شماره ۳۶۶ | ۱۳۹۳ شنبه ۸ شهريور
صفحه را ببند
مشارکت نهادهای مردمی

|  ابراهیم جعفری  |   جامعه‌شناس   |

  زمانی که تکنولوژی وارد حوزه شهری شد، با خود ماشین و بسیاری از ابزار زندگی شهری را برای آسایش مردم به همراه آورد.  بالطبع لازمه استفاده بهینه از تکنولوژی، تخصص و آموزش است.  شهروندان برای بهره‌گیری از مزایای فناوری، باید بدان آگاهی کامل داشته و خود را با آن هماهنگ سازند. زمانی که تکنولوژی و هر آنچه که در حوزه تخصصی آن قرار می‌گیرد، وارد زندگی اجتماعی می‌شود با خود فرهنگی کاملا متفاوت را به دنبال می‌آورد و در بسیاری موارد به دلیل ورود سریع و عاری از فرهنگ‌محلی، با فرهنگ‌بومی محل ورود، تضاد شدیدی پیدا می‌کند. ایران نیز با وجود انواع فرهنگ‌ها و تنوع اجتماعات سنتی و بومی به یکباره وارد دوران مدرن شد، بدون آن‌که بتواند فرهنگ خود را با شرایط به وجود آمده منطبق سازد. در این میان هر آنچه که در این مدت با عنوان تکنولوژی در اختیار عموم قرار گرفته، نمادی از فرهنگ ساخته شده آن بوده است و متاسفانه عموم نتوانسته‌اند فرهنگ خود را با شرایط پیش‌آمده هماهنگ سازند. با توسعه جوامع‌شهری و توجه ویژه به مدیریت آن‌ که به مانند ورود به عصر جدید برای ما بوده است، حقوق‌شهروندی و به‌دست آوردن آن برای بسیاری از مردم به هدف اصلی زندگی اجتماعی تبدیل شده است، البته در کنار تحقق تمامی خواسته‌های شهروندی که با رشد جوامع شهری روز به روز درحال گستردگی است. از طرفی هم، بنیان‌های اجتماعی و فرهنگی درحال دورشدن از تعاملات و توجه به نیازهای فردی و جمعی شهروندان از سوی مدیریت کلان رقم خورده است. ساختارهای سیاسی به مشکلات و معضلات اجتماعی درقالب نمادی از دموکراسی در نظام تبلیغاتی خود توجه ویژه‌ای دارد و درصدد نشان دادن مشارکت خود با نهادهای مردمی در زمان شروع فعالیت مدیریتی خود است. اما واقعیت آن است که به محض دور شدن از فضای رقابت و پیروزی بر رقیبان، بسیاری از خواسته‌ها و مطالبات مردمی به فراموشی سپرده می‌شود و حتی تا مدت‌ها نامی از آنها برده نمی‌شود. یکی از مظاهر تکنولوژی، حضور خودرو‌ها و به دنبال آن عابران پیاده و همچنین سوارانی است که در شهرها درحال تردد هستند. در چند‌سال اخیر با رشد و توسعه شهرها و بزرگراه‌ها و خیابان‌های متعدد، تشکیل گروه‌های بزهکار و مخل آسایش و امنیت مردم به فضاهای جدیدی وارد شده‌اند که از آن جمله باید به پل‌های عابر اشاره کرد. بزهکاران با یکه‌تازی خود به دلیل سوءمدیریت در بخش‌های مختلف شهری این مکان‌ها را محل اختفا و وقوع جرم‌هایی کرده‌اند که دیگر مردم نمی‌توانند به راحتی از آنها استفاده کنند. آنها با ایجاد جو نا امنی، شرایط را برای مردم سخت کرده‌اند. در این میان انواع بزهکاری در طیف‌های مختلف رخ نشان می‌دهد. چنانچه پل‌های عابر که باید محل امن رفت و آمد شهروندان باشد، به‌عنوان محل تجمع بزهکاران تبدیل شده است. همچنین طیف وسیعی از آسیب‌های اجتماعی را درمقابل شهروندان نشان می‌دهد. آیا علت اصلی این پیامد این است که فرهنگ آن با تکنولوژی نیامده یا به دلیل سوءنظارت و بی‌توجهی مدیریت شهری، این آسیب به بلای جان شهروندان تبدیل شده است؟ در یک نگاه از مدیریت شهری به این مهم می‌رسیم که درحال‌حاضر تنها مظاهر ظاهری کلانشهرها را با خود یدک می‌کشیم و نتوانسته‌ایم به‌طور دقیق و کامل از پس تعریف استراتژی نظام شهری برآییم. تاکنون برنامه مدونی برای حل آسیب‌های اجتماعی و به‌خصوص در کلانشهرها تعریف و تبیین نشده است و به عبارتی شهر را به حال خود رها کرده‌ایم. درحال‌حاضر مشارکت واقعی نهادهای مردمی برای سهیم‌شدن در حل این آسیب‌ها چقدر بوده است و آیا به‌طور واقعی آنها را در کارهای مدیریتی وارد می‌کنیم؟ در پاسخ این سوالات باید به این مسأله توجه کرد، تاکنون کدام مدیر توانسته است حضور نهادهای مردمی را در کنارخود تحمل کند و شکل واقعی مشارکت آنها از مدیریت به‌خصوص شهری چند‌درصد بوده است؟ در بسیاری از موارد نگاه‌ها به حضور مردم به سمت حواشی و مسائل سیاسی کشیده شده است و حقوق شهروندی نادیده گرفته می‌شود.


تعداد بازدید :  270