راضیه زرگری خبرنگار گروه طرح نو
دستگیری از نیازمندان، حمایت از کودکان بیسرپرست و کمک به تأمین معاش خانوادههای بیبضاعت در کنار دهها کار خیر دیگر سالهای سال است که در فرهنگ ملی و مذهبی ما جا افتاده است. همه ما شنیدهایم که از قدیمالایام مساجد محلی برای شناسایی خانوادههای نیازمند محله بوده تا معتمدین برایشان پول و مایحتاج زندگی فراهم کنند، یا زورخانههایی که مرتب برای آزادی زندانیها و حمایت از کودکان بیسرپرست یا تأمین هزینه جهیزیه دختران و جمعکردن هزینههای درمان بیماران، گلریزان به راه میانداختند و اتفاقا خیلی از گرفتاریها حل میشد، بیماریها درمان میشد و دختران بسیاری به خانه بخت میرفتند. درواقع این اخلاق پسندیده برای هیچ ایرانیای ناشناخته و غریب نیست. امروز اما شاید همانطور که سبک زندگیها فرق کرده و آدمها بیشتر و بیشتر گرفتار روزمرگی شدهاند، دیگر مثل قدیم حواسشان به هم نیست. با این حال روحیه کمک به نیازمندان هنوز هم در میان مردم بهخصوص قدیمیترها با همان سبک و سیاق سنتی وجود دارد. زندگیهای مدرن امروزی چارچوبهای سازماندهیشدهای برای فعالیتهای خیریه میطلبد. با توسعه جامعه، دیگر خیریههای محلی و گلریزانهای زورخانهای جوابگوی پاسخگویی به نیاز نیازمندان نیست و به همین دلیل موسسات رسمی خیریه با همت مردمی که دغدغه دیگران را دارند شکل گرفته و با تعریف خط مشی و چارچوبهای مشخص برای جامعه هدف، کمک به نیازمندان را به شکلی امروزیتر دنبال میکنند. موسساتی که در جامعه امروز برای ترویج این اخلاق پسندیده از ابزارهای خاص خودش استفاده میکنند؛ از برگزاری بازارچههای خیریه گرفته تا تبلیغات رسانهای و استفاده از سلبریتیهایی که در میان مردم محبوبیت دارند و به اصطلاح حرفشان خریدار دارد. در همین زمینه برای بحث پیرامون نسبت دوجانبه توسعه اجتماعی و توسعه فعالیتهای خیریه در ایران با امیر مختاری مدیرعامل موسسه خیریه پیام امید گفتوگو کردهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
فعالیتهای خیریه در فرهنگ ملی و دینی ما وجود داشته است؛ صدقه و کمک به همنوع مفاهیمی است که مردم ما با آن ناآشنا نیستند. در این میان به نظر شما نسبت توسعه فعالیتهای خیریه با توسعه اجتماعی چیست؟
نقش فعالیتهای خیریه برای کمک به نیازمندان و رفع گرفتاریها بسیار موثر است. فلسفه شکلگیری شکل امروزی سازمانهای خیریهای هم براساس همین مفاهیم بوده است. موسسات مردمنهاد خیریه برای کمک به اقشار آسیبپذیر جامعه نقشی اساسی دارند. این موسسات هرچه بتوانند در این حوزه موفقتر عمل کنند، مطمئنا بخشی از کمبودها و مشکلات را رفع میکنند و تأثیر مستقیم در توسعه اجتماعی جامعه میگذارند. در این میان مسأله مهم این است که فقر یا محرومیتهای مالی یا فقر دانشی که افراد تحت پوشش موسسات خیریه با انواع و اقسام آن مواجه هستند، مسائل مهمی هستند که خود موجب افزایش آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی مثل بزهکاری و اعتیاد میشوند. اگر از این منظر به فعالیتهای موسسات خیریه نگاه شود، بدونشک یکی از موثرترین نهادها در توسعه اجتماعی محسوب میشوند. برای مثال تولید اشتغالی که در برخی از سازمانهای خیریه برای توانمندسازی اقشار تحتپوشش انجام میشود یا پیگیری موضوع سلامت و درمان این افراد، تأثیر مستقیمی در ارتقای فاکتورهای اجتماعی دارد.
اخیرا مطلبی را میخواندم که در آن عنوان شده بود ایران در دنیا در بحث کمکرسانی به اقشار آسیبپذیر رتبه هشتاد و ششم را داراست که آمار خوبی نیست. من فکر میکنم بخش مهمی از وظایف دولت را سازمانهای مردمنهاد و موسساتی که در این حوزه فعال هستند بر عهده دارند. این موسسات چند دسته هستند؛ یکی موسسات مشاورهای هستند که راهنمایی و مشاوره انجام میدهند و دیگری موسساتی که خدمات کمکرسانی و توزیعی انجام میدهند یا موسساتی که خدماتدرمانی انجام میدهند. همه این خدمات میتواند در افزایش سطح آگاهی افراد تحتپوشش و خیرین موثر باشد.
