یحیی بازیاریزاده کارشناسارشد مشاوره خانواده
سرعت و شتاب روزافزون از مشخصههای بارز تفاوت زندگی در شرایط امروز با گذشته بوده و توان تطابق با آن یکی از مسائل مهم فرا روی شهروندان در این پیوند است. دستیابی به این توان تطبیقی و همگامی با روند تغییرات پر شتاب اجتماعی، نیازمند تسلط به مهارتهایی است که به موازات نو شدن شتابان جامعه، درحال به روز شدن و تکامل باشند. ازجمله پیامدهای بحران تطابق مورد اشاره، پیامدهای روانی است که در قالب اضطراب روزافزون شبیه نوعی ترس از عقب ماندن یا رفتار انسان دایما درحال رقابت، بروز و ظهور مییابد. در این بستر اجتماعی، مطالبهگران تجربه آرامش، شمار روزافزون یافته و هر یک به طریقی در جستوجوی آرامش از دست رفته خویش بر میآیند. برخی نیز در این میان از طرق غیرعلمی و غیراصولی در صدد دستیابی به آرامش، برای رهایی از اضطراب فراگیر، با پاک کردن صورت مساله، به مصرف موادمخدر، داروهای روانگردان و مشروبات الکلی روی آورده و قدم در مسیر ویرانگر اعتیاد میگذارند. در کنار عوامل متعدد دخیل در تطابق شهروندان با الزامات و اقتضائات زیست در دنیای پرشتاب کنونی، تسلط به مهارتهای اساسی و ریز مهارتهای زندگی ازجمله عوامل مهمی است که در ارتقای توان تطبیق و تطابق شهروندان با این الزامات نقش زیادی را عهدهدار است. دستیابی به نصابی از کیفیت موثر و مطلوبی از زندگی موثر و مطلوب، نیازمند دستیابی به سطوح قابل توجهی از دانش، آگاهی و تسلط به مهارتهای بنیادین زندگی و ریز مهارتهای وابسته به آن است. دستیابی به این دانش و مهارتها البته ازجمله کارکردهای نظام آموزشی مقدماتی هر کشور بوده و انتظار میرود فارغالتحصیلان نظام آموزشی مقدماتی طی دوران تحصیل به فراگیری مقدمات این امر نایل آمده و بعدها از طریق تلاش، تمرین و مطالعات شخصی آن را تکمیل و به روز کنند. متاسفانه در این مورد بهرغم بسیاری توانمندیها، نقدهایی به نظام آموزشی فعلی در کشور ما نیز وارد است که مثلا به جای تقویت بیشتر مهارتهای اساسی زندگی، مهارت تستزنی و عبور از آزمونهای مربوطه بیشتر در دانشآموزان مقاطع تحصیلات مقدماتی در پی تقویت است. گویی دانشآموزان بیشتر نه برای زندگی کامروا و کامروایی در زندگی که برای عبور از آزمونهای متعدد به تحصیل مشغولند. بنابراین آموزش و فراگیری مهارتهای بنیادین و ریز مهارتهای زندگی چه در بستر آموزشهای رسمی مقدماتی و عالی و چه خارج از آن بهعنوان یکی از اولویتهای راهبردی در کنار سایر عوامل مهم دخیل، میتواند شهروندان را در نیل به توانمندیهای لازم برای عبور از موانع فرا راه یک زندگی موثر در دنیای پرشتاب امروزین یاری رساند. مهارتهای اساسی زندگی متعدد و متنوع بوده که در عرف آموزشی رایج، از آنها بهعنوان مهارتهای هفتگانه شامل مهارتهای خودآگاهی، ارتباط موثر، تصمیمگیری، مقابله با استرس، کنترل خشم، تفکر خلاق و حل مسأله یاد میشود. آموزش، فراگیری و تسلط شهروندان به این مهارتها و ریز مهارتهای وابسته به هر یک از آنها از چنان اهمیتی برخوردار هستند که شاید بتوان مهمترین کارکرد نظام آموزشی مقدماتی را به آنها نسبت داد. فردی را در نظر آورید که بدون تسلط کافی به هر یک و یا همه این مهارتها بخواهد در جامعه امروزی یک زندگی شخصی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی موفق و اثربخش را مدیریت نماید. تصور آن اگر محال نباشد بسیار دشوار مینماید. پرسش مهم اینجاست که آیا مهارتهایی که باید در یک دوره بلند یا حداقل میان مدت آموزشی، فراگرفته میشد را میتوان در یک کارگاه چند ساعته و چند روزه، آن چنان که متعارف است، فرا گرفت. در پاسخ به این پرسش میتوان گفت هم آری و هم خیر. خیر از این جهت که تسلط به این مهارتهای بنیادین نیازمند یک فرآیند عادتسازی مبتنی بر تکرار و تمرین در گذر زمان است و نمیتوان آن را در یک دوره فشرده به افراد تزریق کرد و آری از این روی که هر آموزشی را نقطه آغازی است و شرکت در کارگاههای آموزش مهارتهای زندگی هرچند نفسا نمیتواند باعث فراگیری تام و تمام این مهارتها و غلبه بر رویه عادت شده پیشین گردد اما میتواند در حکم نقطه آغازی باشد که بعدها فراگیران با تمرین و تلاشهای تکمیلی شخصی خویش آن را تداوم بخشیده و با فراگیری و تسلط نسبی بر این مهارتها، بتوانند اثربخشی و کیفیت زندگی خویش در ابعاد مختلف را بهبود بخشند. فراگیری و تسلط بر مهارتهای بنیادین یاد شده به همین عناوین ختم نشده و اثرات ثانویه، ترکیبی و غیرمستقیم آنها تأثیرات درخوری بر کیفیت افزایی زیست روانی - اجتماعی افراد میتواند داشته باشد.
