رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر ادبی
جهان بهتر، آرمانی است که بسیاری از هنرمندان و شاعران در شعرهای خود سعی کردهاند سیمای این آرمانشهر بشری را بهتصویر بکشند. در جهانبینی اسلامی با توجه به فلسفه انتظار، این بشارت به مردم جهان داده شده است که با ظهور حضرت این آرمانشهر محقق خواهد شد. برترین و مهمترین مولفه چنین آرمانشهری، عدالت است. درواقع در چنین شهری مبنای همهچیز بر پایه عدالت است و جایی برای تبعیض، نابرابری و فاصلهطبقاتی وجود ندارد. یکی دیگر از ویژگیهای جهان بهتر، محبت، مهربانی و عشق است و در چنین آرمانشهری این سه مولفه حکومت میکنند، درنتیجه خشونت و ناهنجاریها و نابسامانیهای اجتماعی در این جامعه جایگاهی ندارند. در جهان بهتری که بشر همیشه در پی آن بوده، صلح همیشه از ویژگی خاصی برخوردار بوده است. در این جهان، نوعدوستی و مهرورزی روابط آدمها را تعریف میکنند. در جهان بهتر، کرامت انسانی، اصل شناخته میشود. در جهان بهتر، آزادی به معنای واقعی آن وجود دارد. در دین اسلام هم بر آزادی تأکید شده و گفته شده است که ما انسانها را آزاد آفریدهایم و حتی در انتخاب دین. البته همه ما باید در ساختن و عینیتبخشیدن به چنین جهانی باید تلاش کنیم. اگر همه ما سعی کنیم که انسانهای خوبی باشیم درحقیقت اصلاح را از خودمان شروع کنیم، این آرمانشهر تحقق پیدا میکند، بنابراین خودسازی، اولین و مهمترین گام در راه رسیدن به جهان بهتر است. مولانا به زیبایی رسیدن به این جهان بهتر را در شعری زیبا بیان کرده است: از دیو و دد ملول و انسانم آرزوست.
درواقع جهان بهتر، جایی است که انسانها در آن زندگی میکنند، البته به معنای واقعی کلمه. درحقیقت انسان و انسانیت، تشخص دارد. آدمی از ابتدای تاریخ تابهحال در پی ساختن جهانی بوده که در آن با آرامش به زیست خود ادامه بدهد و هنوز هم داشتن چنین جهانی برای او آرمان و آرزوست و شاید به این دلیل باشد که بشر برای داشتن چنین جهانی در بیرون از خود به جستوجو پرداخته، درحالیکه نقطه شروع رسیدن به جهان بهتر در درون خود انسان است و آدمی با خودسازی میتواند به داشتن دنیای بهتر خود امیدوار باشد. بشر باید تمام همت خود را بهکار گیرد تا تمام کاستیها، زشتیها و پلشتیها را از خود و جامعه خود بکاهد و با این کار پایههای جهان بهتر را پیریزی کند. آدمی با انتخابها و شناختی که از مسائل مختلف دارد، میتواند در ساختن جهان بهتر موثر باشد. اما چیزی که باعث تعجب میشود، این است که آدمی در پی داشتن دنیای بهتر است و هرکس بهنوبهخود برای جهان ایدهآل خود ویژگیهایی را متصور است ولی دنیایی که در آن زیست میکنیم، پر است از جنگ و خونریزی و زشتی و... و همه اینها برمیگردد به زیادهخواهی آدمها. آدمی موجودی زیادهخواه، حریص و قدرتطلب است که این ویژگیها با شدت و ضعف در همه آدمها وجود دارند و گویی آدمی در این مسیرها هیچگاه به نقطه مطلوب خود نمیرسد، البته گفتنی است که این خصلت به کمالطلبی آدمی برمیگردد. این کمالطلبی دو وجه دارد؛ گاهی آدمی در مسیر کرامات و فضایلانسانی زیادهخواه است که میتوان گفت ویژگی ستودنیای است. زمانی که ما نیت خیر داریم و در مسیر خودسازی و کمال گام برمیداریم هر قدر هم که حریص باشیم، مطلوب است اما زمانی که این زیادهخواهی و حریصبودن در راه تنپروری و کسب قدرت و شهوات باشد، نتیجهای که بهبار میآورد، همان جهانی میشود که ما امروزه شاهد آن هستیم. امروزه بیشتر کشورها بهدنبال کشورگشایی، قدرتطلبی و جهانخواری هستند و در این مسیر هم از هیچ کار غیرانسانیای سر باز نمیزنند. چیزی که ما امروزه در این زمینه شاهدیم، همین گروههایی هستند که قارچگونه رشد میکنند و برای اینکه خود رشد کنند و قد بکشند حاضر هستند دست به هر کاری بزنند. جهان امروزی گمشدهای بهنام کرامت، ارزشها و فضایلانسانی دارد. برای گریز از چنین دنیایی تنها راه این است که هرکسی به بازسازی و اصلاح خود دست بزند چون جوامع از تجمع انسانها شکل میگیرند و اگر هر فردی خودسازی کرده باشد درمجموع جامعه سالمتری را و در سیر این سلسلهمراتب، شاهد جهان بهتر خواهیمبود. اگر این مسیر طی نشود همانگونه که تا امروز کاستیهایی در آن بوده شاهد فرعونهای هر دوره خواهیمبود کسانی مانند هیتلر در گذشته و افراد زیادی که امروزه در جایگاهی قرار گرفتهاند و برای ارضای زیادهخواهی خود شروع به بلعیدن سرمایه مردم کردهاند و برای سهولت کارشان و جوابگویی به حرص خود دست به کشتار همنوعان خود میزنند.