این روزها با بالارفتن سن ازدواج دخترها و پسرها، دغدغهشدن ازدواج برای خانوادهها و سختی آشنایی طرفین برای ازدواج، علاوهبر روشهای دولتی و طرحهای حکومتی که برای ازدواج جوانان ارایه میشود، بازار کسبوکار واسطهگرهای ازدواج که به صورت کاملا مردمی و خودجوش فعالیت میکنند، داغ داغ شده است. آنهایی که از گذشته به این کار مبادرت میکردند، این روزها دفترهایشان مملو از اسم دخترها و گاهی پسرهاست و تلفنهایشان مدام زنگ میخورد و طرفین را برای ازدواج به یکدیگر معرفی میکنند. جوانترها هم در این چندسال اخیر و با مسألهشدن امر ازدواج در میان جوانان، وارد گود واسطهگری شدهاند و کار خود را شاید با روشی متفاوتتر انجام میدهند. اما اینکه چه ملاکهایی در ازدواج برای دخترها و پسرها و خانوادههایشان مهم است؟ میزان استقبال و میل دخترها و پسرها به این روش انتخاب همسر چگونه است؟ واسطهگرها از چه روشهایی برای معرفی طرفین به یکدیگر استفاده میکنند؟ چه شاخصههایی از دختر و پسر را مورد بررسی قرار داده و آنها را با یکدیگر هماهنگ میکنند؟ و مواردی از این دست، سوالاتی است که پاسخ به آنها را در نشستی که به همت پایگاه تحلیلی- خبری مهرخانه و با حضور چند واسطهگر ازدواج برگزار شد، میتوانیم بیابیم.
در ابتدای این نشست انوشه میرمرعشی؛ واسطهگر جوان که حدود چهار سال است به امر واسطهگری ازدواج میپردازد، درخصوص نحوه شروع کار خود گفت: من خیلی اتفاقی و بهصورت کاملا شخصی کار واسطهگری را آغاز کردم. کمکم کارم گسترش پیدا کرد و ساعات مشخصی را برای مراجعان و تماس، معین کردم. الان چهار سال است که مشغول به فعالیت هستم، اما متاسفانه در این مدت زمان، کمتر 10 مورد از معرفیهایی که صورت دادهام، به ازدواج منجر شده است.
بنیجمالی؛ واسطهگر دیگر حاضر در این نشست درخصوص روش کار خود، اظهار داشت: من هم فعالیت واسطهگریام را شخصی پیگیری میکنم و از بعد ازدواجم هم به همراه همسرم کار را پیش میبرم. تعداد افرادی که تاکنون توانستهام به وصلت یکدیگر برسانم، خیلی زیاد نیستند.
واسطهگری برای 600 دختر
و تعداد خیلی کمتری پسر
امیری نیز که سابقه بیشتری نسبت به باقی واسطهگرهای حاضر در این نشست در امر واسطهگری دارد، درخصوص خود و نحوه فعالیتاش گفت: من از سال 59 که ازدواج کردم، وارد این کار شدم. آن زمان دوستان همسرم را به دخترهایی که در اقوام و دوستان میشناختم معرفی میکردم. خیلیها هم به وصال منجر شد و مایه خوشحالی ما بود. بعد از آن کمکم آشنایان خودشان با من تماس میگرفتند و من هم پیگیری میکردم. بعد از مدتی دفترچهای برای دخترها و دفترچهای برای پسرها تهیه کردم و آنها را با هم منطبق میکردم. در عین حال هم شاغل بودم و وقتم تنگ بود و وقت زیادی نداشتم، ولی تمام تلاش خودم را میکردم. اخیرا بهشدت درخواستها زیاد شده است. الان حدود 600 دختر دارم و تعداد خیلی کمتری پسر. در فضای مجازی هم گروه واسطهگری دارم.
