شهروند| مرد عراقي كه پس از فاش شدن راز خيانت همسرش او را خفه كرد، در دادگاه كيفري مهدورالدم شناخته و به زندان و ديه محكوم شد. سكانسهاي فيلم ضبط شده لحظههاي جنايت، دست اين مرد را رو كرد و او خيلي زود دستگير شد.
17 دي سال 92 بود كه مرد عراقي به پليس مراجعه كرد و از ناپديد شدن همسرش خبر داد. او به ماموران گفت: همسرم در یک شرکت کار میکرد و پرستار بود. او از ديروز تا الان از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. هرچه با شماره تلفنش تماس میگیرم، خاموش است و همکارانش هم از او خبر ندارند.
وقتي اين پرونده در دادسرا تشكيل شد، تيم تحقيق، بررسيهاي خود را آغاز كردند و به دنبال اين زن 32ساله به نام مينا گشتند. ماموران چند روز بعد جسد زنی را پیدا کردند که با مشخصات مينا همخوانی داشت. بنابراین شوهر او را برای شناسایی به پزشکیقانونی فراخواندند. مرد عراقي بعد از دیدن جسد به شدت غمگين شد و تأیید کرد جنازه متعلق به همسرش است. زن جوان بهدلیل فشار سنگین بر عناصر حیاتی گردن از طریق جسمی نرم و قابلانعطاف جانش را از دست داده بود.
بنابراين تجسسهاي كارآگاهان جنايي براي فاش شدن راز اين جنايت آغاز شد و آنها در مرحله نخست به تحقيق از خانواده مينا پرداختند. وقتی ماموران تحقیقات خود را درباره زندگی این زوج آغاز کردند، متوجه شدند این مرد با همسرش اختلاف داشته و درگیری آنها گاه آنقدر شدید میشده که همسایهها صدای داد و فریاد این زوج را میشنیدند. پدر و مادر مينا اين اختلافات را تأیید کردند و گفتند دخترشان بارها از رفتارهای شوهرش گلایه کرده بود. همين كافي بود تا ماموران به بررسي بيشتر بپردازند و در نهايت سرنخ اصلي راز اين جنايت را فاش كرد. آنها توانستند فيلم لحظه به لحظه جنايت را از در خانه مرد عراقي پيدا كنند. همين باعث شد كه مظنون شماره يك اين پرونده بازداشت شود و پس از تناقضگوييهايش در نهايت به قتل همسرش اعتراف كند.
اين مرد در بازجوييها به ماموران گفت: چند سال پيش از طريق يكي از دوستانم به نام فرمان با همسرم آشنا شدم. ولی ماهها بود متوجه شده بودم همسرم با کسی رابطه دارد. بعد از اینکه تلفنهمراهش را بررسی کردم، شماره فرمان را در گوشی تلفن همسرم پیدا کردم و فهميدم با هم ارتباط دارند. دیگر نمیتوانستم خیانتهایش را تحمل کنم و تصمیم گرفتم او را بکشم. اول با مينا صحبت کردم و گفتم دوستش دارم و این کارها را نکند تا بتوانیم به زندگی مشترکمان ادامه دهیم اما او بهجای اینکه شرمنده شود رفتارش را بدتر کرد. براي همين او را خفه كردم و جسدش را داخل چمدان گذاشتم و در خيابان فيروزگر دفن كردم.
با اعتراف اين مرد، وي صحنه قتل را بازسازي كرد و در نهايت مجرم شناخته شد و پروندهاش به شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز مرد عراقي روبهروي هيأت قضايي دادگاه قرار گرفت. در اين جلسه، خانواده اولياي دم درخواست قصاص كردند. سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و بار ديگر قتل را گردن گرفت. وي به قضات گفت: همسرم هميشه برای مراقبت از بیماران به خانههاي مردم میرفت. معمولا شبها به خانه میآمد اما مدتی بود که آخر هفتهها به خانه برنمیگشت و وقتی میپرسیدم کجاست میگفت سر کار هستم. براي همين او را تعقیب کردم و بعد هم از شرکتی که در آن کار میکرد پیگیري كردم و متوجه شدم دروغ میگوید و با دوستم ارتباط پنهاني دارد. آن زمان از آنها شكايت كردم و فرمان دستگير شد و شلاق خورد. ولي باز هم دست از سر همسر من بر نداشت. ديگر نتوانستم تحمل كنم.
متهم ادامه داد: روز حادثه وقتی به خانه رفتم به مينا گفتم از حرفهایی که در مورد تو گفتم خیلی پشیمان هستم و میخواهم جبران کنم بههمینخاطر هم برایت یک انگشتر بهعنوان هدیه خریدهام. گفتم دستت را جلو بیاور تا انگشتر را دستت کنم. وقتی دستش را جلو آورد، دو دستش را گرفتم و با دستبندهای پلاستیکی که از قبل تهیه کرده بودم قفل کردم. بعد با شال او را خفه كردم. بعد از آن جسدش را داخل چمدان گذاشتم و با فرمان تماس گرفتم و گفتم ميخواهم وسيلهاي را جابهجا كنم. او آمد و در راه فهميد جسد مينا است. خيلي ترسيد و فرار كرد. من هم جسد را در بیابانهای اسلامشهر دفن كردم.
متهم در پايان گفت: من بايد مهدورالدم شناخته شوم. تنها اشتباه من اين بود كه فرمان را نكشتم. بايد او را هم ميكشتم. بعد از صحبتهاي اين مرد و دفاعيات وكيلش، هيأت قضايي وارد شور شدند و در نهايت متهم را مهدورالدم شناخته و او را به 10سال زندان و پرداخت ديه محكوم كردند.