قمر فلاح جامعهشناس شهری
متاسفانه ما در تعاریفمان نسبت به فضاهای عمومی دچار مشکل هستیم. درمورد فضاهای عمومی باید گفت که در هر جامعهای یک تعریف مشخص و واحد وجود دارد. ایرادات زیادی به فضای شهری که امروز با آن مواجه هستیم، میتوان وارد کرد. برای مثال پلهای عابر پیاده، مترو، اتوبوس و... برای رفاه حال شهروندان بهوجود آمده است که آنها هنگام رفتوآمدهای شهری از شرایط مطلوبی برخوردار و در امنیت کامل باشند. در شهر بسیاری از مکانها را میبینیم که اصلا پلهای عابرپیاده وجود ندارد. حتی پلهای هوایی در نقاطی وجود دارند که به هیچوجه احتیاج نیست و در برخی موارد نیز تعدادی از آنها بیمورد و زیاد است و کارآیی لازم را ندارد. ما در استانداردهایمان نیز دچار مشکل هستیم، تمام این اشکالات دست به دست هم میدهد تا اتفاقاتی ناگوار در محیطهای شهری به وقوع بپیوندد. پل عابر پیاده برای حفاظت از شهروندان است ولی ما همیشه استثناهایی را در کنارمان داریم که اکثرا برای آنها هیچ تمهیداتی را درنظر نمیگیریم و به آنها نمیاندیشیم. افرادی در جامعه ما به دلیل ناتوانیهایی که دارند در استفاده از این امکانات شهری اغلب دچار مشکل میشوند. فضای عمومی یکسری المانها دارد که در همه جای دنیا واحد است و تغییری نمیکند. فضای عمومی همیشه باید در معرض چشم عموم مردم قرار گیرد و نباید هیچگونه پوششی دراینباره وجود داشته باشد و اگر این پوشش به وجود آید، کاملا یک امر مغایر با قانون است. بارها دیدهایم که در پلهای عابر پیاده پوششی به وجود میآید تا افراد دست به خودکشی نزنند ولی اغلب به طریق دیگر این اتفاق میافتد. از نظر اجتماعی، هر جامعه چندین مولفه را باید در خود داشته باشد مانند آسایش اجتماعی، امنیت اجتماعی و خوانایی. منظور از خوانایی به این معنی است که افراد در عرصه عمومی در متروها و در اتوبانها برای پیداکردن مسیر خود دچار گنگی و عدم انتخاب راه درست نشوند. این موضوع بسیار جالب است، در اتوبانها بارها دیدهایم که تابلوهای راهنما پشت درختان انبوه قرار گرفته است و افراد را اغلب در انتخاب راهشان دچار مشکل میکند. خوانایی به این معنی است که شما به فضایی که وارد میشوید بتوانید بهراحتی راه خود را پیدا کنید و به مقصد مورد نظرتان برسید. برای مثال شما زیرگذر چهارراه ولیعصر را ببینید، ماموران زیادی در آنجا حضور دارند تا به شما اطلاعات درست دهند که راهتان را گم نکنید. این موضوع بیانگر شیوه اشتباه طراحی در عرصه عمومی یک شهر است. بنابراین باید در عرصه عمومی یک جامعه، امنیتاجتماعی، خوانایی، آسایش روانی و هویتمقصد وجود داشته باشد. زمانی که شما وارد یک خیابان میشوید باید آن خیابان هویت مشخصی داشته و دارای یک شناسنامه باشد و به شما بگوید که از این خیابان به کجا میرود. مهمترین موضوع در بحث عرصه عمومی، امنیت عمومی است، اینکه فرزندانتان را زمانی که به بیرون از خانه میفرستید نگران این نباشید که اتفاقی برای آنها رخ دهد. اما موضوع خودکشی در متروها را نمیتوان ربط به مدیریتشهری داد بلکه این موضوع نشأت گرفته از دنیای مدرن است و دنیای مدرن به دنبال خود افسردگی دارد و باعث خودکشی نیز میشود. این موضوع به فقر اقتصادی و مسائلی از این دست ربط پیدا میکند. مدیریت شهری باید فضاهایی را در سطح شهر به وجود بیاورد که جوانها یا اقشار مختلف جامعه بتوانند با یکدیگر در ارتباط و با هم تعامل داشته باشند، این یکی از وظایف مدیران هر شهر است که در شهر ما نیز این موضوع به خوبی پرداخته نمیشود. تمام فضاهای شهری تعاریفی را در خود دارند، برای مثال پارک، فضایی است که در آن مردم به ورزش، تفریح و گذراندن اوقات فراغت میپردازند. فضاهای عمومی باید نسبت به هدفی که دارند تجهیز شوند و قابل دسترس عموم باشند. همه اینها در یکسری شاخصهای اجتماعی مشترک هستند و باید جوابگوی این شاخصها نیز باشند. ما باید تنوع اجتماعی را در جامعه به وجود بیاوریم. باید محلهایی را داشته باشیم که از طیفهای گوناگون در آن حضور داشته باشند. داشتن فضاهایی که فقط قشر خاصی از جامعه در آن باشند، امنیت اجتماعی را به خطر میاندازد. فضای عمومی باید دارای اختلاط اجتماعی و تعامل اجتماعی باشد.