واسطهگر مرد در ترغیب پسرها به ازدواج کمککننده است
سپس بنیجمالی با بیان اینکه وجود یک واسطهگر مرد در ترغیب پسرها به ازدواج کمککننده است، ادامه داد: بخواهیم یا نخواهیم متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که میل به ازدواج در مردان بسیار پایین است. چند وقت قبل هم بخشهایی از یک گزارش محرمانه چند نهاد متولی مانند بهزیستی، وزارت ورزش و جوانان و ...، منتشر شده بود که نشان میداد میل به ازدواج در مردان ایرانی به شدت کاهشیافته و تمام چیزهایی که بهعنوان مانع ازدواج گفته میشود، برای سرپوش گذاشتن بر این کاهش میل است.
وی ادامه داد: زنان در هر نقطه دنیا آرزوی ازدواج دارند، ولی مردان متفاوت شدهاند. به نظرم دیدن ازدواج دیگران میتواند ایجادکننده میل به ازدواج باشد. اینکه خیلیها تمایلی به ازدواج ندارند، برای آن است که اطرافیان آنها هم ازدواج نمیکنند و بهنظر میرسد که ازدواجنکردن اصلا بد نیست؛ درحالیکه در گذشته اگر مردی ازدواج نمیکرد، هویتش زیر سوال بود. بههرحال با این اوصاف در کار ما تعداد مواردی که به وصلت میانجامد، محدود شده، ولی باز هم همین میزان کم غنیمت است و میتواند برای تشویق به ازدواج در سایرین مثمرثمر باشد.
در طول یکسال 60 دختر
به یک پسر معرفی کردم
میرمرعشی در ادامه نشست با بیان اینکه در این چهارسال صرفا با خانواده پسرها ارتباط داشته است، گفت: در این مدت شاهد بودم که حتی در طول یک سال، 60 مورد دختر به یک خانواده پسر معرفی میکردم و آنها نیز به خواستگاری این 60دختر میرفتند. اغلب این خانوادهها در ابتدا بسیار سختگیرند و شرایط ویژهای بدون درنظر گرفتن وضع خودشان از دختر انتظار داشتند. اما بعد از یکسال که به خواستگاریهای متعدد میروند و بعد از توضیحات و صحبتهایی که در این مدت با آنها دارم، خانوادهها از آن قلهای که در ابتدا به آن فکر میکردند، پایین میآیند. بهنظر من اگر واسطهگرها بهگونهای عمل کنند که این تغییر نگاه و رویکرد برای خانواده پسرها حاصل شود، خانواده پسرها حد خود را بفهمند و بدانند که باید زن زندگی برای پسرشان انتخاب کنند نه عروسک، مغتنم و نقطه امید است.
در جامعه ما مرد هر چه که باشد
دختر برایش پیدا میشود
بنیجمالی با بیان اینکه ما در جامعهای زندگی میکنیم که به نوعی دچار توهم است، تشریح کرد: من همکار مردی دارم که کمی مشکل ذهنی دارد، با قدی کوتاه و آسیبدیدگی چهره. این آقا ازدواج کرده و فرزند هم دارد. یکی از فرزندان این آقا، پسری است که به نوعی عقبماندگی دارد و این نقص در ظاهرش هم کاملا مشهود است، اما با این شرایط این پسر ازدواج کرده و الان هم سه فرزند دارد. مسأله این است که در جامعه ما مرد هرچه که باشد؛ دختر برایش پیدا میشود، ولی دختر اگر کوچکترین مشکلی داشته باشد، نمیتواند ازدواج کند.
پسرها معتقدند در هر خانهای را بزنند، کلی دختر دمبخت برایشان نشسته است.
این واسطهگر ازدواج ادامه داد: این اتفاق در تمام طول تاریخ رخ داده و اصلا هم شاید غیرعادی به نظر نرسد. الان هم پسرها به نوعی معتقدند که دختر برایشان فراوان است و در هر خانهای را که بزنیم، کلی دختر دمبخت برایمان نشسته است. در جامعه ما خانواده پسرها به راحتی تصور میکنند آسمان باز شده و پسر آنها نازل شده است.
