آرمین منتظری روزنامه نگار
مذاکرات هستهای در وین اتريش در جریان است و حداقل تا بدينجای کار فضای مذاکرات به سمت اعلام توافق نهایی هستهای حرکت میکند. شاید از همین جهت باشد که برخی از تحلیلگران از همین حالا به بررسی اثرات اعلام این توافق در خاورمیانه پرداختهاند. در اينباره گفتوگویی با کامران بخاری، استاد دانشگاه اوتاوا کانادا داشتهایم. بخاری بر این اعتقاد است که پس از توافق هستهای فضا برای همکاریهای بیشتر میان ایران و آمریکا مساعد خواهد شد، اما دو کشور نخواهند توانست بیش از اندازه به هم نزدیک شوند. بخاری در دانشگاه اوتاوا، دروس سیاست خارجی و امنیت ملی تدریس میکند.
***
همانطور که میدانید زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا و یکی از تحلیلگران برجسته امنیت ملی در جهان در صفحه توییتر خود نوشته که خاورمیانه امروز پر از آشوب است و نیاز به ثبات دارد. بنابراین توافق با ایران بهتر از توافق نکردن با ایران است. نظر شما درباره این حرف چیست؟
اگر مذاکرات هستهای به توافق بینجامد، تنشها در خاورمیانه تا حدودی کاهش خواهد یافت. البته من معتقد به عادی شدن روابط میان ایران و آمریکا نیستم. این موضوعی متفاوت است. اما وقتی تنشهای میان دو کشور کاهش یافت، دو طرف میتوانند با یکدیگر همکاریهایی موثرتر داشته باشند. برخی معتقدند این مسأله میتواند به ایجاد ثبات در خاورمیانه کمک کند. این ایده تا حدودی درست است. برای مثال ممکن است در سوریه ایران و آمریکا به درکی مشترک برسند تا با مذاکره نوعی ثبات برقرار کنند. اما مشکلی که از نظر من در برخی تحلیلها وجود دارد مربوط به صحبتهایی است که درباره همکاری ایران و آمریکا برای مبارزه با داعش مطرح میشود. این دو کشور نمیتوانند برای مبارزه با داعش با هم متحد شوند. به این دلیل که هنوز هستند در میان اهل تسنن که به نحوی با داعش همراهی دارند. البته من منظورم تکفیریها و وهابیها و سلفیها هستند. جواد ظریف اخیرا مقاله خیلی خوبی در نشریه هاروارد اینترنشنال ریوو نوشته و در پیام اخیر ویدیوییاش هم چشمانداز همکاریهای بینالمللی را برای مقابله با داعش مطرح کرده است. اما موضوع این است که این مسأله در عرصه نظری میتواند درست باشد اما اینکه چطور باید در عمل آن را پیاده كرد، به نظرم مشکلساز خواهد شد.
برخی هم نظری کاملا برعکس دارند و معتقدند که اگر توافق هستهای انجام شود، خاورمیانه پرآشوبتر خواهد شد زیرا کشورهایی مثل عربستانسعودی و اسراییل نسبت به این توافق واکنشهایی خواهند داشت که ممکن است خاورمیانه را بیثبات کند.
البته آنها تا همین حالا هم واکنشهایی داشتهاند. تا به حال آمریکاییها تلاش کردهاند ایران را در منطقه منزوی کنند. آمریکا تلاش کرده است که جایگاه ایران را در چشم اعراب منطقه تنزل دهد و تا حدودی در این خصوص موفق بوده است. اما حالا آمریکا به این نتیجه رسیده است که برای برقرار کردن بالانس قدرت جدیدی در منطقه به ایران نیاز دارد و باید با ایران همکاری کند و این درک جدید آمریکا از جایگاه ایران در منطقه به روابط آمریکا با عربستانسعودی و اسراییل ضربه زده است. البته من معتقدم که آمریکا قادر نخواهد بود که به هدفش برای برقراری بالانس قدرت جدید در منطقه دست یابد. هدف و قصدشان این است اما در واقعیت این اتفاق نخواهد افتاد. چراکه روابط آمریکا با ایران هرگز روابط دوستانه نخواهد شد. البته در دوران پسا توافق تنشها در روابط ایران و آمریکا کمتر خواهد شد اما از میان نخواهد رفت. البته روابط آمریکا با عربستانسعودی و اسراییل نیز پرتنش خواهد ماند. بهطورکلی من فکر میکنم در خاورمیانه تنشهای فرقهای باقی خواهند ماند.
