| امير حسين خواجوي |
«ديار سيستان ديار باد است و ريگ و همان شهري است كه گويند باد آنجا آسيابها را گرداند وآب را از چاه كشد و باغها را سيراب كند و در همه دنيا شهري نيست كه بيشتر از آنجا از باد سود برند. در سيستان بادهاي سخت مدام ميوزند و به همين دليل در آنجا آسبادها براي آرد كردن گندم ساختهاند.» اين بخشي از روايت مسعودي مورخ و جغرافيدان شهير جهان اسلام، از سفر به ديار سيستان است ولي اكنون با گذشت 11 قرن از آن روايت، ديگر نه از آسيابهاي بادي خبري است و نه از سرسبزي و طراوت باغات آن. بادهاي 120روزه سيستان كه روزي عامل اصلي رونق كشاورزي و كسبوكار مردمان اين منطقه بود، اكنون نفير مرگ و خشكسالي است. سرزميني كه روزي انبار غله ايران بود اكنون با فقر، بيكاري و بيماري دست و پنجه نرم ميكند. درباره منشأ شكلگيري بادهاي 120روزه نظرات متفاوتي وجود دارد ولي در مجموع ميتوان گفت اين بادها دنباله بادهاي موسمي شبهقاره است كه با گذشتن از نواحي پست افغانستان وارد ايران ميشود. تقریبا اکثر ساکنان جنوب خراسان و شمال سیستان و بلوچستان با اين بادها آشنايي دارند. بادهاي متداوم كه با سرعت زياد در فصل گرم سال از اوايل خردادماه وزیدن گرفته و تا پايان شهريور ادامه دارد. این بادها در منطقه سيستان به «لوار» معروف است. لوار اما چند سالي است كه با خود مهمانهاي ناخواندهاي را به همراه دارد. ريزگردها، شنهاي روان و ماسه بادي بيش از يك دهه است كه مهمان سفره مردمان اين ديار است. مهماني كه چيزي به جز بيماري، فقر و بيكاري را براي ميزبانان صبور و مهربان خود به ارمغان نياورده است. بادهای 120روزه در شرایط کنونی موجب مشکلات زیادی از نظر زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی شده است. بروز انواع بیماریهای تنفسي، گوارشي و چشمي، تخریب زیرساختهای شهری و روستایی و تأسیسات آبیاری، کشاورزی و صنعتی تنها گوشهاي از مشكلات اين روزهاي مردمان سيستان است. به همين منظور و براي آگاهي بيشتر از وضعيت كنوني اين منطقه و همچنين اقدامات انجامگرفته در اين زمينه به سراغ برخي از مسئولان محلي و استاني رفتيم.
ابتلای سالانه 500 سيستاني به بيماري سل
گردوغبار موجود در هوا به دليل شدت يافتن بادهاي فصلي سيستان در منطقه به حدي است كه عملا نفس كشيدن را براي مردم در هواي آزاد غيرممكن كرده است. بنا به اظهارات افراد محلي در بعضي از مواقع بهخصوص در روزهاي طوفاني حتي با ماسك هم نميتوان اين شرايط را تحمل كرد و به همين دليل عملا در سطح شهر زابل ترددي صورت نميگيرد. براساس آمار اعلامشده از سوي مقامات رسمي منطقه سالانه نزدیک به 500 نفر از اهالي سيستان به سل مبتلا ميشوند. رئيس دانشگاه علوم پزشكي زابل با تاييد اين خبر و با اشاره به شرايط ناسالم هوا در زابل و مناطق اطراف آن به «شهروند» گفت: «فقط در 3 روز 23 تا 25 مرداد بالغ بر يك هزارو 900 مراجعه به مراكز درماني به دليل مشكلات تنفسي و چشمي ثبت شده است كه از اين تعداد بالغ بر 200 نفر به دليل بروز مشكلات حاد تنفسي بستري شدهاند و تحت مراقبتهاي پزشكي قرار گرفتهاند.»
اين موضوع درحالي از طرف دكتر علياكبر نصيري عنوان ميشود كه مشكلات تنفسي اولين و ابتدايیترين عارضه به دليل هجوم ريزگردهاست.
مشكلات چشمي، گوارشي، بيماريهاي پوستي، آلرژي و انواع و اقسام بيماريهایي كه بعضي از آنها حتي براي تمام عمر بيمار را رها نخواهد كرد، از ديگر تبعات اين پديده مخرب و زيانآور است كه در ميانمدت و درازمدت نمايان خواهد شد.