خانواده پسر به من گفتهاند که ما در هفته 4- 3 جا مراجعه و دخترها را با هم مقایسه میکنیم
امیری در تأیید سخنان بنیجمالی اظهار داشت: من به هر پسری که دختری معرفی میکنم، پشت برگه پسر مینویسم که به او چه افرادی را معرفی کردهام. زیاد هم معرفی نمیکنم که پسر بعد از چندوقت احساس نکند وفور دختر است. ابتدای کار تا دو مورد معرفی میکنم و بعد اگر به نتیجه نرسید، از خانواده پسر پیگیری میکنم که چرا به نتیجه نرسیدند و مورد ارزیابی قرار میدهم و اگر لازم بود، مورد بعدی را معرفی خواهم کرد. اوایلی که کارم را در سطح گسترده آغاز کرده بودم برای راحتی کار خودم، گاهی به خانواده پسر، تا 15 دختر معرفی میکردم، ولی همه بینتیجه میماند، اما دیگر این کار را نمیکنم؛ چراکه خانواده پسرها را بدعادت و متوهم میکند. پیش آمده که حتی خانواده پسر به من گفتهاند که ما در هفته 4- 3 جا مراجعه و دخترها را با هم مقایسه میکنیم. این اصلا رفتار خوبی نیست.
بنیجمالی در ادامه با بیان اینکه تعداد مادرهایی که در تلاش هستند تا برای پسرهایشان همسر پیدا کنند، زیاد نیست و اغلب پسرها یا خودشان دنبال دختر هستند یا اصلا قصد ازدواج ندارند، اظهار داشت: من معمولا افراد را تعیین شخصیت میکنم، علل ردکردن دخترها را میپرسم و بعد از این ارزیابیها، مورد بعدی را معرفی میکنم. ما در جامعهمان خود واقعی افراد با خود خیالیشان خیلی فرق دارد. مثلا من دوستی دارم که از سطح خانواده خیلی پایینی هستند. در این خانواده یکی از فرزندان، پزشکی قبول شده و الان متخصص قلب است. دوست من هم یکی از مدیران صداوسیما شده است. با این شرایط خانوادگی، دوست من انتظار دارد که پسری که به خواستگاریاش میرود، حتما پنتهاوس در سعادتآباد داشته باشد، خودرواش کمتر از سوناتا نباشد، شغل سطح بالایی داشته باشد و...؛ یعنی به صرف وجود دو فرد درسخوانده در یک خانواده سطح پایین، این میزان توقع را در این دختر ایجاد کرده است؛ بهطوریکه حتی حاضر است زن دوم هم بشود. من چندسال با این دختر درگیر بودم و درنهایت به او گفتم خودت برای خودت مورد پیدا کن. الان و در 49 سالگی به این نتیجه رسیده است که دیگر برایش فرق نمیکند با چه کسی ازدواج کند.
پدر و مادر دختر لهجه نداشته باشند!
میرمرعشی در تأیید این اظهارات گفت: پیش آمده فردی به من زنگ زده که شغل پدرش کارمند خیلی ساده است، ولی تأکید میکنند دختری میخواهیم که لر و کرد و ترک نباشند، شغل پدرش راننده نباشد، ظاهر دختر هم فلان باشد، پدر و مادرش لهجه نداشته باشند و...؛ من چنین موردی میشناسم، ولی میدانم این پسر مثلا در افسریه زندگی میکند و آن دختر سعادتآباد و اینها اصلا به هم نمیخورند، ولی خانواده پسرها این را باور ندارند؛ میروند و جواب منفی میشنوند و درنهایت زنگ میزنند به من و میگویند چقدر سطح توقع دخترها بالا رفته است!
پسرها حتی دست خالی خانه دختر میروند
امیری با تأکید بر اینکه واسطهها بایستی این کفویت خانوادهها را بسنجند و بعد دختر و پسر را به یکدیگر معرفی کنند، خاطرنشان کرد: یکی از اتفاقات ناخوشایندی که در سالهای اخیر زیاد شده، این است که پسرها وقتی خانه دختر میروند، کاملا دست خالی میروند و این خیلی بد است؛ اینگونه خانواده پسر احساس میکنند همهچیز برایشان مفت تمام میشود.