کدام اقشار جامعه تمایل بیشتری برای ورود رسمی به این فعالیتها دارند؟ آیا این تمایل به سطح فرهنگ و تحصیلات افراد بیشتر وابسته است یا به وضع اقتصادیشان؟
اینکه چه کسانی بیشتر تمایل به مشارکت در فعالیتهای خیریه دارند، به دو فاکتور برمیگردد. اول بحث وضع مالی افراد است و دوم زمانی که میتوانند برای اینگونه فعالیتها اختصاص دهند. عموما این دو شاخص برای معیار سنجش فعالیتهای خیریه در جوامع استفاده میشود. به همین نسبت مشارکت مالی مردمی که در کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند و مشکلات اقتصادی کمتری دارند، رقم بالاتری است. با این حال شاخص مالی به تنهایی نمیتواند نشاندهنده میزان مشارکت باشد، به همین دلیل شاخص زمان را هم مدنظر قرار میدهند تا بتوانند بسنجند در کدام جامعه بیشتر این روحیه و فرهنگ وجود دارد.
در ایران هم شرایط به همین شکل است. صرفنظر از اینکه افرادی که وارد این حوزه میشوند از لحاظ شخصیتی و کمال انسانی، انسانهای توسعهیافتهتری در مقایسه با دیگر افراد جامعه هستند، دو فاکتور شرایط مالی و شرایط زمانی نیز مهم تلقی میشود. برای مثال کاری که ما داریم در موسسه پیام امید انجام میدهیم یکی جذب جوانان برای انجام فعالیتها و دیگری جذب خیرین و افرادی است که از لحاظ مالی وضع خوبی دارند و میتوانند کمکهای موثری برای اهداف موسسه داشته باشند. به نظر من هر دو فاکتور باید در کنار هم برای توسعه فعالیتهای خیریهای وجود داشته باشد؛ یعنی هم نیروی جوان برای مدیریت و انجام کارها و هم حمایتهای مالی افرادی که شرایط مالی مناسبتری دارند. معمولا جوانان در این زمینه شاید خیلی جامعه هدف نباشند چون کمتر جوانی در جامعه ما هست که وضع مالی بسیار خوبی داشته باشد.
تبلیغات یا برگزاری بازارچه برای معرفی موسسات خیریه در کشور ما از روشهای مرسوم تلقی میشود. به نظر شما بهترین سازوکار برای توسعه فعالیتهای اجتماعی میان اقشار جامعه چیست؟
به هر شکل برای جلب مشارکت هر دو گروه ابزارهای مختلفی وجود دارد؛ نکته مهم و اساسی آگاهیبخشی است که باید برای همه گروههای هدف صورت گیرد؛ اینکه موسسه خیریه بتواند به افرادی که از لحاظ مالی و معنوی حامی میشوند، آگاهیبخشی داشته باشد و پروسه فعالیتهایش را برای آنها روشن توضیح دهد بسیار اهمیت دارد تا جای هیچ شک و شبههای باقی نماند. ابزار آگاهیدادن به این افراد هم متفاوت است. موسسات اغلب از نشاندادن نتایج و اهدافی که به آن دست پیدا کردهاند، استفاده میکنند بهطوری که برای جلب حمایت افراد کارنامه فعالیتهای پیشین خود را به آنها معرفی و آنها را نسبت به اینکه کمکشان چه تاثیری میتواند داشته باشد، آگاه میکنند. بعد از آن ارایه گزارشی شفاف و دقیق میتواند در تعمیم فعالیتهای خیریه به افراد جامعه تاثیرگذار باشد، چراکه افراد وقتی بهطور ملموس میبینند فعالیتهایشان چه تاثیری میتواند داشته باشد، دو نتیجه مهم از این اثربخشی حاصل میشود. اول اعتمادسازی و دوم ترویج فعالیتهای اینچنینی توسط خود این افراد به دیگر افراد جامعه.
در اینجا نکتهای که حایز اهمیت است و موسسات خیریه بهعنوان ابزار از آن میتوانند به بهترین شکل بهره ببرند، ابزار رسانه است که قطعا میتواند تأثیر مستقیم در ترویج این کار پسندیده داشته باشد. رسانهها معمولا در دو بخش میتوانند موسسات را به جامعه معرفی و تأثیر کمک آنها را نشان دهند. اول پاسخ دادن به این پرسش است که چرا یک جامعه احتیاج به کمکهای اینچنینی دارد؟ اگر رسانهها بتوانند این پرسش را ایجاد کرده و جواب آن را بدهند، میتوانند در ترویج فعالیتهای خیریه تاثیرگذار باشند. بحث بعدی که رسانهها میتوانند تاثیرگذار باشند افزایش اعتماد عمومی در جامعه است که با ارایه گزارش عملکرد تا حدودی به این هدف دست پیدا میکنیم. رسانه با در دست داشتن جاذبههای تصویری تاثیرگذار میتواند روح حاکم بر فعالیتهای خیریه و آرامشی که افراد در این کارها احساس میکنند را به مخاطب نشان دهد.
