«بسط بیگانگی بین مردم» عبارتی که اگرچه در ظاهر طبیعی میآید اما در عمق آن حکایت از ماجرای اندوهناکی دارد. زندگی در یک کلانشهر و رویارویی با مسائل جامعه مدرن، مثل اتوبانی عریض که به ناگاه از وسط یک محله میگذرد، در جامعه سنتی سر بر میآورد و آشناییها را کم میکند و دغدغههای مردم را نیز برای هم بیاهمیت جلوه میدهد. دیگر چه کسی به فکر آنهایی است که در آن سر شهر و آن سر خیابان زندگی میکنند؟ کم شدن حس مسئولیت اجتماعی است که به شکلهای گوناگونی نمود پیدا میکند. سعید معیدفر، جامعهشناس در این گفتوگو از ابعاد مختلف آن و دلایلی که باعث شده جامعه ایران با وجود سابقهای پررنگ در حمایت از دیگری در جامعه، اکنون به سمت بیتفاوتی اجتماعی و بیانگیزگی برای انجام مسئولیتهای اجتماعی برود، میپردازد. شاید امروزه با شنیدن نام مسئولیت اجتماعی بیشتر یاد سازمانهای مردم نهاد بیفتیم اما معیدفر عقیده دارد که باید مسئولیت اجتماعی را در حوزه شرکتها و بهطورکلی جامعه نیز بررسی کرد. او همچنین بخشی از تشدید وضع فردگرایی افراطی را در جامعه، وجود سیاستهای نادرست چندسال اخیر میداند که رابطه یک طرفهای را از جانب دولت به سمت مردم ایجاد کرده است: «در نتیجه به این تفکر که تنها دولت متصدی رفع مشکلات در جامعه است دامن زده شده و میان تمام اقشار جامعه نوعی توقع افراطی از دولت ایجاد شده که حتی میان کارمندان دولتی نیز این شکاف و جدایی از ساختار دولت مشهود است.» این جامعهشناس عقیده دارد که وجود تشکلهای دانشجویی و میدان دادن به آنها در دانشگاهها میتواند حس مسئولیت اجتماعی و نفع عمومی را در دانشجویانی که بعدها میخواهند وارد محیطهای کاری شوند بهوجود بیاورد یا در آنها وارد شود.
بحث پاسخگویی و مسئولیت اجتماعی را در فضای جامعه ایران درحال حاضر چگونه ارزیابی میکنید و تا چه حد امکان طرح اینگونه مسائل و پایبندی مردم و بنگاهها به این اصول را میتوان انتظار داشت؟
متاسفانه در چندسال گذشته تحتتأثیر سیاستهای کلان مدیریتی روند فردگرایی افراطی و گریز از نفع اجتماعی وضع تشدید شدهای در کشور پیدا شده است. هر چند در گذشته نیز این مشکل تا حدی در جامعه قابل لمس بود، با وجود این، اجرای سیاستهای نادرست در دولت گذشته رابطه یک طرفهای را از جانب دولت به سمت مردم ایجاد کرده است. در نتیجه به این تفکر که تنها دولت متصدی رفع مشکلات در جامعه است دامن زده شده و میان تمام اقشار جامعه نوعی توقع افراطی از دولت ایجاد شده که حتی میان کارمندان دولتی نیز این شکاف و جدایی از ساختار دولت مشهود است. بزرگ شدن دولت و نبود این روحیه در دولت که از خود تصویری در خدمت مردم نشان دهد در گسترش این وضع موثر بوده است.
از طرفی فاصله افراد تاثیرگذار و نخبه جامعه از توده مردم نیز روز به روز بیشتر شده است که همین امر دسترسی توده مردم را به افرادی که قادرند منادی تغییری در زندگی روزمره آنها باشند کوتاه کرده است. نمونه بارز بحث منفعتطلبی شخصی و دوری از نفع اجتماعی را میتوان در مورد اخیر ثبت نام یارانهها سراغ گرفت. آمار بالای 90درصد ثبت نامی برای گرفتن یارانه با این توجه که عده زیادی از آنها به این مبلغ نیازی نداشتند گواهی بر کمرنگ شدن بحث مسئولیت اجتماعی در جامعه است.