از پسرها میپرسم میخواهند دختر شبیه کدام هنرپیشه باشد؟
میرمرعشی نیز درخصوص ظاهر دخترها گفت: من از مادر پسرها درخواست میکنم که از پسرشان بپرسند مدنظرشان این است که دخترخانم شبیه کدام هنرپیشه باشد؟
به این افراد اصلا نباید دختر معرفی کرد
اما بنیجمالی در این خصوص معتقد است: بهنظرم حد ورود به این جزییات ظاهری نباید به این صورت باشد. ما واسطهگر ازدواجیم، نه بازاریاب کالا در یک سوپرمارکت. وقتی شما به طرف اجازه میدهید تا این حد وارد جزییات شود، انگار دارید کالا میفروشید و آنقدر شأن و سطح دختر را پایین میآورید که فرد جرأت میکند در این زمینهها اظهارنظر کند. فردی که آنقدر درگیر ظاهر است، اصلا نباید به او دختر معرفی کرد. زینب قیاسی؛ واسطهگر دیگر ازدواج که حدود 10سال مشغول به این فعالیت است، گفت: من رشته علومتربیتی خواندهام و طی این تجربیات و تحصیلاتم به این نتیجه رسیدم که آن کفویتی که باعث دوام زندگی میشود، شخصیت و روانشناسی زوجین است. ازدواجهایی موفق است که از لحاظ معیارهای انتخاب همسر این کفویت را داشته باشند. وقتی فرد بداند آرامشاش در چه چیزی است، موفق است. فرد ممکن است رنگ قرمز را دوست داشته باشد و فکر کند که این رنگ به او آرامش میدهد؛ درحالیکه اگر بداند این رنگ اضطرابآور است و علت این اضطرابهایش هم همین رنگ قرمزی است که اطرافش پرکرده است، این علاقه را کنار میگذارد و میفهمد که این، مطلوب او نیست.
به دلیل اینکه اغلب با مادرها و خواهرها در ارتباطیم، سلیقه و نگاه پسرها را دریافت نمیکنیم.
وی افزود: در گروه محسنین که از یکسالونیم پیش آغاز به کار کرده است، گروه بزرگی از دخترها و پسرهای مجرد که با هم کار میکردند، به مسئول گروه مراجعه میکردند و از آنها تقاضای معرفی برای ازدواج داشتند. آغاز کار به این صورت بود و بحث واسطهگری محسنین، به این صورت شروع شد، اما وقتی وارد آن شدیم، مشکلات را دیدیم و فهمیدیم آنچه در حاشیه قرار دارد، ویژگیهای پسر، شخصیت او و اینکه چه چیزهایی همکفو اوست، است؛ چیزی که اصلا به آن توجه نمیشود. یعنی وقتی دختر و پسر به هم معرفی میشوند، اگر پیش برود یا نرود، به بلهبران برسد یا نرسد، تازه اگر پیش مشاور بروند، میفهمند به هم میخورند یا خیر. این قضیه برای من دغدغه بود و توانستم در ذهن خودم آن را بررسی کنم و با چند نفر از دوستانم هم مطرح کردم. از طرفی پای درددل مردان هم نشستیم و حرفهای آنها را هم شنیدیم. ما به دلیل اینکه اغلب با مادرها و خواهرها در ارتباطیم، سلیقه و نگاه پسرها را دریافت نمیکنیم. مثلا میبینیم که مادر، دختر محجبه برای پسرش میخواهد و به ما هم این مشخصات را میدهد، ولی وقتی پسر وارد خواستگاری میشود، میفهمیم که اصلا دنبال دختر محجبه نیست.
