ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﻱ ﭘﯿﺮ ﻧﯿﺒﻮ
ﻫﺮ ﺁﻫﻦ ﻛﻬﻨﻪﺍﻱ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻧﯿﺒﻮ
ﻛﻮﻫﺴﺘﻮﻧﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﻱ
ﺯﻣﻮﻧﯽ ﺑﯽﭘﻠﻨﮓ ﻭ ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺒﻮ ...
«شهرام محمدی» چند روز پیش در پی آتشسوزی در یکی از واحدهای پتروشیمی مارون خود را به دلآتش زد تا دیگران از گزند آسیب مصون بمانند. او اهل شهر ایذه و از قومبختیاری منطقه کولفرح بود که با بیرون راندن تمام کارگران و بستن شیرفلکه اصلی، مانع از فاجعهای دردناک و کشتهشدن صدها نفر از کارکنان این واحد پتروشیمی شد. «شهرام محمدی» که به گفته پزشکان بیش از 50درصد سوختگی داشت، به دلیل نارسایی اندام حیاتی در بیمارستان شهید چمران تهران درگذشت.
کارگر فداکار پالایشگاه مارون زمانیکه متوجه نشت گاز هگزان شد، با به خطر انداختن جان خود، دهها کارگر را از مرگ نجات داد.
شهرام محمدی مرد ۳۴ ساله ایذهای ۱۳سال پیش کار در شرکت پتروشیمی را آغاز کرد و از هشتسال پیش در واحد بهرهبرداری سایت «اچدی» شرکت خصوصی پتروشیمی مارون در جاده ماهشهر- اهواز مشغول کار شد.
شهرام هشت روز به دور از خانواده در پایشگاه کار و بعد از آن مسافت ۲۰۵ کیلومتری تا خانه را طی میکرد تا چهار روز هم پیش خانواده باشد.
صبح ۹ تیر امسال شهرام وقتی راهی محل کارش شد، نمیدانست آن روز ناجی همکارانش خواهد شد. تعدادی از کارگران در واحد «اچدی» این شرکت درحال تعمیرات بودند که متوجه نشتی در خط لوله گاز هگزان شدند. آنها سعی کردند جلوی این نشتی را پیش از وقوع حادثهای تلخ بگیرند، اما تلاش آنها بینتیجه بود. به همین دلیل تعدادی از آنها محل را ترک کرده و موضوع را به آتشنشانی اطلاع دادند.
بخار متصاعد شده از گاز هگزان همهجا را فراگرفت. شرایط هر لحظه بدتر میشد و احتمال انفجاری مهیب وجود داشت. ناگهان نخستین انفجار رخ داد. آتش درحال سرایت به بخشهای مختلف و شیر اصلی گاز بود. شهرام با دیدن این صحنه به سختی خود را به شیر فلکه رساند و با هر بدبختی بود، آن را بست و با فریاد از کارگران خواست سریعتر محل را ترک کنند. دهها نفر از کارگران همچنان در محل گرفتار بودند. شهرام راهی برای نجات کارگران گرفتار گشود و آنها را از محل دور کرد. وقتی مطمئن شد کسی در محل حضور ندارد، خودش هم سعی کرد از منطقه خارج شود. همزمان گاز متراکم شده در لوله منفجر شد و موج انفجار او را به کناری پرت کرد.
شعلههای سرکش آتش همهجا را فراگرفته بود. آتشنشانان مستقر در پالایشگاه آژیرکشان خود را به محل حادثه رساندند. آتشسوزی درحال گسترش به دیگر بخشهای پالایشگاه بود. آنها برای خاموشکردن آتش درخواست نیروی کمکی کردند. با حضور گروههای جدید آتشنشانی، آتشنشانان در قالب چند گروه، عملیات خاموشکردن شعلههای آتش را آغاز کردند. تعدادی از کارگران نجاتیافته نیز به کمک آتشنشانان شتافتند و سرانجام توانستند شعلههای آتش را خاموش کنند.
