سهراب پورناظری در نامهای نسبت به سخنان پیروز ارجمند، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد اعتراض کرد. ارجمند در نخستین نشست مطبوعاتی خود از لابیگری همایون شجریان برای گرفتن مجوز کنسرتش در کرمان از وزیر انتقاد کرده بود و بدون نام بردن اسم همایون شجریان، اینگونه گفته بود که خوانندهای که نتواند سه شب پشت سر هم بخواند خواننده نیست.
به گزارش ایسنا، پورناظری که گویا از لحن ارجمند در کنفرانس خبریای که او با مطبوعات داشت، عصبانی شده، در بخشهايي از این نامه نوشته است: «در روزهای گذشته مدیر دفتر موسیقی در نشست خبری خود سخنهایی بر زبان رانده که از حد و اندازه یک مسئول در حوزه موسیقی تجاوز کرده است، پس مرا مجبور به شکستن سکوت چندینماهه خود کرد.
حقیقتا خود را در جایگاهی نمیبینم که بخواهم همکلامی کنم، منتها موسیقی ایران هنوز آنقدر بیدر و پیکر نیست که بخواهند در هر جایگاهی با مفاخرش اینگونه گستاخی کنند. این آقا که سابقهشان برای ما کاملا روشن و واضح است، سال گذشته پس از کشوقوسهای فراوان در مورد خطای بزرگی که مرتکب شده بود با شفاعت و واسطهگری دوستان خانه موسیقی بر این مسند نشست. تا به امروز به دلیل شرایط خاص حوزه فرهنگ و همچنین احترام همیشگیام به جناب مرادخانی، معاونت گرامی هنری وزارت فرهنگ و ارشاد، سکوت را جایز میدیدم اما گستاخی تا به کجا؟
جناب آقای مرادخانی سوالم از شماست، واقعا این آقا صلاحیت دارد، جمله معروف خاک پای مردم ایران بودن استاد محمدرضا شجریان را به استهزا بگیرد؟؟ شما به ارادت و تعلقخاطر من به خودتان قطعا شکی ندارید و همینگونه هم هست، ولی حق ما این نیست.
قابل هضم نیست و نخواهد بود که گفتمان و عملکردی که در طول این سی و اندیسال از گذشت انقلاب که حتی در دوره دولت قبل نیز هیچگاه شاهدش نبودیم را در دفتر مطبوع شما که واقعا درایت، صداقت و دلسوزیتان بر همه ما روشن است، شاهد باشیم.
این آقا راجع به تواناییهای خوانندهای سخنرانی کرده و میگوید: «خوانندهای که توانایی اجرا در سه شب را ندارد خواننده نیست». منظور ایشان همایون شجریان است! اولا باید به ایشان گفت که ببخشید شما؟ ثانیا، شما و دیگر مسئولان حوزه موسیقی، شأن محل کار خود را در نظر بگیرید. به چه اجازهای به جای جهانی کردن سرمایههایی همچون همایون و دیگر جوانان پخته و نخبه تواناییهای کمنظیرشان را زیر سوال میبرید؟ چه کسی چنین حقی را برای شما قایل شده است؟
از همه خوانندگان این نوشته بابت برافروختگیام پوزش میطلبم اما واقعا دود از سرم تا آسمان است! آقای مسئول دفتر موسیقی، به جای ساختن و آماده کردن بهترین مکانها برای اجرای موسیقیدانان مظلوم ایران، درهای به سختی بازشده را میخواهید ببندید؟
فرمودهاید ورزشگاه مناسب کنسرت نیست، حال بفرمایید آدرس سالنهای مجهز چندهزارنفرهای که تدارک دیدهاید کجاست تا پیدا کنیم؟! آقای مسئول، دوره این عوامفریبیها گذشته، چه کسی وزیر محترم را واسطه صدور مجوز کرده؟ از اینکه در مجوز ندادن به یک حماسه فرهنگی ناکام ماندهاید احساس شکست نکنید. اگر یک افتخار در زندگی به اصطلاح هنری و مدیریتتان! داشتهاید این بوده که 40هزار نفر در 10 روز رکورد دیدن از یک کنسرت آن هم با حضور موسیقیدانان ملی کشور را به جا گذاشتهاند. نه اینکه برای اجرا در شهرستانها پس از روزها مراجعه به دفتر موسیقی و سنگاندازی در راه مدیر برنامههایمان زحمت کاری که باید در کمترین زمان انجام میدادید را به دوش رئیستان انداختید و بعد اسم این را لابیگری هنرمندان گذاشتید.
آقای مسئول! گفتهاید مدیریت کردن به هنرمندان هنر میخواهد که درست گفتهاید. نهتنها هنر بلکه لیاقت هم میخواهد. بردن نام شجریانها، ناظریها، علیزادهها، پورناظریها و... برای مدیر دفتر موسیقی افتخار بزرگی است. آری میفهمم، هیجانزدهاید، حق هم دارید اما لطفا هیجانتان را کنترل کنید تا به این هجویاتی که به زبان راندهاید ختم نشود!
هنوز به احترام جناب مرادخانی و دوستانی که وساطتان را کردهاند که افتخار خدمت من و همکارانم در دفتر موسیقی نصیبتان شود، خطای نابخشودنیتان را - که خوب در جریانش هستید و هستند – به مردم بازگو نمیکنم تا بلکه حساب کار و گفتههایتان را داشته باشید.»