احمدرضا دالوند
مواردی که فقر را ممکن میسازند و تولید و سازندگی را تهدید میکنند مانند: جنگ، خشکسالی، بحران قحطی آب و همچنین کشت مکرر روی زمین، این موارد و امثال آن، نخستین قربانیان را در میان کودکان و طبقات فرودست جامعه پیدا میکنند. فقری که با همه سیاهی و تباهیاش تبعات درازمدت بسیاری دارد که دقت در برخی از مصادیق آن در وهله نخست شاید به چشم نیاید. برای نمونه وقتی در تصاویر تلویزیونی تصویر جانکاه کودکان مجروح یا کشته شده را میبینیم، کمتر ممکن است به آینده کودکان دیگری که در شرایط غیرانسانی و دردناک هنوز زندهاند فکر کنیم، اما محققان دریافتهاند فقر، اعم از اینکه ناشی از جنگ باشد یا به علت سوءتدبیر حاکمان، در کنار آسیبهای روزانهای که به کودکان وارد میکند، بهطور ویژهای میتواند آسیبهای زیادی به مغز کودکان نیز وارد آورده و در تغییر ساختار مغزی کودکان موثر باشد. در این میان رسانهها با شجاعت و مسئولیت به نشان دادن فجایع بشری و رساندن اخبار هولناک به دیگران میپردازند، اما دیگران فقط شهروندان نیستند، دولتمردان هم هستند، متخصصان و روانشناسان هم هستند که میگویند: «فقر پدیدهای است که اثرات طولانیمدت جبرانناپذیری بر تکوین مغز کودکان دارد؛ این پدیده شوم همچنین سلامت روانی و عاطفی را در افراد فقیر تحتتأثیر قرار میدهد». محققان دریافتهاند کودکانی که در فقر زندگی میکنند، در ساختار مغزی خود دچار تغییراتی میشوند که سبب ابتلای این کودکان به افسردگی، مشکلات یادگیری و محدودیت در برخورد با مشکلات میشود، اما چه قسمتی از مغز کودکان بیشتر از فقر تأثیر میپذیرد؟ به عقیده محققان هیپوکامپ (ناحیهای از مغز که مسئول یادگیری و احساس است) به شدت از فقر و رنجهایی که مادر و کودک در زندگی متحمل میشوند، تأثیر میپذیرد. از سوی دیگر، به گفته محققان عدم تغذیه درست مادر در دوران بارداری در شکلگیری ساختار مغز کودکان تأثیر بسزایی دارد که دولتها میتوانند با در اختیار قرار دادن مواد اولیه تغذیه و آموزش تغذیه مناسب در دوران بارداری به مادرانی که زیر خط فقر زندگی میکنند تا حد زیادی از مشکلات مغزی آینده کودکان بکاهند. با نگاهی به اطراف خود در منطقه، دولتهایی را میبینیم که اولویت نخست آنها جلوگیری از شرارتها و بمبگذاریها و ترورها و ستیزهجوییهای مکرر و پیاپی است. کودکانی که در زیر سایه چنین دولتهایی متولد میشوند یا قربانیان معصوم فجایع غیرقابل درک برای ذهن کوچک و نیالوده خویشاند یا باید در فقری به زندگی ادامه دهند که با افسردگی و آسیب به فیزیولوژی مغزشان همراه است. درست است که محققان میگویند دولتها باید در هنگام بارداری یا دوران نوزادی کودکان فقیر برای تغذیه صحیح کودکان مداخله کنند و اولویت اساسی بهداشت خود را در این راستا قرار دهند، اما دولتهایی که فاقد پشتوانه مردمی و سرمایه اجتماعیاند و جنگ را برای بقای خود الزامی میدانند؛ اولویت اساسیشان در چیست؟ وقتی از چنین منظری به صحنه مینگریم، خشم و خروش بیشتری علیه بیعدالتیها و اعمال تبعیضها در قلب خود احساس میکنیم و بیتردید برای رهایی از چنین چشماندازهایی حتی یک لحظه به سازش و کرنش با سردمداران بیعدالتی جهانی نمیتوان اندیشید و فقط و فقط میتوان به توانمندسازی علمی، اقتصادی، فرهنگی و دفاعی اندیشید و در تحبیب قلوب مردمان کوشید و کار برای تقویت و پیشرفت سرمایه اجتماعی را همانند عبادت دانست و به آن عمل کرد. اگر نه حتی برای مام وطن (زبانم لال) که برای همه کودکان معصوم که به دنیایی پا میگذارند که قادر به درک صداهای مرگبار موشک و بیرحمیهای نامفهوم بشری نیستند.
نتایج این تحقیقات که توسط محققان دانشگاه ویسکانسین انجام شده، در مجله JAMA Pediatrics *به چاپ رسیده و در ایسنا نیز بازنشر یافته است .