کارگر فداکار نیز به بیمارستانی در اهواز منتقل شد. او چند روزی در بیمارستان این شهر بستری بود، اما چند روز پیش به دلیل ۵۰درصد سوختگی به بیمارستان شهید چمران تهران منتقل شد.
اما افسوس که این کارگر فداکار درگذشت.
جزییات حادثه کشتهشدن کارگر پتروشیمی مارون از زبان برادرش
خانواده «شهرام محمدی میگویند، عامل این حادثه فعالیت جرثقیلی بوده که نزدیک محل نشتی گاز ایجاد جرقه کرده است.»
بهگزارش ایلنا، «ایمان محمدی» برادر «شهرام محمدی» کارگر تعمیرکاری که بر اثر جراحت ناشی از انفجار روز نهم تیرماه پتروشیمی مارون درگذشت، میگوید: برادر من در زمان مرگش حدودا 34 ساله و دارای 4 فرزند بود که نزدیک به 13سال در واحد تأسیسات مربوط به گاز هگزان کار میکرد.
او در توضیح اتفاقی که منجر به مرگ برادرش شد، میگوید: اینطور شنیدهایم که در روز حادثه شهرام مشغول بستن شیر مخزن اصلی بود که بخارات گاز هگزان متصاعد شده به بالاتنه وی پاشیده میشود و درنهایت بر اثر ایجاد جرقه پیکر وی در شعلههای آتش میسوزد. آقای محمدی ادامه میدهد: برادرم پس از سوختگی چندروز در بیمارستانی در بندرامام بستری شد و در ادامه به بیمارستان شهید چمران در تهران منتقل شد که درنهایت تلاش پزشکان برای نجات وی بینتیجه ماند.
او در ادامه درخصوص جزییات مرگ آقای شهرام محمدی گفت: بهگفته پزشکان معالج وی به دلیل شدت سوختگی امکان دیالیزم برایش وجود نداشته و بالاخره در نوزدهمین روز از ماه مبارکرمضان به دلیل از کار افتادن فعالیت کلیههایش و افت فشارخون فوت میکند.
بهگفته آقایمحمدی از قرار معلوم در گزارشهای رسمی به فعالیت جرثقیلی که روز حادثه در مجاورت محل کار برادرش مشغول فعالیت بوده اشاره شده است.
وی گفت: با وجود آنکه همه جزییات حادثه از سوی مراجع قانونی تأیید شده است امیدواریم پس از طی مراحل قانونی جنازه برادرم را برای تدفین از پزشکیقانونی تحویل و به زادگاهش در شهرستان ایذه منتقل کنیم.
پیشنهاد نامگذاری پتروشیمی مارون
بهنام شهرام محمدی
دکتر جمشید سلحشور، عضو شورای اسلامی شهر اهواز با صدور پیام تسلیتی درگذشت شهراممحمدی، کارگر فداکار ایذهای را تسلیت گفت. وی در این پیام خواستار نامگذاری پتروشیمی مارون بهنام این جوان فداکار شد.
انعکاس خبر فداکاری شهرام محمدی
خبر فداکاری شهرام محمدی بیش از هر جای دیگر در فضای مجازی بازتاب یافت، از همان روزهای اولیه که شهرام در بیمارستان بستری شده بود در سایتها مردم ضمن آرزوی سلامتی برای او، در شبهای قدر برای شفایش دست به دعا برداشتند. بامراجعهبه بیشتر سایتهایی که خبر حادثه و در ادامه درگذشت او را بازتاب دادند با تعداد زیادی از نظرات مواجه میشوید که در مورد حرکت داوطلبانه او صحبت کردهاند، خواندن برخی از این نظرات حاکی از تصورات و انتظارات مردم درخصوص فردی است که در یک فعالیت داوطلبانه جان خود را از دست داده:
بعد از فوت
ناشناس |19/04: در روزگاری که انواع نامردیها را دیدهایم. در روزگاری که هرکس به فکر پرکردن جیب خودش هست. در روزگاری که هرکسی میخواهد فقط و فقط گلیمش را از آب گلآلود زندگی بیرون بکشد. چه کسی فکرش را میکرد که در این دنیای نامردی، بزرگمردی این کار بزرگ را انجام دهد. دهقان فداکار با آتشزدن بر پیراهنش جان صدها نفر را نجات داد. اما شهرام جان... تو ای بزرگمرد، با آتشزدن بر جسم و جانت، جان هزاران نفر را نجات دادی... اما چقدر غریبانه... .