برخی تحلیلگران معتقدند که ایالات متحده آمریکا به شدت به توافق هستهای با ایران نیاز دارد.چرا؟
بستگی به این دارد که منظور شما چه کسانی هستند. اگر منظور شما تحلیلگران وابسته به دولت آمریکا است، حرفتان درست است. چراکه دولت اوباما نیاز دارد تا نشان دهد کاری را كه دیگران قادر به انجامش نبودهاند، انجام داده است. در هر صورت 35سال است که روابط ایران و آمریکا در سطحی بسیار پرتنش قرار داشته است و اگر توافقی مانند آنچه قرار است در وین رخ دهد، حاصل شود، میتواند میراث خوبی برای دولت اوباما باشد. اگر به منطقه خاورمیانه نگاهی بیندازید نیز میبینید که این منطقه درحال حاضر مملو است از فعالیتهای گروههای جهادی و فرقهای، شرایط اعراب منطقه بسیار بد است، مسأله داعش حل نشده است، دموکراسی در خاورمیانه وجود ندارد و بهطورکلی خاورمیانه همانطور که برژینسکی گفته است، مملو از آشوب است. بنابراین حامیان توافق در آمریکا بر این عقیده هستند که در چنین شرایط سرسامآوری که در خاورمیانه حکمفرما است اگر یك مورد تنش هم حل شود، حداقل یکی از دردسرها از سر راه برداشته میشود. این منطق موافقان توافق با ایران در آمریکا است. آنها بر همین اساس فکر میکنند آمریکا به این توافق نیاز دارد. آمریکا نتوانسته مشکل سوریه را حل کند. نتوانسته مشکل لیبی، مصر، عراق و داعش را حل کند. اما مسأله این است که وقتی شما با تنشها و مشکلهای متعددی مواجه هستید، حتی اگر بتوانید حداقل یکی از آنها را از سر راه بردارید، باز هم برد کردهاید.
بهطورکلی شما چشمانداز خاورمیانه را بعد از اعلام توافق هستهای میان ایران و غرب چطور میبینید؟
آنچه مسلم است این است که بعد از توافق فضا برای روابط بهتر میان ایران و آمریکا بازتر
خواهد شد. البته هیچ دوستی نزدیکی در کار نخواهد بود اما شرایط برای همکاری دو کشور کمی سهلتر خواهد شد. اگر همین حالا هم به شرایط نگاه کنید نشانههایش را میبینید. این واقعیت که از سال 2013 تابهحال ظریف، عراقچی، فریدون، صالحی و تختروانچی، بارها و بارها و ساعتهای طولانی در مقابل همتایان آمریکاییشان مینشینند و مذاکره میکنند، وقتی مذاکرات و دیدارهایی به این شکل در جریان است، معنایش این است که نوعی رابطه درحال شکل گرفتن است. باز هم تأکید میکنم که این رابطه به هیچ عنوان به معنای دوستی نیست اما این روابط به خودی خود نوعی رابطه را ایجاد میکند و بهطور طبیعی نوعی درک متقابل از خواستهها را میان طرفین به وجود ميآورد. دیگر بحث این نیست که خواستهها از طریق واسطهها منتقل شود. طرفین میتوانند مستقیما و رودررو خواستههایشان را مطرح کنند و این بسیار حایز اهمیت است.
من فکر میکنم این همان انگیزهای است که ایران و آمریکا را به سمت همکاریهای بیشتر سوق خواهد داد. اما نکته دیگری که خیلی مهم است این است که ایران و آمریکا در شکلدهی این همکاری باید بسیار محتاط باشند؛ چراکه اگر بیش از اندازه به هم نزدیک شوند، فضایی که ایجاد میشود به گروههایي نظیر داعش کمک میکند تا نیروی بیشتري به خدمت بگیرند. البته مسلما در همکاریهای احتمالی آینده میان ایران و آمریکا اینطور نیست که سیاستمداران دو طرف دست بازی داشته باشند. هم در ایران و هم در آمریکا هستند گروههای سیاسی که اتفاقا قدرت هم دارند و ممکن است مانع از شکلگیری روابط مبتنی بر همکاری میان دو کشور شوند. در آمریکا هم کنگره آمریکا را داریم که دوست ندارد موفقیت دولت اوباما را ببیند. بنابراین بهطورکلی وقتی دو کشور تاریخی 35ساله از روابط بسیار بد دارند، زمان بسیار زیادی طول خواهد کشید تا روابط عادی شود.