موقعی كه درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت كرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سكنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانهاش عكسالعمل نشان میدادند و ابراهیم احساس كرد كه برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.
وی بعد از بازگشت به شهر خود در كشاندن مردم به خیابانها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و كوشش خود را افزایش داد تا اینكه در یكی از راهپیماییهای پرشور مردمی، قطعنامه مهمی كه یكی از بندهای آن انحلال ساواك بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشكر معدوم «ناجی» صادر شد.
ماموران رژیم در هر فرصتی در پی آن بودند كه این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس و قیافه، مبارزات ضددولتی خود را دنبال میكرد تا اینكه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، به پیروزی رسید.
پس از پیروزی انقلاب
وی پس از پیروزی انقلاب در ایجاد نظم و دفاع از شهر و راهاندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرستان شهرضا نقش اساسی داشت. او ازجمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دو تن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشکیل داد. اواخر سال ۱۳۵۸ به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیتهای عقیدتی پرداخت. همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان اعزام شد. در آن زمان بخشهایی از کردستان در چنگال گروهکهای مزدور گرفتار شده بود و دلیل اعزام ایشان نیز همین بود. شهید همت با عزمی راسخ مبارزه بیامان و همهجانبهای را علیه عوامل استكبار جهانی و گروهکهای خودفروخته در كردستان شروع و هر روز عرصه را برآنها تنگتر كرد. از طرفی در جهت جذب مردم محروم كرد و رفع مشكلات آنان به سهم خود تلاش داشت و برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان میداد تا جاییكه هنگام ترك آنجا، مردم منطقه گریه میكردند و حتی تحصن کرده و نمیخواستند از این بزرگوار جدا شوند.
رشادتهای او دربرخورد با گروهكها قابل تحسین و ستایش است. براساس آماری كه از یادداشتهای آن شهید به دست آمده، سپاه پاسداران پاوه از مهر 59 تا دیماه 60 (با فرماندهی ایشان) تعداد زیادی عملیات موفق درخصوص پاكسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.
جنگ ایران و عراق
با آغاز جنگ، شهید همت و حاجاحمد متوسلیان، به دستور فرماندهکل سپاه ماموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمدرسولالله را تشکیل دهند. در عملیات سراسری فتحالمبین، مسئولیت قسمتی از کل عملیات به عهده وی بود. وی در موفقیت عملیات در منطقه کوهستانی «شاوریه» نقش مهمی داشت. او در عملیات بیتالمقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسولالله فعالیت و تلاش قابلتوجهی را در شکستن محاصره جاده شلمچه- خرمشهر انجام داد. او و یگان تحتامرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشتند. در سال ۱۳۶۱ باتوجهبه آغاز جنگ در جنوب لبنان به منظور یاریرساندن به مردم لبنان راهی آن دیار شد و پس از دو ماه حضور در این خطه به جبهههای ایران بازگشت. با شروع عملیات رمضان، در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ ۲۷ محمدرسولالله را به عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، در سمت فرماندهی آن لشکر انجام وظیفه کرد. در عملیات مسلمبنعقیل و عملیات محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، با دشمن جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی، مسئولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل: لشکر ۲۷ حضرت رسول، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا بود، به عهده گرفت. سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر ۲۷ تحت فرماندهی او در عملیات والفجر ۴ قابل توجه بود. وی در تصرف ارتفاعات کانی مانگا نقش ویژهای داشت.
عملیات رمضان
برخورد شهید همت با بسیجیان تحت امرش همیشه زبانزد است و او سعی میکرد با سخنرانیها و روشنگریهایش نیروها را نیز آگاه کند تا با چشمان باز، قدم در میدان آتش بگذارند.
علاوهبر این همت، تحلیلها و گفتارهایی پیرامون عملیاتهایی که انجام میشد ارایه میکرد. حسین بهزاد در کتاب «به روایت همت» 32 «درس-گفتار» محمد ابراهیم را در یک روند پژوهشی گردآوری کرده که بخشی از این کتاب به عملیات رمضان اختصاص دارد. همت پیرامون عملیات رمضان، از چگونگی انجام تا علل شکست آن را بررسی کرده و در درس گفتار چهارم این کتاب درباره حمله رمضان در جلسه توجیهی با مسئولان واحدهای ستادی تیپ 27 پس از خاتمه مرحله سوم عملیات رمضان طی سخنانی انتقادی میگوید: «متاسفانه در طراحی عملیات برای چنین تدبیری پیشبینی قبلی صورت نگرفته بود. این ضعف کلی طرح مرحله سوم عملیات رمضان بود.»