چطور میشود که کار به این بزرگی بدون هیچ پوششی در نطفه میمیرد. شهرامجان! یاد تو تا ابد در یاد ما و اعمال ما خواهد ماند. تو به ما درس جوانمردی دادی. تو به ما الگوی معرفت دادی. ما تا ابد حیرتزده و شرمنده این همه معرفت و شجاعتات هستیم. شهرام جان، تو همیشه زندهای...
م براتی فولادشهر اصفهان 14/04: درخت پایداری پیر نیبو/ هر آهن کهنهای شمشیر نیبو... کوهستون بلند بختیاری/ زمونی بیپلنگ و شیر نیبو... درود بر بزرگان کول فرح، درود بر شهرام عزیز، افتخاری دگر برای بختیاریهای همیشه در صحنه...
رها 20/04: شهرام جانم سلام ... یاد دیروز بخیر که زنده بودی پسرت گریه میکرد، میگفت من پولامو جمع کردم که منم با خودتون ببرید پیش بابام، امیرحسین اومد پیشت اما تو فقط از دور حسش کردی... اما امروز دختر دوسالهات آرشیدا بابا، بابا میکرد افسوس دیر شده بود و اون نتونست باباشو ببینه تا قیامت، بهونهشو با خوراکی از بین بردیم اما ... اون بچه 4 ماههات چی؟؟؟ پسر بزرگت چی؟؟؟
حکیمه لیرابی 20/04: ریزعلی خواست بگوید: فهمیده که کوه ریزش کرده شما هم بفهمید و تو خواستی دیگران آتش را آنگونه که تو لمس کردهای نفهمند...
تاریخ تکرار میشود... آری، ولی بزرگ میشود و تکرار میشود، کامل میشود و تکرار میشود. شهرام عزیز کاش کاری کنیم که روحت آرام باشه بدون نگرانی برای بچههایت.
عیسی احمدی 19/04: ...و اما مرگ نمیتواند حریف خاطره و نامنیک شود. شهر ﻣﻦ ﺍﯾﺬﻩ ﺭﺍ ﺳﯿﺎهپوش ﻧﮑﻨﯿﺪ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﭼﺮﺍﻏﺎﻧﯽ ﮐﻨﯿﺪ. ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺶ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺣﻠﻘﻪﻫﺎﯼ ﮔﻞ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﮔﻞ ﺳﺮﺳﺒﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺑﻮﺩ. ﺑﺮایم ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺯﻧﺪﻩﺍﻡ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ. نام تو بر سینهکوه چیوه تا ابد حک خواهد ماند و مردمان این خاک از داشتن برادری چون تو تا قرنها بر خود خواهند بالید... خداوند ایشان را بیامرزد و تا ابد یادش در خاطر ما زنده است.
سجاد اجمدی 21/04: درود بر شرفت شهرامجان، ایکاش مسئولان هم یک ذره اهمیت میدادند.
بینام 21/04: لطفا حالا که صداوسیما سرش شلوغه و کارای مهم داره خودمون برای این جوون هموطنمون مجلس یادبود و ترحیم بگیریم. این کمترین کار یه که میشه برای تشکر و آرامش روحش انجام داد. کاش بختیاری نبودی شهرامجان. اینجا صداوسیما برا امثال شما وقت نداشت برادر عزیزم. حتی امروز که خبر شهادتت دهن به دهن چرخید.
بینام 21/04: شهرام محمدی مرد. با تمام درد و سوزشهای سوختگی که تحمل کرد تا یاد محمدی باز زنده بشه. اینکه یه بختیاری جون میده برا وطن اول به اصلش برمیگرده بعد به غیرتش. حتی اگه این روزا غیرترو سادهلوحی ببینین. شما کی میخواین یاد بگیرین تشکر کنین مسئولان مححححححتتتتتررررم؟!