نبود مدیریت در عرصه عمومی موجب بسط بیگانگی میان آحاد مردم شده است. در حالیکه با نگاهی به سابقه دینی و تاریخی مردم ایران میتوان رگههای پررنگی از مسئولیت اجتماعی را شاهد بود. نمونههایی از این گونه رفتارها در مناسبات دینی و همینطور جشنهای ملی نمود دارد. با این وجود در سایر عرصهها متاسفانه تنها در خلال روابط نزدیک خانوادگی و آشنایی میتوان ردی از دگرخواهی را مشاهده کرد. مواردی چون واقعه میدان کاج یا پل مدیریت تهران ازجمله مصادیقی بودند که رفتار کاملا منفعلانه مردم در قبال ناگواریهای اجتماعی را نشان داد.
در این وضع چنانچه افرادی هم بهعنوان فعال اجتماعی ظاهر شوند غالبا بهعنوان تهدید برای جامعه قلمداد میشوند. نمونه آن را میتوان در نحوه برخورد و نگاهی که به تعدادی از جوانان در مورد همدلی و کمکرسانی به کودکان خیابانگرد چهارراه پارکوی شد، سراغ گرفت. وجود تعداد اندکی خیریه و نهاد فعال در عرصه اجتماعی در مقابل سیل گسترده آسیبهای اجتماعی نشاندهنده نوعی عدم توازن در این عرصه است.
تجربه نشان داده است که در همه جوامع با بزرگتر شدن دولت و در نتیجه آن نحیفتر شدن عرصه عمومی برای شهروندان شاهد بروز آسیبهای بیشتر و همینطور بیانگیزگی و میل به گریز بیشتر بین مردم خواهیم بود. تشدید بحرانهای اخلاقی نتیجه ناگزیر چنین وضعیتی است. چرا که در جامعه دارای مسئولیتپذیری بالا، مردم وقت کمتری برای بروز رفتارهای خشونتآمیز و مخرب اجتماعی دارند.
چه راهکارهایی را میتوان برای بسط مفهوم مسئولیت اجتماعی در سطح جامعه و همینطور در سطح شرکتها و سازمانها توصیه کرد؟
موضوع مسئولیت اجتماعی سازمانها در 3حوزه جامعه، شرکتها و سازمانهای مردم نهاد تقسیم میشود. از منافعی که شرکتها و سازمانها از اجرای طرحهای مسئولیت اجتماعی بهره میبرند میتوان از کسب اعتبار اجتماعی برای شرکتها، سود بلندمدت که در ازای پایداری شرکتی نصیب آنها میشود و همینطور گسترش حس مفید بودن برای کارکنان نام برد. مهمترین عایدی از اجرای طرحهای مسئولیت اجتماعی در جامعه گروههای هدفی هستند که منابع به منظور کمکرسانی به آنها صرف میشود. حرکتهای مردم نهاد باید شکل بگیرد.
لزوم اقدام در جهت بیگانگیزدایی در عرصه مدیریت کلان کشور کاملا ضروری است. بهطور مثال به جای عریض کردن خیابانها و محدود کردن دسترسی و تماس مستقیم افراد با یکدیگر باید به دنبال گسترش عرصه عمومی بود. درواقع تا هنگامیکه نتوانیم عرصه عمومی فعال و بانشاطی داشته باشیم انتظار داشتن روحیه مسئولیت اجتماعی در بین مردم بیهوده است. در کشورهای توسعهیافته با وجود اینکه ادعا میشود فردگرایی بالایی در آنجا حاکم است، شاهد هستیم که پاتوقها و عرصههای عمومی متعددی برای تعامل بیشتری شهروندان با یکدیگر وجود دارد. همین امر به بالا رفتن انگیزههای اجتماعی در جامعه کمک میکند.
مشابه این سیاست را میتوان در شرکتها و بنگاههای اقتصادی نیز پی گرفت. ایجاد عرصه عمومی در هر شرکت و فضا دادن به تشکلهای خرد میتواند روحیه همکاری و تعاون و همینطور مسئولیتپذیری را بین کارکنان افزایش دهد. بسیاری از کارکنان یک شرکت از مسائل و مشکلات یکدیگر آگاه نیستند. از این رو توجه به فضاهای ملموس و نزدیکتر برای بسط مسئولیت اجتماعی در جامعه نقطه آغاز مناسبی برای این مقصود خواهد بود. همین امر میتواند در بلندمدت کارآیی کارکنان شرکت را نیز ارتقا دهد.