خودم را در چارچوبی که آن فرد تعیین کرده است، قرار نمیدهم
قیاسی در ادامه با تأکید بر اینکه واسطهگرها میتوانند در اصلاح نگاه پسرها و دخترها به ازدواج موثر هستند، گفت: من از تجربهام میگویم. بهنظر من میشود نگاهها را تغییر داد. البته حتما بایستی یکسری حدود کفویت وجود داشته باشد. مثلا یک فرد روستایی که به شغل دامداری یا کشاورزی مشغول است، با یک دختر شهری شاغل، کفویت ندارند، یا حتی برخی قومیتها مانند کرد و ترک نمیتوانند با هم سازگاری داشته باشند، ولی من بحثم این است که وقتی پای صحبت با فرد مینشینیم و دستمان میآید که این فرد به لحاظ روانشناسی چگونه است، راحتتر میتوان به او برای ازدواج، مورد معرفی کرد. فردی فرم پر کرده و آورده است که دختر حتما 6سال از من کوچکتر باشد، یا قدش از 170 کمتر نباشد، ولی من خودم را در چارچوبی که آن فرد تعیین کرده و فرم پر کرده است، قرار نمیدهم. ازطرفی بالغ بر دو ماه با هر فرد صحبت میکنم و خصوصیات اخلاقی و رفتاری او را مورد حلاجی قرار میدهم و تا جایی هم که مقدور باشد، روی معیارها و دلایلش چالش میکنم. بعد باتوجهبه این صحبتها، به او میگویم که چه شخصیتی به دردش میخورد و آیا اصلا لازم است که همسر مورد نظرش حتما 6سال کوچکتر از او باشد یا خیر. بهنظر من پسرها اغلب دنبال زن بهساز هستند و اگر این نوع دختر به آنها معرفی شود، از خیلی از معیارهایشان پایین میآیند. با روشی که من دارم، این اتفاق میافتد. در این روش اغلب مواردی که در واسطهگری به هم معرفی میشوند، نهایت در دومین معرفی، به ازدواج ختم میشود.
ما باید بدانیم که نمیتوانیم تمام دلایل موجود را مرتفع کنیم
اما بنیجمالی؛ واسطهگر دیگر ازدواج در ادامه با تشبیه واسطهگری و مقولات اجتماعی از لحاظ پیچیدگی و چندعلتیبودن، اظهار داشت: عدم تحقق نتیجه در واسطهگریهای ما دلایل متعددی دارد. ما باید بدانیم که نمیتوانیم تمام دلایل موجود را مرتفع کنیم. روش شما بیشتر در مواقعی اتفاق میافتد که شما فرد مقابل را میشناسید و افرادی هم که برای واسطهگریشان اقدام میکنید، محدودند. بهترین حالت در امر واسطهگری دقیقا همین روشی است که شما دارید. این روش، همان روشی است که شاید در گذشته هم بوده و نتایج خوبی هم داشته است.
این کاری که شما میکنید کار روانشناسی
و مشاوره است، نه کار واسطهگری
امیری در مخالفت با این روش گفت: این کاری که شما میکنید کار روانشناسی و مشاوره است، نه کار واسطهگری. این دو با هم تفاوت بسیاری دارند. برای واسطهگری که هزاران مشغله دارد، اصلا امکان این نوع بحثها وجود ندارد.
برخی فرمها در درازمدت
میتواند ذائقه افراد را تغییر دهد
وی افزود: من خودم به لیستهایی که دارم، بدون شناخت، فردی را اضافه نمیکنم. حتما باید فرد مورد نظر را بشناسم، دختر و پسر را میشناسم، حتی سعی میکنم با دختر دوست شوم و با او صحبت کنم تا بیشتر او را بشناسم. به نظر من نباید بیدلیل افراد را به هم معرفی کرد. این روش وقتگیر، ولی نتیجهبخش است.
این واسطهگر ازدواج با اشاره به فرمهایی که توسط واسطهگرها تکمیل میشود و صرفا به مشخصات ظاهری افراد میپردازد، گفت: برخی فرمها در درازمدت میتواند ذائقه افراد را تغییر دهد. مثلا اینکه میپرسد رنگ چشم فرد مقابل چه باشد؟ شاید تا قبل از این بسیاری از افراد اصلا به این فاکتور فکر نکرده باشند، ولی وقتی ذکر میشود، در مورد آن فکر میکنند و به مرور تغییر ذائقه حاصل میشود. با این روش هم بهطور پیوسته معیارهای پسرها بالاتر میرود و دخترها کوتاه میآیند.