ازجمله این تاثیرات سازنده میتوان به مفاهیم اعتماد به نفس و عزت نفس برآمده از احساس توانش و توانایی مبتنی بر تسلط بر این مهارتهای و ریز مهارتها وابسته به آنها اشاره کرد. این تأثیرات غیرمستقیم اثری متقابل داشته یعنی هرچه تسلط بر مهارتها بیشتر باشد کیفیت این پیامدها بیشتر و کیفیت بالاتر این پیامدها کیفیت مهارتها را ارتقا میبخشد. قبل از طرح نتیجهگیری و بخش پایانی این نوشتار، شاید لازم باشد منظورمان از مفهوم ریز مهارتهای وابسته به مهارتهای اصلی که در بخشهای پیشین این نوشتار بارها بهکار رفته را اندکی واکاویم. بهطور مثال مهارت ارتباط موثر متشکل از پیش سازهایی است که از آن بهعنوان ریز مهارت میتوانیم یاد کنیم. ازجمله ریز مهارتهای پیشساز این مهارت مهم میتوانیم به ریز مهارتهای فن بیان، احترام متقابل، آداب معاشرت، درک متقابل، گوش دادن و دهها ریز مهارت دیگر اشاره کنیم که در فرآیند آموزش و تمرینهای عملی مهارتهای زندگی میتوانند مورد توجه مدرسین و فراگیران قرار گیرند. در یک آموزش استاندارد مهارتهای زندگی، توجه به ریز مهارتهای پیشساز مهارتهای اصلی، نقطه عطفی در یادگیری پایا بوده و باعث میشود فراگیران در مسیری خود توانمندسازانه، تغییر تدریجی به سوی تسلط بر مهارت کامل مورد نظر را با انگیزه کافی آغاز کنند و از مزایای یک یادگیری واقعی و توانمندیهای بعدی برآمده از آن بهرهمند شوند. در پایان میتوان با توجه به خصایص دنیای امروز ازجمله شتاب و سرعت روزافزون زیست فردی و اجتماعی، فراگیری مهارتهای اساسی زندگی در بستر آموزشهای رسمی و غیررسمی را با نگاهی اولویتاندیشانه مورد توجه قرار داد و ضمن تسهیل فراگیری این مهارتها، از مزایای بیشمار فردی و اجتماعی آن بهره جست. یکی از این مزایا را که میتوان از آن بهعنوان یک موهبت یاد کرد، قرار گرفتن شهروندان تسلط یافته به این مهارتها در مسیر خودشکوفایی بهعنوان آرمان غایی همه روانشناسان و مشاوران است که میتواند شکوفایی اجتماعی بیشتر جامعه را در نیز در پی داشته باشد. این امر را میتوان یکی از راههای پایدار برونرفت از برخی نابسامانیهای اجتماعی موجود به حساب آورد. به عنوان مثال جوانی را در نظر آورید که در اثنای فراگیری مهارتهای بنیادین زندگی، مهارت کنترل خشم را فرا گرفته باشد او دیگر کمتر در بزنگاههای فوران و غلیان خشم، بازیگر و بازیگردان بی چون و چرای این احساس متعلق به خود خواهد بود تا ما کمتر شاهد صحنههای نازیبای گریبان چاک دادن در خیابانها و پیامدهای ناگوار برآمده از آن، ازجمله ازدیاد پروندههای دعاوی ضرب و جرح مفتوحه در محکمهها باشیم.