داریوش معمار شاعر
آمار فروش کتاب در تابستان پایین میآید اما باید توجه داشت که این قاعده مربوط به هر کتابی نیست. افت آمار فروش، بیشتر در کتابهای درسی، کمک درسی و کتابهای فرهنگی خاص خلاصه میشود که این هم دلایل مختلفی دارد. اول اینکه تابستان، فصل فروش کتابهای درسی و کمک درسی نیست و طبیعتا آماری که ارایه میشود این کتابها را نیز شامل میشود. دلیل بعدی هم این است که دانشگاهها تعطیل هستند و مخاطبان کتابهای فرهنگی خاص نیز به تبع آن کم میشوند. چرا؟ چون بخش عمده بازار فروش مربوط به قشر 16 تا 30سال است. این گروه در اواخر فصل بهار درگیر امتحانات و مسائل پایان ترم هستند و بعد از آنکه دانشگاهها و مدارس تعطیل میشوند در کنار این موضوع، یکی دیگر از دلایل این است که نمایشگاه کتاب تهران، بزرگترین بازار فروش کتاب در ایران است. خب وقتی در اردیبهشتماه این نمایشگاه برگزار میشود، بخش بزرگی از بازار فروش کتاب در ایران بهخصوص تهران را پوشش میدهد. درواقع همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب، عملا فروش کتاب، رکوردی را تجربه میکند که قابل مقایسه با دیگر فصلها نیست. دلیل بعدی به نظرم این است که ناشران در ایران به شکل سنتی آثار درسی و کمک درسی را در ماه اول پاییز چاپ میکنند و چاپ تازههای نشر را هم موکول میکنند به فصل دوم آن یعنی آبان. دلیل آن هم روشن است. فصل باز شدن مدارس و دانشگاهها، فصل اصلی تقاضای کتابهای درسی و کمک درسی است. ضمن اینکه رفتو آمدهای دانشجویی و نشستهای مربوط نیز افزایش پیدا میکند و در نتیجه کتابهای فرهنگی خاص هم نسبت به تابستان بیشتر متقاضی دارند. توجه داشته باشید که تازه اکثر ناشران، حجم زیادی از عناوینشان را قبل از نمایشگاه چاپ کردهاند تا بتوانند در این بازار آنها را به فروش برسانند. بنابراین تمام اینها باعث میشود که فروش کتاب در تابستان با رکود قابل توجهی مواجه باشد. اما موضوع دیگری که میخواهم اینجا از آن صحبت کنم، یکی از مشکلاتی است که درحال حاضر بازار کتاب ایران را تهدید میکند. ماجرا از این قرار است که زمانی دولت تصمیم گرفت سوبسید را از ناشر و چرخه تولید کاغذ بردارد و به مصرفکننده بدهد و روند این جریان را هم منوط کرد به برگزاری نمایشگاههای فصلی و تابستانی. این موضوع کمکم در بازار فروش کتاب تأثیر منفی گذاشت چراکه بخشی از بودجهای که میتوانست صرف توسعه زیرساختهای مرتبط با تولید کاغذ، چاپ، توزیع کتاب و ساخت شهر کتابها در مناطق مختلف کشور شود، اختصاص داده شد به نمایشگاههای کتاب استانی. درواقع حرف من این است که این سوبسید در مسیر اشتباهی افتاد. وقتی کتابفروش بخش بزرگی از بازار فروش خودش را به جهت برگزاری نمایشگاههای استانی و فصلی از دست بدهد، چه چارهای برایش میماند؟ ما میبینیم که کمکم کتابفروشیها جمع میشوند. آن هم در چه شرایطی؟ در شرایطی که تولید کتاب و بازار فروش آن در تمام دنیا درحال تغییر است. نمایشگاههای فصلی و استانی در فروش کتابهای ناشران دولتی تأثیری ندارد و فقط به ناشرهای خصوصی ضربه میزند. وقتی توزیع، ناعادلانه باشد، کسی که ضربه میخورد ناشرانی مثل ما هستند. به همین جهت از وزیر محترم فرهنگ و ارشاد و همچنین جناب آقای صالحی میخواهم که هرچه زودتر برای جمع کردن نمایشگاههای فصلی و استانی اقدام کنند تا به جای آن برویم به سمت ایجاد شهر کتابهای بیشتر در استانهای مختلف، ایجاد کافه کتاب در شهرهای مختلف و توسعه زیرساختهای تولید کتاب.
روزی که کتابفروش مجبور شود کتابفروشی را تعطیل کند، کسی که ضربه میخورد ناشر، مخاطب و تمام دستاندرکاران کتاب و کتابخوانی هستند. نمایشگاه استانی و سوبسیدی که در این مسیر جاری کردهاند، تیشه به ریشه نشر میزند. امیدوارم امسال کاری انقلابی بکنند و اینجور نمایشگاهها را جمع کنند.