شماره ۶۳۹ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۷ مرداد
صفحه را ببند
رسانه، زنان و مناسبات خانواده

شاید شنیده باشید که رسانه آسیب‌های خاص خود را دارد و مهم‌ترین اشکال آن از بین‌بردن انسجام خانواده است. مهم‌ترین مولفه خانواده ارتباط عاطفی است اما رسانه‌ها انسان را به سمت فردگرایی می‌برند و نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که ما به سمت فردگرایی می‌رویم و خانواده گسسته درحال شکل‌گیری است. در خانواده‌های چندنفری هم همه دور تلویزیون هستند و از نظر فیزیکی با هم‌اند نه روحی.
به‌گفته دکتر پاپیان و به نقل از سایت انجمن جامعه شناسی ایران، پشت هر شبکه‌ای اهداف و سیاست‌های خاصی وجود دارد. در پس رسانه‌ملی کشور ما نیز فلسفه‌ای اسلامی وجود دارد و چارچوب مشخصی است. همه نهادهای اجتماعی خود را گا‌ها روبه‌رو یا در کنار رسانه می‌بینند. رسانه در مظان اتهامات و دیدگاه‌های بسیاری است و هر گروه و نهادی انتظار دارد که رسانه‌ملی به نظراتش توجه کند.
در کشورهای دیگر شبکه‌های خصوصی نیز وجود دارد که مردم با یک کابل برنامه مورد علاقه خود را می‌توانند تماشا کنند اما در کشور ما رسانه‌عمومی است نه خصوصی. در کشور ما باتوجه‌به تنوع فرهنگ و زبانمان باید رسانه ملی مخاطبان را رضایتمند کند. بنابراین شبکه‌ای به نام شبکه‌استانی را برای همه استان‌ها ایجاد کرده و شبکه‌های عمومی دیگر مانند ۱ و ۲ و ۳ …
وی در رابطه با این‌که چرا رسانه‌ملی خیلی اوقات نمی‌تواند مخاطبان را جذب کند، می‌گوید: چون چارچوب رسانه‌ملی فقط نیاز و میل مخاطب نیست و باتوجه‌به مثلث نیاز، میل و مخاطب، گاهی امکان دارد برنامه‌ای را مخاطب نیاز نداشته باشد اما رسانه برحسب نیاز درک‌شده برنامه‌ای را اجرا می‌کند.
این توجه خانواده‌ها به رسانه از طرفی برای رسانه‌ها مزیت است و از طرفی مضر. البته آنچه که مهم است این است که چه استفاده‌ای از رسانه‌ها می‌شود. در کشور ما میانگین نشستن پای تلویزیون ۴/۵ ساعت است و این زمان برای رسانه‌ملی مزیت است چون تنوع مخاطب دارد و توانسته مخاطب را چند ساعت پای برنامه‌های خود نگاه دارد.
اگر رسانه خصوصی در کشور وجود داشته باشد خیلی از هیجانات جامعه تخلیه می‌شود. ولی رسانه‌عمومی همه حرف‌ها را می‌زند و خیلی وظایف را متحمل شده و این کار سختی است و باید همه مخاطبان را درنظر بگیرد و همه را باید جوابگو باشد، چون رسانه‌ملی در قانون اساسی ما انحصاری دیده شده است.
خانواده ایرانی واحدی زنده است و پویا با اعتقادات مذهبی، ساختار و کارکرد مشخص و هویت ملی و دینی را نیز می‌خواهد حفظ کند. این خانواده می‌خواهد کارکرد عاطفی داشته باشد و می‌خواهد فردگرایی مطلق را کمتر در خانواده نفوذ دهد. توجه به تأیید شخصیت فرد در خانواده، گرایش به خانواده کامل (مادر و پدر و فرزند) از دیگر مولفه‌های خانواده‌های ایرانی است.
خانواده‌ها در ایران با ارزش و مذهب تا حدودی بزرگ شده‌اند. آیین‌های گروهی در خانواده‌ها، عواطف و احساسات قوی در خانواده‌ها هنوز به چشم می‌خورد. ولی رسانه‌ها در فردیت‌گرایی افراد بسیار موثر بوده است. مثلا جوان تمایل دارد که در اتاق خود تنها باشد و از رسانه‌ها استفاده کند تا در کنار خانواده‌اش باشد. ظرفیت دیگر در خانواده‌های ایرانی ویژگی‌های قومی و ملی در آنهاست.
