شماره ۶۲۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۶ مرداد
صفحه را ببند
در ضرورت آرمان‌خواهی واقع‌بینانه

مهدی افشار  استاد دانشگاه، مترجم و نویسنده

جهان بهتر یا همان مدینه فاضله، مسأله تازه‌ای نیست و از دوران افلاطون مطرح بوده چراکه داشتن دنیای بهتر و روشن‌تر همیشه برای بشر آرزو بوده و هست. در هر بازه زمانی هرکسی تعریفی از جهان و زندگی بهتر ارایه کرده است. اما کسانی که آرمانی برای رسیدن به جهان و زندگی بهتر داشته‌اند، جامعه‌ای که در آن، این آرمان را عرضه کرده‌اند را دچار مشکل کردند. ما از این نمونه‌ها پیرامون خود کم نداشته‌ایم. به‌عنوان نمونه، کمونیسم در ابتدا وعده دنیای بهتر را داد و به این معتقد بود که هرکسی باید به اندازه توانایی خود کار کند و به اندازه نیازش از منابع بهره ببرد اما چیزی را که همگی شاهد آن بودند، این بود که این آرمان به‌واسطه رفتارهایی که گروندگانش داشتند، فروریخت. درواقع اغلب کسانی که آرمانی داشته‌اند، جامعه‌ای را که در آن آرمان خود را مطرح کرده‌اند، به بدبختی و نابودی کشانده‌اند. شاید به‌صراحت بتوان گفت که این آرمان‌ها طبیعت بشر را نادیده‌گرفته و پاسخگوی نیازهای بشر نبودند و باعث فساد و تباهی در جوامع شده‌اند.
یکی از مشخصه‌های آرمان این است که باید همسو با طبیعت و نیازهای آدمی باشد. درواقع هرقدر هم که آرمانی علمی و حساب‌شده باشد، اگر نتواند نیازها را جوابگو باشد، با شکست روبه‌رو خواهد شد. هر آرمان‌خواه، فلسفه و مکتبی را ایجاد می‌کند که آن مکتب هم چارچوبی دارد که بسته است و افرادی که در این چارچوب قرار می‌گیرند را محدود می‌کند. این درحالی است که جهان درحال متحول‌شدن است و همگی شاهد تغییرات سریع تکنولوژی هستیم و واقعیت غیرقابل‌انکار این است که جوامع در مسیر تحولات اجتماعی، اقتصادی و ... هستند و درقالب تنگ مکتب نمی‌گنجند. اگر قرار باشد چارچوب‌ها رعایت شوند، نتیجه‌ای جز محدود شدن در پی نخواهند داشت و اگر شکسته‌شوند مکتب ایجاد شده از میان می‌رود. در آلمان‌شرقی یا در کره‌شمالی چیزی نمانده بود که مردم از گرسنگی یکدیگر را بخورند، چون ظاهرا آرمانی را دنبال می‌کنند که هدفش مشخص نیست. سوالی که در این میان پیش می‌آید، این است که دنیای بهتر کدام است؟ درواقع آدمی همیشه در پی پرواز بوده و همواره این آرزو را داشته که برای خود جهانی بسازد که در آن خود و دیگران در آرامش و صلح در کنار هم و با هم زندگی کنند. آرمانی می‌تواند امیدوار به موفقیت باشد که متناسب با نیازهای غریزی و همسو با جریانات اجتماعی و اقتصادی آن جامعه باشد. هر فردی از منظر اجتماعی خواهان حرمت است و از بعد اقتصادی رفاه را طلب می‌کند و دوست دارد از لحاظ فرهنگی در سطح بالاتری قرار بگیرد. برای پاسخگویی به تک‌تک این موارد باید مکتب ارایه‌شده انعطاف لازم را داشته باشد و خطرناک‌ترین مدینه‌فاضله‌سازی، آرمان‌خواهی است که برای هیچ‌کدام یا برای تعدادی از این نیازها پاسخی نداشته باشد. آرمان‌خواهی ذاتا خوب است به شرطی که آدمی از آرمان خود هدفی را دنبال کند؛ هدفی پاسخگو نه محدودکننده! در دین اسلام ما با دریچه‌ای باز برای اقتصاد روبه‌رو هستیم و مشخص و مبرهن است که جهت تک‌تک نیازها راه‌حل مناسبی ارایه شده است؛ هر اعتقادی که پاسخگو باشد، می‌تواند ماندگار باشد. هر آرمانی که تبدیل به مکتب شود و در آن مکتب چارچوب محدودکننده‌ای وجود داشته باشد و از انعطاف‌پذیری لازم برخوردار نباشد، ایجاد مشکل می‌کند؛ آرمان حقیقی در تخیل چیزی را فرض نمی‌کند و می‌شود گفت واقع‌بین است. به‌عنوان نمونه، متاسفانه در 8 سال دولت پیشین ایران، کشور ما دچار نوعی آرمان‌خواهی عوامانه بود. البته نباید این نکته را فراموش کرد که انسان بدون آرمان، رشد نخواهد کرد. انسان به‌سرعت درحال رشد و تحول است؛ به‌عنوان مثال، با آمدن اینترنت این سرعت و تحول رنگ دیگری به خود گرفت. مارکس معتقد بود، روزی فرا خواهد رسید که کارگر به بینشی می‌رسد که علیه سرمایه‌داران می‌شورد ولی نکته‌ای که مارکس از آن غافل بود، این بود که همین کارگران بعد از شوریدن علیه سرمایه‌داران، خود سرمایه‌دار می‌شوند! درحقیقت باید این نکته را در نظر گرفت که نداشتن دانش، جامعه را فقیر می‌کند.


تعداد بازدید :  322