مهدی بهلولی عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش
حق و وظیفه مدنی، دو مفهومی هستند که با مفهوم «شهروند» پیوندی ناگسستنی دارند. یعنی نمیتوان از شهروند سخن گفت اما به حقوق و وظایف شهروندی نپرداخت. اما شاید بتوان گفت که آنچه در یک صدسال گذشته از مفهوم شهروندی در جامعه ما بازتاب یافته، بیش از حقوق، بر وظایف تأکید داشته است. مفهوم شهروندی جا افتاده در گستره فرهنگ ایران- و برای نمونه در مدرسه و آموزش و پرورش- شهروند سر به راهی است که خوب به وظایف خود آشنا و به رعایت آنها پایبند است. از دو سیما و چهره شهروندی در ایران، بیشتر، یک سویه آن دیده و به نمایش گذاشته شده است. بگذریم که همین بحث وظایف هم- از آنجایی که مفهوم شهروندی در ایران بر بنیادهای ویژه فرهنگی، دینی و سیاسی خود استوار شده - تا اندازه چشمگیری، معنا و درون مایه دیگری یافته است.
اما در پیوند با آموزش و پرورش، مفهوم شهروندی، با بحث «آموزش و پرورش مدنی» در ارتباط است. البته در این ترکیب،آموزش و پرورش دو معنا دارد. یکی معنای کلی آموزش، که به همه گستره آموزش اشاره دارد و یکی هم معنای ویژهای از آموزش که تنها یک درس مشخص «آموزش مدنی» یا آن گونه که در ایران شناخته میشود «تعلیمات مدنی» را در نظر دارد. برای دستیابی به معنای کارآمد و به روزتر از مفهوم شهروندی، بایستی در برداشتمان از آموزش و پرورش مدنی- در هر دو معنای آن- بازنگری انجام دهیم. ناگفته پیداست که دگرگونی در مفهوم شهروندی، وظیفه و رسالتی است دشوار و سنگین، که بسیج همه نیروهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه را نیازمند است و کاری نیست که تنها از عهده آموزش و پرورش برآید.
از دید این نگارنده، آموزش و پرورش مدنی کارآمد و فراخور زمانه ما، آموزشی است بر بنیاد حقوق بشر. در چنین آموزشی، دانشآموز یاد میگیرد که چه درون و چه برون مدرسه از حقوقی بنیادین برخوردار است. البته این یادگیری، طوطیوار و به یادسپردنی نیست؛ یعنی دانشآموز تنها حقوق بنیادین خود را حفظ نمیکند. فرآیند آموزش، بهگونهای پیش میرود که چنین بینش و شناختی را در وجود دانش آموز، درونی میسازد. اگر در جست و جوی مفهومی نوین از شهروندی هستیم و در این جستوجو، آموزش و پرورش را سهیم میدانیم باید برپرورشی در آموزش و پرورش تأکید کنیم که حقوق بنیادین انسانی را آموزش میدهد و به پرسشگری، سنجشگرانه اندیشی، نوآوری و پژوهشگری ارج مینهد. شوربختانه آنچه هماکنون در فضاهای آموزشی ما در جریان است به هیچ رو، چنین چیزی نیست. چند روز پیش، حمیدرضا
خرم خورشیدی، رئیس دفتر توسعه فناوریهای وزارت بهداشت گفت: «بر اساس شاخصهای جهانی نوآوری در سال 2014 کشور ایران در موضوع نوآوری و خلاقیت در تمام حوزهها از میان 143 کشور رتبه 120 را داراست... یکی از مشکلات موجود کمبود شدید اعتبارات است به نحوی که ما در این زمینه با مشکل مواجه هستیم و باید در جهت رفع آن اقدام شود.» بیگمان مسأله کمبود بودجه، اثرگذار و مهم است اما تنها عامل پدیدآورنده چنین شرایطی، کم و کسریهای مادی نیست. نوآوری، پژوهش و نواندیشی، افزون بر اعتبارات مادی، به شرایط آموزشی و پرورشی آزاد و علمی نیازمند است. هدف، بایستی پرورش انسانی نوآور و پرسشگر باشد. آموزش و پرورش القایی، که بیشترین تأکید خود را بر تربیت انسان سر به راه و حرف گوشکن میگذارد نمیتواند شهروند نوآور پرورش دهد. دانشآموز، هنگامیکه در مدرسه، تنها به جزوه نوشتن عادت میکند و یاد میگیرد که به سخنان آموزگار و درونمایه کتابهای درسی، بهسان گزارههای همواره درست بنگرد، خودباوری و نیروی زایش خود را از دست میدهد. ریشه این رتبههای پایین جهانی را باید در آموزشهای بیکیفیت و تلقینی مدرسهها جستوجو کرد.
