شماره ۳۶۲ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۳ شهريور
صفحه را ببند
رفتارهای غیرمنصفانه، رایج و نگران‌کننده‌اند

امیرحسین جلالی روانپزشک

خاطرات، بخش بزرگی از زندگی ما را تشکیل می‌دهد؛ لحظه‌ای که امروز گذشت به خاطرات می‌پیوندد و فقط بنا به اهمیت یا کم‌اهمیتی‌اش ممکن است در ذهن بماند یا سال‌های‌‌سال زیر غبار زمان، گم شود. از این خاطرات بسیار است اما گاهی برخی از آنها، موضوعاتی را در ذهن انسان، بزرگ می‌کند یا باعث می‌شود وقایع و حوادث دیگر در ذهن نمود پیدا کند. خاطره‌ای که اکنون در ذهن من است، هر چند مربوط به قدیم نیست اما از مواردی است که به واسطه موضوعی، موضوع دیگر در ذهنم نقش بست. صبح یکی از روزها، از رادیو گزارشی پخش شد درمورد همکاران بنده. یعنی پزشکان و روانپزشکان که در آن گزارش، مردم درباره هزینه ویزیت و نحوه پرداخت‌های غیرمنصفانه، صحبت و درواقع، گلایه می‌کردند. فردی می‌گفت که به خاطر دو ملاقات بسیار کوتاه که یکی صرفا برای نشان دادن جواب آزمایش بوده، دو بار از او ویزیت گرفته شده است. بعد هم با چند مسئول مرتبط با این قضیه صحبت و مصاحبه کردند؛ این مسئولان می‌گفتند با وجود آیین‌نامه‌هایی که در این زمینه موجود است، اما هنوز قانونی در این مورد وجود ندارد. اما چیزی که ذهن مرا به خود درگیر کرد، نه صرفا بحث ویزیت و پرداخت غیرمنصفانه آن؛ بلکه این مسأله بود که چرا ما بسیار با این موضوع روبه‌رو می‌شویم که دایما احساس می‌شود، زیاده‌خواهی وجود دارد؟ چرا در تمام موارد، از پایین‌ترین سطوح اجتماعی تا بالاترین سطوح آن، از افراد بيسواد تا اقشار تحصیلکرده، در همه این موارد، این حس زیاده‌خواهی و قانع نبودن به آنچه   حق ماست، وجود دارد. دعوای همیشگی راننده‌تاکسی‌ها و مسافران یکی از این موارد است. راننده‌تاکسی‌هایی که بیش از نرخ عادی و تعیین‌شده، از مسافر کرایه می‌گیرند؛ فروشگاه‌ها و مغازه‌هایی که به عناوین مختلف، روی قیمت اجناس می‌کشند؛ کم‌فروشی‌ها و گرانفروشی‌ها و بي‌انصافی‌ها در معاملات و موارد بسیار زیاد دیگری که همه ما هر روزه شاهد آنها هستیم. چرا به آنچه حق ما است رضایت نمی‌دهیم و بیشتر طلب می‌کنیم؟ چرا قانع نیستیم؟ وقتی سراغ این افراد می‌رویم و از آنها دلیل این کارشان را می‌پرسیم، پاسخ‌ها یا به عبارت بهتر، توجیهاتی که می‌آورند، اینهاست: «جامعه حق ما را به ما نمی‌دهد، باید خودمان، به‌زور آن را بستانیم» یا این‌که «همه دارند این کار را می‌کنند»؛ اما همه می‌دانیم که اینها پاسخ این پرسش که «چرا این کار را می‌کنید؟» نیست. به جایی رسیده است که انگار یک نوع مسابقه و رقابت میان افراد به‌وجود آمده که چه کسی می‌تواند بیشتر به‌دست بیاورد، یا زودتر به پول و منفعتی برسد. بسیار تلاش می‌کنند تا از یکدیگر عقب نمانند. من این تمایلات را در ایران بسیار پررنگ و نگران‌کننده می‌بینم؛ به نحوی که سلامت جامعه ما را از بین می‌برد. ما اساسا به آینده نگاه نمی‌کنیم؛ تنها، جلوی پایمان را می‌بینیم، تنها زمان حال را می‌بینیم؛ «آن» را. در صورتی که در گذشته، این‌طور نبود. فردی که فرضا پست اداری‌ای می‌گرفت و استخدام می‌شد، آرام‌آرام برای ساختن زندگی‌اش، پول جمع کردن، خرید خودرو، ازدواج و... برنامه‌ریزی و تلاش می‌کرد. اما امروزه حرص و طمع خاصی برای زودتر پولدار شدن و زندگی‌کردن وجود دارد. شاید دلیلش این باشد که جامعه از ثبات کافی برخوردار نیست. هر روزی که می‌گذرد، قانونی وضع می‌شود و صبح که از خواب بیدار می‌شویم، شرایط و قوانین قبلی، تغییر کرده یا ابطال شده است. در هر صورت، این مسأله، به‌عنوان مسأله‌ای که همه ما هر روز و به هر نحوی، با آن روبه‌رو هستیم، نمی‌تواند مسأله پیش‌پا افتاده‌ای باشد؛ این یک معضل اجتماعی است که سلامت جامعه ما را تهدید می‌کند و باید بیشتر در مورد آن تأمل کنیم.


تعداد بازدید :  92