احمد عربانی کارتونیست
غروب پاییز سال 1349 بعد از جلسه هفتگی توفیق هر دو به سمت پلهها سرازیر شدیم و او به طرف پارکینگ زیر ساختمان میرفت که ازش پرسیدم نظرتون راجع به کارهای من چیه؟ او گفت: خوبه ولی یک کم مینیاتورش زیاده!
قیافه هنوز پرسشگر من، گفت ریزهکاری زیاد داره و راست میگفت، دلم میخواست هر چه به نظرم میرسد در آن کادر کوچک جا دهم.
توفیق که با دستور دولت وقت برای همیشه به محاق رفت، کمتر از مسعود کیمیاگر خبر داشتم مثل اغلب همکاران....
انقلاب شد، بیشتر دور هم جمع میشدیم. بانی خیر هم مرحوم فرجیان بود و گل آقا همگی را دوباره دور هم جمع کرد و هر هفته همدیگر را میدیدیم، مسعود کیمیاگر دکتر شده بود و اصلا (هر کسی چیزی شده بود )! گل آقا کارش سکه شد و گرفت و کاملا فضای توفیق از چهار راه استانبول آمده بود خیابان آپادانا نوبخت و بعد میدان آرژانتین و خیابان زاگرس ( محمود گیوی - محمد حاجی حسینی - مرتضی فرجیان - ابوالقاسم حالت - عمران صلاحی - خسرو شاهانی - محمد پورثانی - ناصر پاکشیر - احمد سیدنا - غلامرضا کیانی - ابوتراب جلی - مسعود کیمیاگر - منوچهر احترامی - محمد خرمشاهی - دکتر خواجه نوری – ) و کسان دیگر دوباره پس از حدود 20سال گرد یک میز جمع آمدند.
تنور طنز مطبوعاتی یکبار دیگر روشن شد هر چند شمعهای کم نوری قبل از آن در گوشه و کنار سو میزد، در قالب نشریاتی کممایه یا کتابهای کمیک و تا حدی درخور که بیشتر تاریخچه و اتوبیوگرافی یا کتابچههایی نسبتا موفق در مورد طنز ورزشی، سینمایی و غیره.
دکتر کیمیاگر که در زمان توفیق بیشتر داستان هفته را مینوشت و همچنین ستونی به نام «انگولک به جراید» تحت عنوان «زردآلو عنک» - ک، انگلوکچی و دوقلو - داشت که همین ستون را با همین عنوان در «گل آقا» هم ادامه داد و البته سوژههای روی جلدی به یادماندنی فکر میکرد مانند سوژه «نقشه جهان روی میز پهن است و دکتر ولایتی که وزیر امور خارجه بود، دنبال کشوری میگشت که باهاش قرارداد نفتی امضا کند!» و سوژههای دیگر.
دکتر مردی بود آرام و در عین حال شوخ و شنگ که هر مطلب کاملا جدی و حتی علمی را با طنازی مختص به خود خوشمزه کرده و کام مخاطبان را شیرین میکرد. چندی هم رئیسکل تغذیه ایران شد و در صداوسیما هم مخاطبان را از غذاهای چربیدار و قنددار بر حذر میداشت و زمانی که من از گل آقا رفتم، دکتر تلاش کرد که مرا باز گرداند و میگفت هر رئیسی، نیاز دارد همکارانش او را هر از چندی «به یاد» بیاورند!!
خدایش رحمت کند