شماره ۶۰۱ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۹ تير
صفحه را ببند
من، مادرم و آرژانتین

آنچه می‌خوانید خاطره‌ای است از «فاستینوآسپریا»، ستاره کلمبیایی اوایل و اواسط دهه 90 قبل از شروع بازی برگشت مقدماتی جام‌جهانی 1994 مقابل آرژانتین؛ جایی که هر نتیجه‌ای غیراز پیروزی، راه صعود تیم طلایی ماتورانا به آمریکا را دشوار می‌کرد.
«وقتی به ورزشگاه مونومنتال بوینس‌آیرس رسیدیم، از دیدن آن همه تماشاگر شوکه‌زده شدیم. واقعا جهنمی برپا شده بود. برای رفع تنش‌ها، یک فکر جالب به ذهنم رسید. همان لحظه به مادرم زنگ زدم. در هیاهوی قبل از شروع بازی، با فریاد منظورم را به او رساندم و وقتی داشت جواب مرا می‌داد با ادا و طعنه گوشی را از گوشم خارج می‌کردم و به سمت هواداران می‌بردم تا صدای آرزوی موفقیت مادرم را بشنوند و اعتمادبه نفس مرا ببینند. بارانی از فحاشی‌ها بر سرم فرود آمد اما حقه من در طول بازی جواب داد. بعد از دریافت گل اول، مدام حمله کردیم و گل زدیم. نه یکی، نه 2 تا، نه 3 تا. بله، 5 تا! در بوینس‌آیرس، یکی از سنگین‌ترین شکست‌های تاریخ آرژانتین را رقم زدیم. به یاد دارم اواخر بازی وقتی داور قصد اخراج یکی از آرژانتینی‌ها را داشت، آدولفو والنسیا به سمت او رفت و گفت تو رو خدا اخراجش نکن چون بعدا می‌گویند چون 10 نفره شدیم، 5 بر یک باختیم! ما بردیم و به جام‌جهانی رسیدیم. سطح انتظارات از کلمبیا بسیار بسیار بالا رفت. مردم در بوگوتا و سایر شهرها با رویای قهرمانی از خواب بیدار می‌شدند اما ما نتوانستیم به اندازه انتظاراتمان بزرگ باشیم. به هرحال آن شب در بوینس‌آیرس پادشاه یک‌شبه فوتبال جهان شدیم.»


تعداد بازدید :  171