بهدنبال واسطهها!
بالاخره ارزیاب همسرم چه کسی است؟
وساطت و همسریابی همانند سایر پدیدههای اجتماعی دایم درحال دگرگونی و تغییر است. هر روزه به موازات تنوع و گستردگی حیات اجتماعی انسانها و تسهیل ارتباطات میانانسانی در سطوح مختلف، شیوهها و الگوهای همسریابی جدیدتری بهوجود میآید. الگوهای قدیمی رفتهرفته كارآیی و كارآمدی خویش را از دست میدهند و الگوهای نوین، مطابق با اقتضائات جدید جایگزین الگوها و مدلهای قدیمیتر میشوند.
الگوی وساطت در ازدواج در هر جامعهای شکل خاصی دارد. درواقع نمیتوان برای واسطهگری در ازدواج یک روش مشخص پیشنهاد کرد. این روشها بسته به محیطی که در آن زندگی میکنید، متفاوت است.
وساطت در جوامع سنتی
جامعه سنتی، جامعه بسته است. بنابراین اغلب تعاملهای اجتماعی با تفكیك جنسیت در شبكهای از روابط بسته صورت میگیرد. همچنین در جامعه سنتی، ازدواج در ابتدا براساس معیارهای روابط جنسی تعریف میشود، بنابراین اقدام برای ازدواج چه بهصورت فردی و چه با واسطه باید به شیوه بسیار لطیف، توأم با شئونات و آداب اجتماعی صورت گیرد. بنابراین، وساطت در جوامع سنتی یكی از رایجترین شكل همسریابی است. در جامعه سنتی افراد به صورت سلیقهای اقدام به وساطت میكنند.
وساطت در ازدواج را یك امر انساندوستانه تلقی كرده و بر مبنای همكاری و همنوایی اجتماعی اقدام بهوساطت میكنند. آنها هیچگاه بهوساطت بهمثابه یك حرفه و شغل نگاه نمیكنند و هرگز انتظار ندارند كه از طریق میانجی واقعشدن در ازدواج امرارمعاش کنند. بر همین اساس است كه برای واسطهها غالبا هیچ دستمزد یا حقالزحمهای درنظر گرفته نمیشود و در برابر، در چارچوب یك رسم سنتی از قبیل اهدای هدایا، از تلاشهای فرد واسط تقدیر و سپاسگزاری به عمل میآید. افراد واسط در اغلب موارد بیشتر از سوی خانواده داماد و خواستگار برای انجام وساطت بسیجمیشوند. از اینرو، واسطهها در بسیاری از موارد تنها به نكتههایی توجه میکنند كه برای خانواده داماد مهم است. همین امر گاهی به یك نكته منفی تبدیل میشود. مثلا واسطهها در برخی موارد به دلیل دلبستگی شدیدی كه به خانواده داماد دارند، تلاش میكنند كه درصورت مطلوب بودن خانواده دختر به هر شكلی آنها را به انجام ازدواج قانع کنند و در این زمینه گاهی از فریب، دروغ یا كلاهگذاری استفاده میکنند.
وساطت در جوامع غیرسنتی
در جوامع غیرسنتی روابط و تعاملات اجتماعی باز است. پیچیدهشدن حیات اجتماعی، شهرنشینی، بالارفتن میزان سواد و تحصیلات زنان و صنعتیشدن زندگی باعث شده بسیاری از مرزبندیهای رفتاری میان زنان و مردان، از بین برود. فردگرایی تقویت شده و نقش والدین در فرآیند ازدواج پسر و دختر تا حد یك مشاور تقلیل یافته است. بیشتر، این پسران و دختران هستند كه درمورد ازدواج تصمیم میگیرند و سرانجام بعد از توافق، والدین هركدام در جریان ازدواج قرار میگیرند. بنابراین شاید بتوان گفت که الگوی وساطت و شیوه آن در جوامع غیرسنتی متفاوت و میزان آن کمتر است. وساطت در ازدواج، در جامعه غیرسنتی، میتواند به یك حرفه و پیشه اجتماعی تبدیل شود.
