| مصطفی عابدی |
5- ممكن است اين تصور اشتباه پيش آيد كه افزايش قدرت منطقهاي يك كشور به معناي تأمين مطالبات آن قدرت منطقهاي به صورت تضمین شده است. ولی باید بدانیم که هرگونه افزايش قدرتي اگر با مسئوليتپذيري بیشتر همراه نباشد، به سرعت موجب ضعف خواهد شد. اعمال قدرت در دنياي جديد اگر با مسئوليتپذيري متناسب و نسبي با آن قدرت همراه نباشد، عوارض خاص خود را خواهد داشت. حل بسياري از مشكلات منطقهاي وقتي صورت ميگيرد كه حكومتهاي قدرتمندتر آستينهاي خود را براي رسيدن به تفاهم بالا بزنند. اين توافق تجربه بسیار خوبی بود و نشان داد كه راه براي رسيدن به تفاهم در موضوعات بسيار حاد و پيچيده باز است، مشروط بر اينكه اين تفاهم از يك سو مبتني بر موازنه قوا و از سوي ديگر رعايت منافع طرفين و شكل دادن به يك بازي بردـبرد باشد. بنابراين اولين اثر بالقوه اين توافق امكان توسعه گفتگوهاي منطقهاي براساس راهبردهاي بردـبرد است. ولي اينكه اثر بالقوه و امكان مورد نظر، چقدر محقق و عملي شود، بحث ديگري است، و آينده نشان خواهد داد كه تا چه حد ما و ديگران توانستهايم يا خواستهايم كه از اين ظرفيت استفاده كنيم.
6- يكي از آثار مهم و قطعي توافق، كه نهتنها در منطقه، بلكه براي كل نظام بينالمللي صادق است، موضوع لغو قطعنامههاي صادره عليه ايران است. اين قطعنامهها كه در ذيل فصل هفت منشور ملل متحد كه مربوط به امنيت جهاني است صادر شده، از سوي شوراي امنيت لغو ميشود. ولي فراموش نكنيم كه ايران هيچگاه مفاد و دستورات قطعنامههاي مذكور را نپذيرفت و اجرا نيز نكرد و اين براي نخستين بار است كه چنين اتفاقي در سطح بينالمللي رخ ميدهد كه كشوري ميتواند با يك توافق خوب، نهتنها از زير بار قطعنامههاي فصل هفت منشور بيرون آيد، بلكه اين كار را در عين بيتوجهي به آنها و سپس تداوم اين بيتوجهي به دست آورده است، ضمن آنكه قطعنامه جديدي كه ناقض قطعنامههاي قبلي است، حقوقي را مغاير با قطعنامههاي قبلي براي اين كشور پذيرفته است. در نظام بينالمللي در كنار وجود قوانين و پروتكلهاي دو يا چندجانبه و بينالمللي، رويهها نيز نقش بسيار مهمي دارند، و اين رويداد از اين نظر توانست سنگی را از ديوار مستحكم شوراي امنيت لق كند. درست است كه اگر قطعنامههاي تحريمي نبود، به احتمال فراوان وضعيت حاضر نيز رخ نميداد، و شوراي امنيت هم ميتواند توافق و موقعيت جديد را محصول اقدامات خود بداند، ولي نكته مهم اين است كه برخلاف جايگاه قاطع شوراي امنيت در نظام جهاني و تأمين امنيت آن، مقاومت ايران در برابر آن قطعنامهها، منجر به پذيرش يكسويه نظرات نهاد فصلالخطاب جهاني نشد، بلكه با توافق مرضيالطرفين مسأله حل شد، و اين همان رخنهاي است كه در ديوار مستحكم شوراي امنيت سازمان ملل متحد بهوجود آمده است. اين امري بيسابقه در نظام شكل گرفته بينالملل پس از جنگ جهاني دوم است.
7- در مجموع ميتوان انتظار داشت و اميدوار بود كه بر اثر این توافق موارد زير در منطقه و جهان رخ دهد و درواقع درستتر اين است كه بگويم احتمال رخ دادن آنها افزايش يافته و اين بازيگران منطقهاي و جهانی ازجمله ايران هستند كه ميتوانند آنها را محقق كنند.
افزايش امنيت منطقه و كمك به آغاز گفتگوهاي صلح در افغانستان، عراق و حتي يمن، بهبود مبادلات تجاري و اقتصادي و شكوفايي اقتصادي منطقه كه اين نيز به ثبات و پايداري منطقه كمك خواهد كرد.
زمينه براي آغاز بازيهاي بردـبرد ميان كشورهاي منطقه و زدودن اين ذهنيت نادرست كه ميتوان حقوق گروهها و ملتهاي منطقه را ناديده گرفت.
احترام گذاشتن به منافع ساير كشورها، و كوشش براي رعايت آنها و رسيدن به صلح و ثبات از طريق گفتگوهاي سازنده. اين توافق ميتواند موازنه جديد قدرت در منطقه را به رسميت رساند و براساس آن و به صورت مسئولانه، مشكلات را حلوفصل کرد.
افزايش اعتماد به نفس مردم منطقه كه براي حل مشكلات خود بايد مقاومت كنند، ولي مقاومتي عقلاني همراه با نرمش و گفتگوي سازنده. تحقق اين مسأله ممكن است به كاهش حضور و اثرگذاري بيگانگان در منطقه منجر شود.
ايرانهراسي در منطقه رو به افول گذاشته خواهد شد و ديگر كسي نميتواند از اين نمد براي خود كلاهي بدوزد.
بهرغم نكات پيشگفته، زمينههاي منفي نيز در اثرات منطقهاي اين توافق وجود دارد، كه بايد مورد توجه قرار گيرد، از جمله:
احتمال اينكه برخي كشورها گمان كنند بازنده قطعي اين توافق هستند و بكوشند با ايجاد بحران، منطقه را دچار مشكل كرده و بازي را به هم بزنند.
احتمال ديگر اين است كه مواضع برخي از كشورها را سختتر كند و بر ستيز منطقهاي بيفزايد.
و بالاخره اينكه افزايش قدرت منطقهاي همراه با امتيازخواهي غيرمتعارف شود، و همه اينها ميتواند زمينه را براي افزايش تنشهاي منطقهاي فراهم كند.