این کار‌شناس رسانه در رابطه با آسیب‌شناسی تأثیر رسانه بر خانواده‌های ایرانی، براساس نظرسنجی‌ای که سازمان صداوسیما در دوره‌ای از طریق مخاطبان انجام داده بود، مباحثی را این‌گونه ارایه می‌دهد: ساختار مدیریتی در خانواده‌های ایرانی تغییر کرده است. ساختار خانواده از گسترده به هسته‌ای می‌رود. شبکه‌های فردی جای شبکه‌های‌اجتماعی را گرفته‌اند. مواردی مانند زنانگی قدرت، فرزندسالاری، کاهش تمکین و مسئولیت‌پذیری سرپرست خانواده، عدم‌مدیریت متمرکز خانواده کاهش انگیزه مردان، کاهش اقتدار همسر، تعدد نقش‌های جنسیتی، کاهش احساس تعلق، ضعف کارآمدی خانواده در حفظ تعادل جنسی، آشفتگی در هویت فرهنگی خانواده - با یک فرد از یک خانواده نمی‌توان بقیه افراد آن خانواده را شناخت و هرکدام سبک زندگی خاصی دارند و مثل گذشته نیست- عدم‌تربیت فرزندان مسئولیت‌پذیر، کمبود سواد والدین در فرزندپروری، عدم‌ رغبت به فرزندآوری، انتقال افراد به مهدکودک و سالمندان، تبدیل خانه‌ها به خوابگاه، کسب درآمد بدون توجه به حلال و حرام و تمایل به مصرف‌گرایی و موارد این‌چنینی در ساختار خانواده‌ها رخ داده است.
در بحث ارتباطات خانوادگی نیز این ارتباطات خانوادگی به ارتباطات فردی تبدیل شده است. کاهش ارتباطات خویشاوندی به داخل خانواده و کاهش تعامل بین اعضای خانواده، تضعیف رابطه با خانواده همسر کاهش اخلاق و حیا در خانواده‌ها، کم‌شدن روحیه سازش‌پذیری و افزایش انتظارات بین همسران، کاهش نیاز به هم‌کلامی میان زوجین و افزایش طلاق و... از مهم‌ترین مسائل در روابط خانوادگی است.
در حوزه رابطه فرزندان و والدین نیز تغییراتی صورت گرفته که ازجمله آن به کاهش نقش خانواده به‌عنوان مرجع، کاهش ارتباط والدین با فرزند، شکاف نسلی به دلیل رشد تکنولوژی، از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین و ایستادن در برابر یکی از والدین یا هر دو را می‌توان نام برد. در بحث ازدواج‌ها نیز مسائلی چون ناپایداری ازدواج‌ها، تغییر الگوی همسرگزینی، نداشتن مهارت‌هایی برای ازدواج ناتوانی والدین برای آموزش به فرزندان، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد، تمایل به دریافت مهریه‌های سنگین، بالارفتن سن ازدواج و افزایش تنوع‌طلبی جنسی مردان و... را می‌توان اشاره کرد. تغییراتی که در حوزه دینی در جامعه رخ داده، کاهش آموزه‌های دینی در خانواده، دوری خانواده از شریعت، کم‌رنگ‌شدن حریم‌های دینی در روابط خانوادگی است.
وی ضمن تأکید بر این‌که رسانه تنها عامل آسیب‌ها نیست، افزود:   بقیه نهاد‌ها با آن هماهنگ عمل نمی‌کنند. آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت ارشاد... باید با هم هماهنگ باشند ولی متاسفانه هرکدام یک راهی را می‌روند و از نبود این هماهنگی مشکل به‌وجود می‌‌آید. بدون وجود این هماهنگی رسانه‌ملی نمی‌تواند کاری انجام دهد.
رسانه‌ملی در کشور ما چشم‌اندازی برای ارایه خانواده سالم، اسلامی و ایرانی به مخاطبان دارد. شناسایی مطالبات خانواده ایرانی، فعال‌سازی حوزه زنان و خانواده با دعوت از پژوهشگران این حوزه سعی دارد به ارایه بحث‌هایی چون فرهنگ عفاف و حجاب و ارایه نقش‌های جنسیتی در درون خانواده بپردازد.
مشکلاتی در ارایه برخی برنامه‌ها در رسانه‌ملی ما وجود دارد؛ گاهی بین آگاهی‌بخشی برای آسیب‌های‌اجتماعی تعارض پیش می‌آید. مثلا وقتی برنامه‌ای نامناسب برای اعتیاد به کراک نشان می‌دهیم امکان دارد جوانی که اصلا این ماده را نمی‌شناخته به مصرف آن ترغیب شود. گاهی رسانه برای ازبین نرفتن قبح یک مسأله سعی می‌کند آن را نشان ندهد. گاهی کمبود نیروی متخصص برای فیلمنامه‌نویسی داریم و حتی گاهی در حوزه سلامت خانواده در بحث اطلاع‌رسانی دچار ضعف هستیم. برای مثال یکی از علل مهم ایدز که برقراری ارتباط‌جنسی غیرمعقول است را نمی‌توانیم نشان دهیم و با این‌که بار‌ها بودجه برای ساخت آن فراهم شده، ولی شرایط برای ساخت برنامه‌هایی در بحث ایدز فراهم نشده است. مشکل دیگر ما نبود روحیه نقدپذیری در جامعه است، امکان موضع‌گیری هر گروه و نهادی در جامعه وجود دارد.


تعداد بازدید :  336