شماره ۳۶۸ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۰ شهريور
صفحه را ببند
در سالگرد گلابدره‌اي مطرح شد:
نبايد از روشنفكران به‌عنوان چماق ياد كرد

مراسم یادبود دومین سالگرد درگذشت سیدمحمود قادری‌گلابدره‌ای شامگاه شنبه برگزار شد؛ مراسمي که حواشی و اتفاقات آن چندان به يادبود از محمود گلابدره‌اي شباهت نداشت. اين مراسم در حالي در تالار مهر حوزه هنري برگزار شد كه اغلب سخنرانان به نقد روشنفکری در ایران پرداختند و با توهین از برخی روشنفکران نام بردند. در همين حال یوسف‌علی میرشکاک، محمدرضا شفیعی‌کدکنی را فردی نالایق دانست و توهین‌هايش تا حدي پيش رفت که فرهاد توحیدی به دفاع از شفیعی‌کدکنی، موضع گرفت و گفت: «نباید از روشنفکران به‌عنوان چماق یاد کرد و از آنها با فحش و توهین نام ببریم. نباید روشنفکران را از میدان حذف کنیم. من برخلاف میرشکاک برای شفیعی احترام زیادی قایل هستم و نباید فراموش کنیم که او بر گردن همه ما و ادبیات فارسی حق زیادی دارد. »
در این مراسم فرهاد توحیدی رئیس هیأت‌مدیره خانه سینما با بیان این‌که شخصیت هر فرد را می‌توان در آثار وی یافت گفت: گلابدره‌اي شخصیتی ویژه است که در هر دو حکومت قبل و بعد از انقلاب آثارش مورد بغض قرار گرفت. او همان‌قدر که در آن دوران توفیق نیافت آنچه را که می‌خواهد منتشر کند در 32‌سال گذشته نیز بخش زیادی از آثارش به‌طور عملی غیرقابل چاپ بود.
او ادامه داد: گلابدره‌ای در آثارش ناظری دقیق است. او در دوره‌ای قلم به دست می‌گیرد که ادبیات اهمیت بیشتری از صناعت ادبی پیدا کرده است. به نظر من ارزش آثار در ارزش‌های جامعه‌شناختی و اجتماعی آنها است وگرنه ادبیات برای او تنها یک ابزار است تا بتواند اندیشه اصلاح‌طلبانه‌اش را روایت کند، اندیشه‌ای که وضع موجود پیرامون او را بر نتافته و دنبال مطلوب است. به همین قیاس من او را روشنفکر هم می‌دانم هر چند که باب شده این روزها روشنفکری همانند یک چماق شده که به سر عده‌ای می‌کوبیم و به هر اندیشه‌ورزی انگ روشنفکری زده می‌شود تا از دایره خارج شود.
علیرضا قزوه در سخنانش با اشاره به تلاش گلابدره‌ای برای انتشار گفت: اگر یک ناشر جدی به گلابدره‌ای برخورده بود شاید امروز 10 جلد خاطراتش از دوران حضورش در آمریکا منتشر شده بود. گلابدره‌ای متعلق به نسلی است که راویانش صادق بودند و نویسندگانش مردمی. خاطرات او مانند روحیاتش بسیار شخصی بود. او با روزگارش سخت کنار آمد.
مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری ادامه داد: گلابدره‌ای با روحیاتی مانند شمس تبریزی وارد ادبیات ایران شد و درواقع او را می‌توان به نوعی شمس زمان خود دانست.
او در پایان سخنرانی خود انتقاد شدیدی به روشنفکران داشت و گفت: آنها همان کسانی بودند که در مراسم سیمین بهبهانی دست زدند و به جای صلوات فرستادن این‌گونه رفتارها را مرتکب شدند.
در ادامه یوسف علی میرشکاک سخنرانی خود را با انتقاد به روشنفکران آغاز کرد و گفت: محمود گلابدره‌ای روشنفکر نبود، یعنی لائیک نبود. گلابدره‌ای اولین نویسنده و اولین مردی بود که از تهیدستان و مظلومان گفت. محمود زبان مردم شمیرانات بود.
میرشکاک همچنین به شیوه آشنایی خود با گلابدره‌ای اشاره کرد: قبل از انقلاب که به خیال خودمان جوجه روشنفکر بودیم و مجلاتی مثل فردوسی و نگین می‌خواندیم و سعی می‌کردیم مثلا داخل آدم باشیم کارمان به رمان خواندن هم کشید و گلابدره‌ای را هم در همان ایام با رمان «پرِ کاه» شناختم.
میرشکاک در پایان سخنرانی خود که قرار بود درباره محمود گلابدره‌ای باشد، محمدرضا شفیعی‌کدکنی را به باد توهین گرفت، و در همان قالبی که از آن یاد کرده بود، او را روشنفکر نامید.
همچنین ویدیو كنفرانسی از سخنان داریوش مهرجویی درباره آشنایی و همكاری‌اش با محمود گلابدره‌ای برای نوشتن فیلمنامه به نمایش درآمد و عباس خلیلی از دوستان مرحوم گلابدره‌ای هم به یاد او یك تابلوی نقاشی كشید.


تعداد بازدید :  210