تغییر اقلیم کشورمان را
در گفت و گو با محمد درویش کارشناس محیط زیست ومدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان محیط زیست بررسی کرده ایم .
آیا ما در ایران نشانههای تغییر اقلیم را میتوانیم مشاهده کنیم و اثرات آن چقدر محسوس است؟
آثار آن کاملا در ایران مشخص است. الان بیش از یک دهه است که ما میتوانیم آثار محسوس تغییر اقلیم و جهان گرمایی را در کشورمان احساس کنیم. بسیاری از روندها مثل ریزشهای آسمانی از سمت برف به سمت باران درحال تغییر است. همچنین میانگین دما درحال افزایش است یا تفاوت دمای شب و روز افزایش پیدا کرده است. در کنار اینها تفاوت دمای کمینه و بیشینه در بسیاری از استانهای کشور ما به طرز محسوسی درحال افزایش است. اینها همه نشاندهنده این است که کشور ما دارد به سمت خشکی و گرمی
حرکت میکند.
آیا این خشکسالی رایج در کشور ما ناشی از همین پدیده است؟
خشکسالی پدیده کاملا طبیعی برای سرزمینی است که در عرض 35درجه جغرافیایی نیمکره شمالی قرار دارد. اگر به تاریخ ایران رجوع کنید از زبان رهبران تاریخی این کشور مثل داریوش دعاهای مختلفی شنیده میشد مبنی بر اینکه خدا این کشور را از گزند خشکسالی نجات دهد. بنابراین خشکسالی همیشه با تاریخ کشور ما عجین بوده است. منتها یک زمانی ایرانیان متناسب با قوانین طبیعی چیدمان توسعه خود را طراحی میکردند یعنی میرفتند به سمت استفاده از کاریزها و قناتها و همچنین استفاده از آب مازاد طبیعی در سفرههای آب زیرزمینی موجود. اما وقتی به ابزارهای مختلف تجهیز شدند دیگر قوانین طبیعی را در چیدمان توسعه خود رعایت نکردند و بیمهابا توسعه را گسترش دادند. و کشوری که حداکثر میتوانست تا 10میلیون هکتار از وسعت اراضیاش را به کشاورزی اختصاص دهد این رقم را به دوبرابر افزایش داد. همچنین ما صنایعی را مستقر کردیم که به هیچ عنوان با اکولوژی این کشور سازگار نیستند. این موارد سبب شد که ما علاوه بر خشکسالی طبیعی با یک خشکسالی دیگر که به مراتب مهمتر است به نام خشکسالی مدیریتی روبهرو شویم. یعنی الان آن چیزی که دارد کشور را تهدید میکند خشکسالی مدیریتی یا نابخردی مدیریتی است که سبب میشود ما به جای اینکه از مزیتهای طبیعی خودمان و پتانسیلهای طبیعی این کشور در حوزه تقویت توریست، یا اقتصاد انرژیهای نو یا در حوزه استفاده از مرز 4600کیلومتری آبی حرکت کنیم و ترانزیت و تجارت را بهعنوان دست بالا بگیریم، رفتیم به سمت تبدیل کشور به سرزمینی که تمام محصولات غذایی خودش را تأمین کند یا اینکه در حوزه صنعت به خودکفایی برسد و این باعث شده که ما بیش از 85درصد اندوختههای آبی خود را استفاده کنیم و این بزرگترین بحران را برای نسل امروز و فردا به ارمغان آورده است. هیچ گاه در هیچ شرایطی نباید اجازه دهیم که بیش از 40درصد از منابع آبی مورد استفاده قرار گیرد، ولی ما تا 85درصد استفاده کردیم.
دولت چه کارهایی میتواند و باید انجام دهد تا این پدیده رو به شدت را کنترل کند؟
چندین کار را ما باید بهصورت همزمان انجام دهیم. یکی اینکه برویم به سمت تزریق دانایی و آموزش برای مردم، دانشجویان، دانشآموزان و برای مدیران و طبقه تصمیمساز و تصمیمگیر که متوجه اهمیت قضیه شوند. یادمان نرفته در آستانه انتخابات مجلس هشتم وقتی خبرنگاران از رهبران گروههای سیاسی میپرسیدند که شما برای بحث تغییر اقلیم و Global Warming چه برنامه و طرحی دارید، همینطور به چشم خبرنگاران با تعجب نگاه میکردند و میگفتند تغییر اقلیم... گرمایش جهانی... یعنی چه!!! و وقتی در مورد آن به آنها توضیح داده میشد آنها جواب میدادند این چه ربطی به انتخابات دارد. یعنی ما چنین مسئولان و نمایندگانی داشتیم که از موضوع خبر نداشتند و اینکه چنین بیتفاوتی در بالاترین سطح وجود دارد، مشخص است که در برابر این پدیده نمیتوان برنامهریزی صورت گیرد. ما هنوز یک تحقیق جامع در مورد پهنهبندی حساسیت کشور به موضوع تغییر اقلیم انجام ندادیم. هنوز نمیدانیم که آسیبپذیری کدام یک از استانهای ما نسبت به فرآیند تغییر اقلیم بیشتر است. هنوز نمیدانیم چه سهمی از خشکی زاگرس ناشی از تغییر اقلیم است، چه سهمی ناشی از ریزگردهاست و چه سهمی ناشی از فشار دام و کشاورزی است. بنابراین خیلی از پژوهشهای بنیادی که باید در این 20 سال انجام میشد به دلیل بیتوجهی دولتها صورت نگرفت. چرا انجام نشد چون مردمی که نمایندههای خودشان را به مجلس فرستادند برایشان مسائل محیطزیست جدی نبوده است. ما داریم در کشوری زندگی میکنیم که مجموع تشکلهای مردمنهاد آن به 500 تا هم نمیرسد. در صورتی که در کشوری که 78میلیون نفر جمعیت دارد در نرم جهانی دست کم باید 40هزار NGOفعال وجود داشته باشد. به همین خاطر است که هدفگذاری ما برای برنامه پنج ساله ششم این است که دست کم این رقم را به 10هزار NGOفعال برسانیم. اگر این اتفاق بیفتد و تغییر رویکرد در سطح کلان صورت گیرد، مسلما ما میتوانیم به سمت کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین برویم. و اگر این اتفاق بیفتد، آنگاه هیچوقت خطر تغییر اقلیم نمیتواند برای کاهش درآمد پایدار ایرانیان خیلی
جدی باشد.