ناصری 21/04: زندهیاد شهرام محمدی با جان خود جان هموطنان خود را نجات داد و به مدال شجاعت و افتخار رسید، شهادت ایشان را تسلیت عرض مینمایم.
بهرنگ 19/04: با خالق بیت و واژهها هم نفسیم. تقدیم به قهرمان ایمنی... از طرف جمعی از مهندسین پتروشیمی... از شعر و ترانه و غزل خواهم گفت، از قافله عشق چهها خواهم گفت، تا عکس تمام واژهها را بکشند، از بختیاری و غمش خواهم گفت، با ماه اگر قرار و پیمان داری؟ با او ز ستاره ایمنی خواهم گفت، تا طعم تمام عشقها را بچشند، قصه ز شهرام محمدی خواهم گفت.
محمد مهدی 21/04: پسر تو فوقالعاده هستی، فقط میگم به بختیاری بودنم افتخار میکنم، چون من در ایلی هستم که شیرمردان زیادی دارد ازجمله همین شهرام عزیز.
فئواد كيانى... ايذه 20/04:هنوزم غیرت و مردانگی هست، به گیتی کوکب فرزانگی هست، تو ای شهرام من آسوده خفتی، هنوزم یک سر شوریدگی هست، اینجانب درگذشت شهادتگونه جوان برومند بختیاری، مرحوم مغفور شهرام محمدی را به تمامی مردم میهن عزیزمان، جامعه بختیاری و مردم نجیب و شریف ایذه تسلیت عرض میکنم و از خداوند متعال برای این عزیز از دست رفته طلب رحمت و مغفرت و برای خانواده عزیز ایشان طلب صبر و
سلامت دارم.
ممبینی16/04: درود بر غیرتت مرد بختیاری / شاه منگشت پشت و پناهت باشد / از طرف مردمان دیار رامهرمز
بدون نام 20/04: خدابیامرزدت شیرمرد بختیاری. انشاءاللهكه جات توبهشته...
لیرابی 20/04: به کم چیزی گواهی نداد... بخوانیدش شهید!
حمزه منصوری 20/04: اگر ریزعلی پیراهنش را آتش زد تا مسافران قطار را نجات دهد، امروز شیرمرد بختیاری تنش را به آتش زد.
ایرج روشن 19/04: عموجان مرگ
شهادت گونهات را به خانواده بزرگوارت و ایل غیور بختیاری تسلیت میگویم...
محمد فرهادی19/04: درود فراوان بر دلیرمرد بختیاری. شهرامجان جات تو قلب همه بختیاریها و همه ایرانیهاست انشاءالله هر چه زودتر سلامتی تو بهدست میاری.
بدون نام 19/04: آری بختیاریهای عزیز شهرام شهید هم به بهنام شهید پیوست.
بدون نام 19/04: درود بر فرزند شجاع و قهرمان بختیاری شهید با افتخار شهرام محمدی همو که ادامه راه قهرمان دیگر بختیاری شهید بهنام محمدی را رفت... روح بزرگ و عزیزش شاد.
قبل از فوت
علی جهانگیری بابادی 19/04: درود به شرفه پیا بختیاری که بازهم فداکاری کرد واسه کشورش و متاسفم واسه رسانه داخلی که پوشش نداد.
بدون نام 19/04: جا دارد از زحمات پرسنل شرکت مارون ماهشهر هم تشکر کنیم که از همه لحاظ برای بهبودی شهرام محمدی کمال همکاری را انجام دادند و تا بهبودی کامل تحت درمان میباشد.
مسعود صادقي 18/04: آفرين بر تو اي دليرمرد ايراني انشاءالله خداوند شفاي عاجل عنايت كند و كاري كه شما كردهايد بايد مثل كار دهقان فداكار دركتابها نوشته شود تا نامنيكت هميشه بماند اي مرد فداكار آقا شهرام محمدي.
سمیه محمدی18 /04: برادر شجاع و غیورم، به امید خدای بزرگ هرچه زودتر با سلامتی کامل برمیگردی، درود بر تو که خودت رو بهخطر انداختی برای نجات دیگران.
