شماره ۳۶۶ | ۱۳۹۳ شنبه ۸ شهريور
صفحه را ببند
نقد يك فرهنگ رايج

|  مصطفی عابدی  |   روزنامه‌نگار|

مسابقات جهاني واليبال از چند روز ديگر و با حضور تيم ملی ايران در لهستان آغاز مي‌شود.  ولي نكته بسيار عجيبي كه پيش از اين مسابقات براي ايران اتفاق افتاده، درخواست چند تن از ملي‌پوشان ايراني جهت معاف شدن از حضور در اين مسابقات است.
این درخواست درحالی طرح می‌شود که هر واليباليستي آرزومند است تا همراه تيم ملي خود به جام جهاني برود و اگر تيم شانس پيروزي و صعود هم داشته باشد، اين آرزو چند برابر مي‌شود. به ويژه براي تيم ايران كه اولين بار است که پس از موفقيت‌هاي چند‌سال اخير خود و با احتمال شانس صعود عازم اين مسابقات مي‌شود.  چنين درخواستي بسيار عجيب است.  البته آنطور كه در خبرها آمده، آنان اظهار خستگي كرده‌اند.  پس از مسابقات سنگین ليگ جهاني و سفر به آمريكا، به يكباره عازم اين مسابقات شدن قدري سخت است.  ولي مگر بقيه تيم‌هاي مهم غير از اين وضع را دارند؟ به نظر مي‌رسد كه مسأله چيز ديگري است یا ریشه در جای دیگری دارد. از چند روز پيش بازيكنان اصلي در مصاحبه‌هاي خود با لحني به نسبت اعتراضي عنوان داشته‌اند كه همه از ما انتظار مدال طلا دارند.  يا اين كه دلمان را به پيش‌بيني‌ها خوش نمي‌كنيم.  يا حتي كاپيتان تيم گفته است كه نبايد در لهستان انتظار نتيجه داشته باشيم.  شايد بتوان گفت فشار رواني كه بر اعضاي تيم ملي براي صعود به رده‌هاي بالا وارد مي‌شود، مهم‌ترين عامل ايجاد تنش رواني یا حتی خستگی ميان آنان براي حضور در مسابقات است.  آنان با ذکر خسته بودن سعی می‌کنند که از میزان این فشار و توقعات کم کنند.  ولي اين فشار از كجا نشأت مي‌گيرد؟
وقتي مطبوعات و افكارعمومي را مرور مي‌كنيم، مي‌بينيم كه نگرش احساسي و متوقعانه در آنها موج مي‌زند.  تا چند‌سال پیش آرزو مي‌كرديم كه يك بازي با تيم‌هايي مثل برزيل و ايتاليا انجام دهيم، ولي امسال به دليل دو باخت پياپي به ايتاليا در زمين ايتاليا، مربي جوان و تازه‌وارد تيم ملي را به زير تيغ انتقاد مي‌كشيم كه سطح او نسبت به واليبال ايران پايين است.  جالب اين كه وقتي همين تيم را در تهران مي‌بريم، مي‌گويند چون تيم اصلي ايتاليا نبود.
 حال مقايسه كنيد وضع خودمان را با برزيل.  پرسابقه‌ترين و پرافتخارترين تيم واليبال جهان، که در كشور خودش به ايران مي‌بازد، ولي اتفاقي براي مربي آن رخ نمي‌دهد.  معلوم نيست كه اگر مردم و رسانه‌هاي ايران در برزيل بودند، با مربي آن‌جا در برابر باخت تيمشان در برابر ايران آن هم در برزيل چه كار مي‌كردند! احتمالا اگر مردم و مطبوعات ما ايتاليايي بودند، با مربي تيم ملي ايتاليا و باخت‌هايش به ايران چه مي‌كردند؟ اين نحوه برخورد ما منحصر به برخورد با ورزشكاران و تيم‌هاي ورزشي نيست.
  در ساير حوزه‌ها ازجمله سياست هم چنين هستيم.  با يك اتفاق مثبت اوج مي‌گيريم و گمان مي‌كنيم كه در دنیا منحصربه‌فرد هستيم و در هنگام افول نيز يأس و نااميدي سراپايمان را فرا مي‌گيرد و اعتماد به نفس خود را از دست مي‌دهيم.  
روحيه ورزشكاران ايراني را هنگام پيروزي و شكست ببينيد. انعكاسي است از اين روحيه غالب در سطح عمومي و مطبوعات.  نمونه‌اش بازي‌هاي اخير در فينال ليگ جهاني واليبال كه دو روحيه كاملاً متضاد در بازي با برزيل و بازي با آمريكا و ايتاليا را شاهد بوديم.  یادتان بیاید که در جام‌جهانی فوتبال برخی انتظار 8تایی شدن ایران جلوی آرژانتین را داشتند اما وقتی با یک گل آن هم دقایق وقت اضافه باختیم، فوری انتظار صعود از گروه را پیدا کردند! اين روحيه‌اي است كه مربيان خارجي خيلي زود متوجه آن مي‌شوند. مربي پيشين واليبال يعني ولاسكو، اين مسأله را چندين بار تكرار كرده بود.  يكي از بدترين ويژگي‌هاي موجود در ايران، تحقير رقيب ضعيف است و انعكاس اين رفتار، در احساس حقارت در برابر حريف قدرتمند دیده می‌شود.  اين دو روحيه، دو روي يك سكه‌اند.  هر كس كه ديگران را تحقير كند، در برابر قدرتمندان تحقير مي‌شود.  احترام به رقيب خيلي اهميت دارد.  چند‌سال پيش يك بازيكن فوتسال پس از دريبل دروازه‌بان، در حالي كه توپ روي خط دروازه بود، خم شد و با سر آن را به داخل دروازه فرستاد! اگر فرهنگ احترام به ديگران وجود داشت، در همانجا بايد تعويض و اخراج مي‌شد.  ولي همين افراد و تيم‌ها وقتي در برابر تيمي قوي قرار مي‌گيرند، خود را مي‌بازند.  جالب است كه در اين زمينه، خيلي شعار هم مي‌دهيم و حتي نمونه‌هاي ورزش پهلواني و از رفتارهاي مرحوم تختي مثال مي‌آوريم، ولی در عمل به گونه دیگری رفتار می‌کنیم.
رسانه‌ها و مطبوعات در اصلاح اين ذهنيت وظيفه مهمی دارند.  متاسفانه مطبوعات زرد با زدن تيترهاي تحقيرآميز، مي‌كوشند كه تيراژ كسب و انعكاس خبری ايجاد كنند.  ضمن آن كه بسياري از افراد ذينفع مثل بازيكنان خط‌خورده از تيم يا مربياني كه مي‌خواهند جانشين افراد موجود شوند‌، بر آتش اين تنور مي‌دمند.  لذا وظيفه مطبوعات معتبر است كه در دام اين شيوه‌ها نيفتند كه اثرات منفي آن به كل جامعه و كشور باز خواهد گشت.

 


تعداد بازدید :  223