شوخطبعی از همان عنوان کتاب شروع میشود: «چقدر خوبیم ما!» و نویسنده مدح شبیه به ذمی را منسوب میکند به ما. ابراهیم رها، سالها در مطبوعات به طنزنویسی شهره بوده؛ از اعتماد و سرمایه بگیر تا چلچراغ و فرهنگ آشتی و آفتاب امروز. حالا هم رسیده به طعن و طنز درباره ما. ما مردمی که به قول رها «زیبا، جادار و مطمئن هستیم» و «اعتمادبهنفسمان یک جاهایی از آسمان را انشقاق داده.» او سیزدهمین کتابش را جدیترین کار طنز خود میداند، از آن جهت که پیکان انتقاد را هدف گرفته رو به خودش به مثابه نمونهای از ما؛ ما ایرانیها. رها، درباره این کتاب به ما گفت: «من در این سالها چون مدام کار طنز مینوشتم، دیگر فراغتی نداشتم تا کاری در حد کتاب بنویسم. چون اعتقاد دارم مطلب مطبوعاتی صبح متولد میشود و تا شب نرسیده میمیرد. گاهی پیش میآمد که در ماه حدود 100 ستون طنز مینوشتم اما همچنان اعتقاد دارم برای انتشار کتاب باید چیزی متفاوت از مطالب مطبوعاتی ارایه کنم. به همین دلیل هیچکدام از مطالب این کتاب قبلا جایی منتشر نشده و درواقع برای اولین بار است که ارایه شده.» نکته قابل تأمل دیگر درباره فروش فوقالعاده آن است. «چقدر خوبیم ما!» هفتممردادماه از سوی نشر مروارید منتشر شد و در کمتر از 20 روز به چاپ دوم رسید. چنین آماری برای کتابی که در فصل افت فروش به بازار میآید، ستودنی است. نویسنده در گفتوگو با «شهروند» دراینباره میگوید: «این اولین کتابی از من نیست که پرفروش میشود اما حالا کمی اوضاع تفاوت دارد. آن روزهایی که کتابهایم در عرض چند ماه چندهزار نسخه میفروخت، کتابهای دیگری هم بودند که بیشتر یا کمتر از کتاب من، پرفروش میشدند.» درواقع رها اشاره دارد به «چسب زخم» که در سال 88 در مدت کمتر از سهماه، 18هزار نسخه به فروش رسید اما به قول او «حالا شرایط تغییر کرده. مردم کم و سخت کتاب میخرند و میخوانند. مطبوعات هم که انگار اصلاً نسبت به معرفی کتاب بیتفاوت شدهاست.»