كانونهای وساطت در جوامع غیرسنتی
الف- دانشگاه
یكی از مراكز و كانونهای مهم همسریابی در جوامع غیرسنتی، دانشگاه است. نظام دانشگاهی در بسیاری از كشورها به لحاظ جنسی تفكیك نشده است و دانشجویان دختر و پسر در كنار هم به تحصیلات دانشگاهی خویش ادامه میدهند. از آنجا كه افراد در دانشگاه از روابط نسبتا منطقیتری برخوردارند، توافق و اقدام دو طرف برای ازدواج و شكلدهی حیات خانوادگی، با آسیب كمتری مواجه است. آشنایی درازمدت در دوره تحصیل در هر مقطع تحصیلات دانشگاهی، موجب میشود دوطرف شناختی نسبی از تمایلات، عواطف و دلبستگیهای همدیگر پیدا کنند. این امر كمك میكند تا نسبتا با شناخت بهتری اقدام به ازدواج کنند. پیچیدهشدن حیات اجتماعی، شهرنشینی، بالا رفتن میزان سواد و تحصیلات زنان و صنعتیشدن زندگی باعث شده بسیاری از مرزبندیهای رفتاری میان زنان و مردان، از بین برود. فردگرایی تقویت شده و نقش والدین در فرآیند ازدواج پسر و دختر تا حد یك مشاور تقلیل یافته است.
ب- كانونهای تجاری
در میان جوامع غربی بنگاههای رایانهای وساطت یكی از رایجترین شیوههای وساطت در ازدواج هستند. آنها ابتدا افراد و اعضایی را به عضویت میگیرند و بعد معلومات و اطلاعات مربوط به این افراد را در یك شبكه رایانهای منتقل میكنند كه از طریق آن افراد بهصورت خودكار با فهرستكردن تمایلات، خواستهها، انتظارات و ویژگیهای مطلوب طرف مقابل، نمودار تمامی افراد واجدشرایط را مشاهده میكنند. در صورتی كه فرد موردنظر، یكی از آنان را برای ازدواج مناسب تشخیص دهد بنگاه رایانهای وساطت، اقدام به آشناسازی دو طرف، از طریق فراهمآوردن زمینه ملاقات آنها و ارایه مشاورههای لازم در زمینه ازدواج، میكند.دفاتر ازدواج هم یكی از كانونهای دیگری است كه مقدمات ازدواج را از طریق انجام وساطت فراهم میكند. افراد علاقهمند به ازدواج با مراجعه به دفاتر ازدواج ویژگیهای خود را در اختیار آنها قرار میدهند و آنها در صورت پیداكردن فرد مناسب اقدام به وساطت میكنند. این شیوه از وساطت در اغلب موارد تحتنظارت كلیسا صورت میگیرد. بنابراین، یكی از مطمئنترین راههای همسرگزینی بهشمار میرود. باشگاههای اجتماعی كانون دیگری در وساطت ازدواج هستند. یعنی فضایی که افراد مجرد و متمایل به ازدواج در آن رفتوآمد دارند. باشگاه تنها زمینههای ارتباطگیری آنها را فراهم میکند بیآنكه مستقیما در انجام یا اجرای پیوند ازدواج دخالت کند.
وظایف واسطه
وساطت باید عقلانی و منطقی باشد. بسیاری از افراد هنگامی که واسط امر خیر میشوند، تأکید و سفارش میکنند و از خوبیهای فرد مقابل میگویند که این امر منطقی نیست. واسطه ازدواج باید فقط معرفی کند.
در جامعه امروزی، جوان و خانوادهاش موظفند تحقیق کنند و ببینند آیا آن فرد ویژگیهای موردنظرشان را دارد یا خیر. حتی اگر واسطه کاملا امین باشد، باز هم باید درنظر داشت که واسطه فقط معرفی را انجام میدهد و نباید از او انتظار داشت از ملاکهای ما اطلاع داشته باشد. به همین دلیل هر فردی باید خودش طرف مقابل را ارزیابی کند.