علاوه بر ابزاری که عنوان کردم، استفاده از افراد تاثیرگذار در جامعه، فاکتور دیگری است که موسسات از آن بهره میبرند که اخیرا شاهد هستیم موسسات خیریه از این موقعیت به خوبی بهره میبرند و از افرادی که به واسطه محبوبیت و شهرت میتوانند در جامعه تاثیرگذار باشند استفاده میکنند. کسانی که شاید حرفشان برای مردمی که تمایل به مشارکت در فعالیتهای خیرخواهانه را دارند، تأثیر مثبتی داشته باشد. این ابزار در همه دنیا مرسوم است و در کشورهای توسعهیافته هم میبینید که سلبریتیها مثلا بهترین فوتبالیستها یا هنرپیشهها با حضور در فعالیتهای خیریه یا اختصاص مبالغ زیاد برای کمک به افراد نیازمند جهان، این فعالیتها را در میان مخاطبان جامعه تبلیغ میکنند. چیزی که در جامعه ما هم جا افتاده است؛ مردم از این افراد تاثیرپذیری مستقیم دارند. شاید اتفاقی که با یک دوره تبلیغات گسترده در جامعه میتواند بیفتد، با یک حضور هنرپیشه محبوب و مردمی جامعه صورت گیرد.
علاوه بر مواردی که عنوان کردید، در جامعه امروز میبینیم که علم و تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی روزبهروز پیشرفت میکند و در فرآیند توسعه تکنولوژیهای ارتباطی میتوان از الگوهای جدید ابتکاری و نوین هم بهعنوان ابزاری برای ترویج فعالیتهای خیریهای استفاده کرد؛ آیا شما تجربهای از الگوسازی برای توسعه فعالیتهای خیریه در سطح جامعه داشتهاید؟
الگوسازی جدید به این برمیگردد که موسسات بتوانند راههایی را برای ترغیب افراد به پیوستن به مجموعهشان پیش رو داشته باشند. در این بحث حتما باید امتیازاتی برای افرادی که مشارکت داشتهاند در نظر گرفته شود تا آنها به ادامه مسیر و توسعه کمکهایشان روی بیاورند. بهویژه کسانی که از لحاظ مالی از فعالیتهای خیریه حمایت میکنند؛ بخشی از این کار دست خود موسسات خیریه است که میتواند در قالب تقدیر و تشکر از افراد باشد. بخش دیگر دست سیاستگذاریهای دولت و مسئولان برای فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد است. اینکه دولت بتواند برای این افراد مشوق ایجاد کند؛ مثلا تسهیلاتی برای کسانی که در امور خیریه فعالیت دارند در نظر بگیرد یا برای کسانی که مدرسهسازی میکنند یا به ساخت سرپناه برای نیازمندان کمک میکنند معافیتهای مالیاتی و تسهیلات مالی در نظر گرفته شود. قطعا این تسهیلات میتواند برای کسانی که کمکهای مالی میکنند، تشویقکننده باشد که هم ادامه فعالیت توسط خیرین و ترویج کارهای خیرخواهانه توسط همین افراد را به دنبال خواهد داشت.
در بحث حمایتهای سیستمی یا حمایتهای دولت که باید از فعالیتهای موسسات خیریه صورت گیرد و مسیر توسعه فعالیتها را برای این موسسات هموار کند، آیا اخیرا و یکی دو سال گذشته اتفاق تازهای در این زمینه افتاده است؟
اتفاق جدید رسمی که میتواند برای موسسات خیریه دلگرمکننده باشد، طرحی است که گویا اخیرا در این حوزه ارایهشده و در مورد اوراق وقف است. یعنی خیرین میتوانند یکسری اوراق وقف را در اختیار داشته باشند و انتفاعی که از این اوراق به دست میآورند برای کمک به رفع نیازمندیهای جامعه استفاده کنند. تنها طرح جدیدی که من در این حوزه در سیستمهای دولتی دیدم، همین اوراق وقف بود وگرنه راهکاری که بتواند به این جریان کمک کند، ایجاد نشده است. قطعا حمایت دولت از سمنهای خیریه بسیار تاثیرگذار است چون نقش این موسسات نقش مکمل در فعالیتهای توسعه اجتماعی است که توسط سیستمهای رسمی و دولتی پیگیری میشود و اساسا وظیفه اصلی نهادهای رسمی متولی جامعه است.