شیرزاد لیموچی، ایذه 18/04: به امید شفای عاجل برای این شیرمرد بختیاری، امیدوارم مسئولین محترم قدرشناس این شجاعت و مردانگی باشند و فقط با الفاظ بازی نکنند و شعار ندهند.
بدون نام 18/04: درود بر شما جانباز بختیاری کسانیکه میگویند تقصیر این بوده و آن بوده برادرجان اون چیزی نیست جز حسادت خفتگان را خبر از عالم بیداری نیست تا غم خویش نیاید غم مردم نخوری، بنده که دوست ندارم خودم را معرفی کنم در صنعت نفت چنین فداکاری انجام دادم و خدایی مسئولین سنگ تمام گذاشته و بعد از4 سال هنوز بندهرو رها نکردهاند و بعد از استخدام رسمی و جانبازی اینجانب هنوز درمانم ادامه دارد و خانواده آن خواهشا پیگیر این جانباز شجاع باشند انشاءالله سلامتی کامل جانباز محمدی ولله عاقبتالامور شیرمرد بختیاری...
سوگند 18/04: درود بر تو ای شیردل ایرانزمین... بر خاک قدمهایت بوسه میزنم. مدال لیاقتها برایت کم است. به امید بهبودی هر چه سریعتر.
جواد 18/04: دمت گرم عالی بودی ولی حیف آتش گرفتی.
شهرام 17/04: خیلی شجاعت داشتی پیا، الحق که نشون دادی هنوز شیرمردان بختیاری حماسه میآفرینند، دعا میکنم که زودتر به آغوش گرم خانوادت برگردی، انشاءالله.
داود 17/04: تاریخ هم بیشک قدر تو را خواهد دانست... ای بختیاری تبار...
خلیل 16/04: دمت گرم. خیلی مدیونتن. غیرت و شجاعت به جا. من هم یقین دارم که بختیاری یعنی همین! عشق، مردانگی، روراستی و صداقت. ولی برادر من مگه واحد شما اداره آتشنشانی نداشت، مگه افراد متخصص آموزشدیدهای که سالها فقط میخورن و میخوابن برای اینگونه لحظهها آنجا نیستند؟ تو چرا خودتو به آتش زدی؟ میلیاردها دلار هزینه ارزش یک لحظه درد و ناقصی انگشت تو را ندارد. در شرایط بحرانی نباید احساسی عمل کنیم! کی جواب دل مادرترو میده؟ اگه زن و بچه داشته باشی که بدتر... بعد از یک ماهی که همه باهات عکس یادگاری گرفتند و تو را بهبه و چهچه گفتند فراموشت میکنند و تو میمانی و هزاران درد و نداری و بیمارستان... نکن برادر من! شجاعتترو بذار به وقتش خرج کن! به احتمال زیاد نیروی پیمانکار هم باشی که پس از چند ماه حقوقی ناچیز به تو میدهند. کدامیک از به اصطلاح کارمندان و متخصصین رسمی مارون حاضر است چنین فداکاری انجام بده! من خودم کارمند پتروشیمی هستم هر چند به حرکت این همتبارم افتخار میکنم ولی با اینگونه حرکتهای همتبارانم ناراحت میشوم. ناراحت میشوم وقتی میبینم همتبارانم کمترین امکانات و امتیازهای را در مشاغل صنعت نفت و پتروشیمیها رو در اختیار دارند با بیشترین زحمت و تلاشی که میکشند!
متاسفانه اکثریت همتبارانم بهدلیل نداشتن مدارک تحصیلی کمترین امتیازاترو دارند. درحالیکه اکثریت مشاغل سخت و فنیرو همین جوانان بختیاری برعهده دارند. به جرأت میگویم صنعت نفت و پتروشیمی را بختیاریها زنده نگهداشتهاند با کمترین توقعات...
و این مرا آتش میزند که کمترین امکانات را دارند. در کمال احترام میگویم: با این حرکت آقای شهرامخان با این شرایط بیعدالتی موافق نیستم!