چه فعالیتهایی در تعریف طرح مسئولیت اجتماعی سازمان میگنجد؟
فارغ از حمایتهای مادی، همدلی کردن و حمایتهای عاطفی میتواند نشان از روحیه مسئولیت اجتماعی در شرکتها و سازمانها باشد. اشکال جزییتر آن نیز بنابر فعالیتها و شرایط خاص موجود قابل طرح است. بنگاههای اقتصادی میتوانند در مباحث اجتماعی ازجمله معضل کودکان کار وارد عرصه شوند. مدیران سازمانهای مردم نهاد باید هنگام تعامل و مذاکره با شرکتها خود را به جای مدیران آنها بگذارند و با توجه به ملاکهای تصمیمگیری آنها در راستای مأموریت و حوزه کاری شرکتها با آنها روبهرو شوند. پیدا کردن توافقی که به بازی برد-برد منجر شود و پرهیز از نگاه صرفا درآمدی به شرکتها باید در اینگونه تصمیمگیریها لحاظ شود.
سازمانهای مردم نهاد و سایر تشکلهای مرتبط در فضای اجتماعی کنونی ایران چه وضعیتی دارند و چه ظرفیتهایی برای اینگونه انجمنها به منظور بسط مسئولیت اجتماعی در جامعه قابل تصور است؟
سازمانهای غیردولتی بهعنوان عوامل اثرگذار در امور فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه، نقش ارزندهای دارند. آنها در فرهنگسازی در جامعه و شناختن و ریشهیابی مسائل اجتماعی و ارایه راهحلهای علمی برای رفع کاستیها، میتوانند با تقویت خودباوری و بکارگیری توان بالقوه و نیروی کارآمد قشر عظیمی از مردم، مانع هدر رفتن استعدادها شوند. تشکلهای غیردولتی فرصت مناسبی برای حضور افراد جامعه به آنها میدهند تا با انجام کارهای داوطلبانه، به رشد فکری و بالا بردن تواناییهای خود بپردازند که اثرات مثبت آن در عرصه خانواده و جامعه، انکار ناشدنی است. همچنین این سازمانها با جلب اعتماد و کمکهای مردمی، در ابعاد ملی و بینالمللی برای رفع گرفتاریهای اجتماعی، میتوانند عرصه مناسبی برای سازمانها ایجاد کنند تا این سازمانها در این عرصه به ایفای نقش پرداخته و مسئولیتهای خود را در قبال جامعهای که محور فعالیتهای اقتصادی آنها است، انجام دهند.
وقتی سرمایههای بنیادین در جامعه تقویت شود شاهد گسترش NGOها و سازمانهای مردمنهاد فعال در عرصه رسیدگی به آسیبهای اجتماعی خواهیم بود. درواقع NGOها خود معلول چنین فضایی هستند. فعالیتهای تبلیغی اینگونه سازمانها میتواند خود موتوری برای بسط سرمایه اجتماعی در جامعه شود. ایجاد تشکلهای صنفی در سازمانها یا رفع موانع بر سر تشکیل اینگونه انجمنها قدم موثر دیگری در این راستا است. هر چند وجود چنین تشکلهایی ممکن است سازمان مربوطه را دچار چالشهای جدیدی کند اما اثر آن در بلندمدت عاید کل جامعه خواهد شد.
همینطور در سطح دانشگاهها تسهیل شرایط برای ایجاد تشکلهای داوطلبانه میتواند به ارتقای روحیه مسئولیت اجتماعی در سازمانهای آتی که این افراد در آنها مشغول به کار میشوند کمک کند. به بلوغ رسیدن بنگاهها لازمه اثربخشی طرحهای مسئولیت اجتماعی و گنجاندن آن در اساسنامه شرکتها است. گره زدن چالشهای اجتماعی موجود در منطقه با مأموریت سازمانی شرکت باید در تعریف طرحهای مسئولیت اجتماعی لحاظ شود.
اجرای طرحهایی مشابه روز کار داوطلبانه کارکنان را تا چه میزان در ایجاد فضای مساعد برای پذیرش طرح مسئولیتپذیری اجتماعی مناسب میبینید و توجه به چه عرصههایی را برای اثرگذاری بیشتری اینگونه طرحها پیشنهاد میکنید؟
متأسفانه به دلیل تفرد شدیدی که درحال حاضر بین آحاد مردم جامعه وجود دارد، امکان وجود مشکلی خاص برای تعداد زیادی از افراد وجود دارد در حالیکه هیچ اقدام جمعی برای رفع آن شکل نمیگیرد. اجرای سازوکارهایی که به نزدیکی و تعامل بیشتر شهروندان منجر شود، در زدودن این اتفاقات در سطح جامعه موثر خواهد بود. در این بین توجه به روابط موجود در محیطهای نزدیک و داخل سازمانی که درگیری بیشتری را برای افراد ایجاد میکند میتواند شروع مناسبی برای رسیدن به مطلوب نهایی جامعه باشد.