امیرهاتفینیا| بامداد پنجمین روز از هفته اول مرداد است؛ سرخپوشان این بار در ایستگاه مترو حقانی (خیابان روزنامه اطلاعات، بلوار میرداماد) اطراف یک گودال 20متری جمع شدهاند؛ جمع شدهاند تا طرح یک مانور جدید را بریزند؛ مانوری به نام «امدادرسانی از راه مترو»؛ که چه بشود؟ خب پاسخ این سوال در ادامه داده شده؛ مثلا برای اینکه وقتی زلزله تهران - همان خبری که سالهاست در گوشمان زمزمه میشود- «آمدنی» شد، وقتی این زلزله تمام شریانهای ارتباطی را منهدم کرد؛ آن وقت، بتوان از قابلیت دیگر شهر زیرزمینی تهران بهره برد؛ کدام قابلیت؟ قابلیت انتقال تجهیزات و وسایل امدادی.
اولین مانور در نوع خود
ساعت یک و 15 دقیقه است. همه به سکوت دعوت میشوند تا امدادگران در قالب دو تیم امدادی حرکت را شروع کنند. در حاشیه مانور اما هنوز بحث حادثه سیل هفته گذشته است. نیروهای دیگر سازمانها مثل مدیریت بحران مترو و پلیس، اطراف امدادگران جمعیت هلالاحمر استان تهران را گرفتهاند و از جزییات امدادرسانی به حادثهدیدهها میپرسند. بالاخره قطار محمولهها از راه میرسد؛ 45دقیقه زودتر از محاسبات اهالی مترو. غلامرضا گنجآبادی درست بالای گودال 20متری قرار گرفته و نیروهای جوان امدادگر را هدایت میکند. مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان تهران به «شهروند» میگوید: «این مانور، اولین مانور در نوع خود به حساب میآید و بهطور مشترک توسط جمعیت هلالاحمر استان تهران و مترو تهران برگزار میشود.» او هدف از این مانور را حمل بار و تجهیزات امدادی در زمان وقوع حادثهای مثل زلزله تهران میداند و ادامه میدهد: «این مانور به نوعی یک حرکت معکوس هم به حساب میآید؛ اگر در ایستگاه مترو اتفاقی بیفتد که منجر به بسته شدن مسیرها شود و قصد خارج کردن مسافران را داشته باشیم، میتوانیم از محلهایی که اسم آنها شفت است و حدود 20متر ارتفاع دارد به وسیله عملیات راپل مصدومان و افرادی که جانشان در خطر است را نجات دهیم.»
ارزیابی نقاط ضعف و قوت
آقای گنجآبادی اطراف گودال و بین امدادگران قدم بر میدارد و در ادامه حرفهایش به «شهروند» میگوید: «به این ترتیب میتوانیم امکانات امدادی خود را در شرایط سخت و اضطراری مورد استفاده قرار دهیم. به نتایج مختلفی هم رسیدهایم؛ مثلا در مترو بالابر تعبیه کنیم تا در صورت نیاز مورد استفاده قرار گیرد و دیگر نیازی به استقرار جرثقیل نباشد.» آقای گنجآبادی با اشاره به تعداد امدادگران حاضر در مانور که شامل 20 امدادگر برای عملیات راپل و 20امدادگر برای هندل کردن تجهیزات میشود، اضافه میکند: «پیام این مانور صلح و انساندوستی است. اگر در شهر تهران زلزلهای اتفاق بیفتد، میتوانیم از مترو برای امدادرسانی استفاده کنیم. ما سعی داریم در زمان وقوع حوادث اشتباهات خود را کم کرده و خدمت بهتری ارایه دهیم.» به گفته غلامرضا گنجآبادی، در این فرصت نقاط ضعف و قوت جمعیت هلالاحمر و مترو تهران بررسی میشود و در حرکت بعد از خط مترو مهرآباد تا تجریش مانوری انجام میشود. آقای گنجآبادی مدام به ساعت مچیاش که بندی مشکی دارد، نگاه میکند: ساعت یکو25دقیقه شده. اولین مصدوم از گودال خارج میشود. پنج دقیقه بعد، جرثقیل روشن میشود؛ حالا مانور، شکل دیگری به خود گرفته، دهها نیروی مدیریت بحران مترو تهران هم در مانور امدادرسانی مشارکت میکنند.
توانمندی برجسته امدادگران هلال احمر
کوروش سروری، مدیرکل پیشگیری و مدیریت بحران شرکت مترو تهران هم در مانور «امدادرسانی از طریق مترو» حاضر است. او درباره برگزاری این مانور به «شهروند» میگوید: «مدیران مجموعه، به بحث امدادرسانی در شرایط اضطراری نگاه ویژهای دارند، تا علاوه بر جابهجایی مسافران به فکر سلامت آنها هم باشند. برای همین قرار شد با سازمانهای امدادی مثل هلالاحمر تفاهمنامه داشته باشیم، که بخشی از این تفاهمنامهها مربوط به انجام مانورهای مشترک است.» سروری صحبتهای خود را ادامه میدهد: «زمینه انجام مانورها آمادگی و آموزش است. ما با فرض آنکه زلزله آمده و شریانهای ارتباطی قطع شده، بستر را فراهم میکنیم که هلالاحمر عملیاتامدادرسانی خود را از طریق مترو هدایت کند و به مردم یاری برساند.» او در پایان میگوید: «این اولین مانور است و طبیعتا ما دنبال پیدا کردن نقاط قوت و ضعف خود هستیم. توانمندیهای دوستان هلالاحمر از لحاظ تجهیزات و نیروهای امدادی برجسته است و همین مسأله میتواند کمک شایانی داشته باشد.»
عملیات استخراج محمولهها
ساعت یک و 40 دقیقه میشود؛ اولین محموله از داخل گودال خارج میشود؛ محمولهای با نشان هلالاحمر و عنوان «سازمان امداد و نجات». 10دقیقه بعد سومین محموله هم از گودال خارج میشود و روی خودروی امدادی جای میگیرد. چند دقیقه بعدتر هم چهارمین محموله توسط دو امدادگر -که یکی از آنها جوان است و دیگری موهایی سفید دارد- روی خودروی امدادی قرار میگیرد. ساعت 2 و سی دقیقه شده؛ کمکم امدادگران جوان از بزرگترها رخصت جمعکردن وسایل و بازکردن ابزارها را میگیرند. همه وسایلهای خود را جمع میکنند. حالا خیابان روزنامه اطلاعات خالی شده؛ نه خبری از آژیرهای قرمزرنگ است و نه خبری از خودروهای امدادی؛ تنها سربازی مانده که در پلیس مترو مشغول به خدمت است. میبینید؟! واقعا حقیقیت دارد «شبا که ما میخوابیم، آقا پلیسه بیداره.»