تعفن تمام آپارتمان را فرا گرفته بود. بوی تعفنی که خبر یک جنایت میداد. آپارتمان شماره 6 در نعمتآباد تهران که به قتلگاه یک خانواده تبدیل شده بود. همسایههای این خانواده پس از احساسکردن بوی تعفن داخل خانه شدند و درنهایت راز این جنایت فاش شد. جنایتی که در آن دو پسربچه خردسال به همراه مادرشان قربانی شده بودند. خانه بهم ریخته بود و هیچ صدایی از آنجا شنیده نمیشد. بوی تعفن همسایهها را به سمت کمد کشاند و آنجا بود که جسد دوپسر کوچک پیدا شد. کودکانی که قربانی یک قتل هولناک شده بودند. اما این پایان ماجرا نبود، جسد مادر این دوپسربچه نیز پشت رختخوابها پیدا شد. همانجا بود که همسایهها پس از مشاهده این صحنه تلخ، با ماموران کلانتری نعمتآباد تماس گرفتند و خبر این جنایت خانوادگی هولناک را اطلاع دادند. کارآگاهان خیلی زود برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند. ماموران پس از رسیدن به محل که آپارتمانی در نعمت آباد بود، با اجساد این زن جوان، پسربچه دوساله و یک پسربچه 20روزه مواجه شدند. شواهد نشان میداد که این مادر و دوپسرش به طرز هولناکی خفه شدهاند. بلافاصله بازپرس کشیک قتل تهران نیز در محل حضور یافت و تحقیقات خود را دراینباره آغاز کرد.
دعوا با همسایه پس از جنایت
همسایههای مقتولان که جسدها را پیدا کرده بودند، در تحقیقات به بازپرس و ماموران گفتند: «تقریبا 10روزی میشد که از این خانواده خبری نبود. 10روز پیش شوهر این زن که مردی معتاد بود و همیشه توهم داشت، ناگهان از خانهاش فریاد کشید که من زن و بچهام را کشتم. از آنجا که او توهمی بود و مرتب حرفهای نامربوط میزد، هیچکدام از همسایهها به صحبتهایش اهمیتی ندادیم. این مرد کار هر روزش بود که فریاد بکشد و با خانوادهاش درگیر شود و یا توهم بزند. اما چند دقیقه بعد ناگهان دیدیم که او به سراغ یکی از همسایهها رفت و با لگد در خانهاش را شکست. این مرد که اصلا در حالت طبیعی نبود، با مرد همسایه درگیر شد و او را کتک زد. برای همین با پلیس تماس گرفتیم و موضوع را اطلاع دادیم. ماموران هم آمدند و این مرد را با خودشان بردند و او زندانی شد.»
آنها ادامه دادند: «چند وقتی گذشت تا اینکه احساس کردیم از داخل خانه این مرد بوی تعفن میآید. از طرفی صاحبخانه این خانواده حکم تخلیه گرفته بود و میخواست خانهاش را پس بگیرد. برای همین با هماهنگی شوهرخواهر مرد جوان در خانه را باز کردیم که در داخل کمد با اجساد آرمین و آرین روبهرو شدیم. پشت رختخوابها هم جسد همسر 24سالهاش پیدا شد. برای همین بلافاصله با پلیس تماس گرفتیم.»
با این اظهارات بلافاصله منافیآذر بازپرس شعبه سوم بازپرسی راهی زندان فشافویه شد تا متهم را تحت بازجویی قرار دهد. آنجا بود که مرد شیشهای راز این جنایت خانوادگی را فاش کرد.
اعترافات تلخ
او در اعترافات خود به بازپرس گفت: «من کارگر مبلسازی هستم و وضع مالی خیلی خوبی نداشتم. چند وقتی هم میشد که به شیشه اعتیاد پیدا کرده بودم و زندگیام هر روز بدتر از قبل میشد. تا اینکه 60میلیون تومان از باجناقم قرض کردم اما نمیتوانستم بدهیام را بپردازم. از طرفی مادرزن و باجناقم مرتب به من فشار میآوردند که این پول را پس بدهم. دراین میان همسرم هم هر روز میگفت باید پول شوهرخواهرش را بدهم. من که این پول را نداشتم، هر روز در فشار و عذاب زندگی میکردم. تا اینکه روز حادثه باز هم همسرم به من گفت پول باجناقم را پس بدهم. من که به شدت عصبانی بودم، کنترل خودم را از دست دادم و به همسرم حمله کردم. اول او را با روسری خفه کردم. بعد از آن هم درحالی که اصلا کنترلی بر رفتار خودم نداشتم، به سراغ دوپسرم رفتم. نخست آرمین را به قتل رساندم و بعد از آن هم آرین را خفه کردم. بعد از آن هم درحالی که عصبانی بودم، پنجرهها را باز کردم و به همه گفتم که من زن و بچهام را کشتهام. ولی کسی اهمیتی نداد. بعد از آن بود که با همسایهام درگیر شدم و به زندان افتادم. در زندان شوهرخواهرم با من تماس گرفت و گفت که صاحبخانه حکم تخلیه خانهمان را گرفته است. درحالی که میدانستم اجساد در خانهام است، به شوهرخواهرم گفتم برو و در را قفل کن. ولی او وقتی به خانه ما رفت، متوجه بوی تعفن شد و اجساد کشف شد.» با این اعترافات، دستور تحقیقات بیشتر در این رابطه آغاز شد.
گفتوگو با صاحبخانه متهم
صاحبخانه متهم درباره این حادثه تلخ به«شهروند» گفت: «حدود چهارماه میشد که این خانه را به متهم و زن و بچهاش اجاره داده بودم. روز اول نمیدانستم که او اعتیاد دارد و وقتی به خانه ما اسبابکشی کردند، چند وقت بعد فهمیدم معتاد به شیشه است. روز حادثه من در خانه نبودم و صدای فریادهای متهم را نشنیدم. از طرفی همسایهها هم به حرف او اهمیتی نداده بودند، تا اینکه به خاطر درگیری به زندان افتاد. در این 10روز هم متهم در کلانتری به یکی از همسایههایمان گفته بود که همسرش به همراه دو فرزندشان به خانه مادرش رفته است. ما اصلا به موضوع شک نکرده بودیم و به خیال اینکه زن و بچه این مرد در خانه نیستند، حتی سراغی از آنها را هم نگرفتیم تا اینکه بوی تعفن زیاد شد. من هم وقتی دیدم که این مرد بارها برای همسایهها مشکل ایجاد کرده است، حکم تخلیه را گرفتم تا دیگر اجازه ندهم این مرد در آپارتمان ما زندگی کند. برای همین با شوهرخواهر مستاجرم تماس گرفتم و به او گفتم به خانه بیا تا در را باز کنیم. او هم آمد که با جسدها روبهرو شدیم.»