اما در سطح جهان و در میان اندیشهوران آموزش و پرورش مدنی، به نکتههای ارزندهای برمیخوریم که در راه رسیدن به آموزش و پرورش مدنی شایسته و فراخور این زمانه، راهنما و یاری کنندهاند. در آموزش و پرورش مدنی، دانشآموز باید یاد بگیرد که در یک دموکراسی، که بر بنیاد حق اکثریت اداره میشود، باید حقوق بنیادین اقلیت نیز رعایت شود. دانشآموز باید با چالش همیشگی حقوق اکثریت - اقلیت آشنا شود و راه برخورد به دور از خشونت این چالش را فراگیرد. به تمرین فضیلتهایی مانند خویشتنداری، شکیبایی، دوراندیشی، عدالت و نیکوکاری بپردازد. حقوقی که همه انسانها، بهگونهای برابر، از آن برخوردارند را پاس دارد و رعایت کند. به ارزش مشترک همه انسانها احترام بگذارد. در زندگی سیاسی - مدنی اجتماعی که در آن میزید مشارکت مسئولانه کند. دانشآموز باید با تاریخ حقوق بشر آشنا شود. به گفته فلیکس گارسیا موریون، یکی از اندیشهوران آموزشی: «کودکان بایستی برای اندیشیدن و گفتوگو درباره حقوقبشر، فرصت بیابند. آنها، پیش از هر چیز، نیازمند دریافت بهتری از تاریخ حقوق بشرند تا دریابند که بسیاری از حقوقی که هماکنون از آنها برخوردارند یا بدیهی میانگارند- همچون مدرسه رفتن یا برخورداری از مراقبتهای پزشکی- پیروزیهایی اجتماعی هستند که در سایه نبردهای کسان بسیار بهدست آمدهاند و میتوانند از زندگی اجتماعی و سیاسی ناپدید شوند، به محض اینکه مردم، دست از پافشاری بر آنها بردارند و در واقع، این همان رویدادی است که هماکنون رخ میدهد، هنگامیکه زیر فشار نیروهای نئولیبرال- که از سوی سازمانهای چند ملیتی، بانک جهانی و صندوق جهانی پول رهنمود میگیرند- دولت رفاه درحال برچیدن است. دانشآموزان همچنین به ناگزیر باید پی ببرند که در جهان کنونی، همه به یکسان، از حقوق بشر- حتی همان حقوق پایهای و بنیادیتر- برخوردار نیستند. چه بسا آنها ندانند که کشورهایی وجود دارد که بهگونهای سازمان یافته، برخی یا بسیاری از آن حقوق ویژه را زیرپا میگذارند، آن هم از سوی همان مقاماتی که پشتیبان آن حقوق، پنداشته میشوند.»
اما نکته پایانی یادداشت، اینکه چالشهای پیشروی پرورش شهروند توانمند، شایسته و اخلاقی تنها به کشورهای فقیر و درحال توسعـــه برنمیگردد و کمابیش همه کشورهای جهان با آن درگیرند. چندی پیش، گزارشی دیدم درباره جوانی پاکستانیالاصل که در انگلستان زاده و بزرگ شده بود و هماکنون و با بالا گرفتن جنگ در عراق، به آن کشور رفته و به گروه داعش پیوسته است. در یک روز، چهار انسان را گردن زده بود و خیلی راحت و خشنود از کار خود دفاع کرد. باری، در پرورش چنین انسان بیرحم و بیعاطفهای، مجموعهای از عوامل سهیم بودهاند اما بیگمان، نقش آموزش و پرورش را هم نباید نادیده گرفت. اگر به راستی و آنگونه که شنیده میشود، شمار این کسان، چشمگیر باشد بازنگری بنیادین در پرورش اخلاقی و مدنیای که در آموزش و پرورش برخی از کشورهای توسعه یافته دارد انجام میگیرد،
بایسته میکند.