تبخير بالاي هامون
و لزوم گسترش پوشش گياهي
خشك شدن هامون و بروز پديده گردوغبار در سيستان به ويژه در فصول گرم سال به دليل وزش بادهاي 120روزه اولين نگاهها را متوجه سازمان محيطزيست ميكند. خسرو افسري مديركل سازمان محيطزيست استان سيستان و بلوچستان با اشاره به وسعت 570هزارهكتاري تالاب هامون به «شهروند» گفت: «از اين مقدار بالغ بر 400هزار هكتار آن داخل ايران و منطقه سيستان قرار دارد كه 30 تا 40هزار هكتار آن مناطق بحراني توليد ريزگردهاست. خشك شدن تدريجي اين تالاب به دليل بروز خشكساليهاي پيدرپي كه عمري 16ساله دارد، باعث شده همهساله با آغاز فصل گرما و شروع بادهاي 120روزه موجي از ريزگرد، شن و ماسه بادي به سمت مناطق مسكوني، باغات و مزارع استان روانه شود. به همين دليل براي مقابله با اين پديده مخرب نياز به يك برنامه ميانمدت و درازمدت است».
برگزاري جشن «ني» در بهمن سال گذشته در پي وقوع سيلاب رودخانه هيرمند و آبگيري تالاب كه در ساحل هامون با حضور مردم، دوستداران محيط زيست و برخي از مسئولان محلي در دامنه كوه خواجه، اميدها را براي احيای هامون دوباره زنده كرد و شادي و طراوت مردم كه با اشك شوق نيهاي كاشتهشده در هامون را آبياري ميكردند فضاي خاصي را ايجاد كرده بود. ولي اين شادي خیلي زود جاي خودش را به غمي سنگين و ماندگار داد. تالاب خيلي زود خشك شد و مرگ ميليونها ماهي و صدها جوجه پرنده مهاجر دل هر انساني را به درد ميآورد. هرچند افسري وقوع چنين فاجعهاي را قابل پيشبيني عنوان كرد و گفت: «به دليل مقطعي بودن ورود آب به هامون ما در سال گذشته به هيچ وجه انتظار نداشتيم كه در اثر اين سيلاب، تالاب احيا شود و حتي تا حدودي مشكلات پيشآمده براي ماهيان و پرندگان مهاجر را پيشبيني كرده بوديم. ميزان تبخير در تالاب هامون چيزي حدود 4هزار و 500 تا 5هزار ميليمتر درسال است كه اين ميزان تبخير به دليل نبود پوشش گياهي مناسب باعث تسريع در روند خشك شدن تالاب ميشود.»
او با اشاره به نقش بازدارندگي پوشش گياهي در برابر فرسايش خاك و جلوگيري از حركت ذرات خاك ادامه داد: «ورود غيرمنتظره آب به هامون كه چيزي حدود 15درصد آن را فراگرفت، هرچند باعث ذخيرهسازي مناسب آب در آن نشد ولي خوشبختانه توانستيم با حفر كانال، لايروبي مسيلهاي مسدود به دليل خشكسالي و هدايت مناسب آب به ساير بخشهاي تالاب، آب را در حد قابل قبولي در سطح پخش كنيم كه اين امر باعث رويش گياهان و شكلگيري پوشش گياهي مناسب در بستر هامون شد، به طوري كه بيش از 50درصد مساحت هامون تحت پوشش رويش گياهي قرار گرفت. اين پوشش گياهي بهطور محسوسي از بروز گردوخاك در منطقه جلوگيري خواهد كرد.»
هزينه بالاي
مالچ غيرنفتي
هرچند احيای تالاب هامون بحث امروز و ديروز نيست ولي نميتوان به اين بهانه اقدامات خلقالساعه و بدون پشتوانه علمي انجام داد. كشور ما در حوزه محيط زيست بارها از اين موضوع ضربه خورده است. افسري با تاكيد براهميت كار كارشناسي تنها راه كاهش اثرات مخرب ناشي از خشك شدن تالاب و احياي آن را فقط در سايه مديريت يكپارچه دانست و گفت: «به دليل حساسيت موضوع قبل از هرگونه اقدامي در ارتباط با تالاب، بايد تمامي زواياي آن از منظر علمي توسط كارشناسان مورد بررسي قرار گيرد. در ارتباط با مالچپاشي نيز به دليل محدوديتهاي زيستمحيطي نميتوان از مالچ نفتي در اين تالاب استفاده كرد و تاكنون چند شركت توليدكننده مالچ غيرنفتي براي همكاري در اين زمينه اعلام آمادگي كردهاند كه البته اين كار هزينه زيادي دربر خواهد داشت، به همين دليل قرار است در آينده نزديك به صورت پايلوت قسمتي از تالاب را مالچپاشي كنيم تا بازدهي آن مشخص شود. البته بايد گفت رسيدگي و پيگيري مشكلات درياچهها و تالابهاي كشور كه جملگي در معرض نابودي قرار دارند بهعنوان اصلیترین دغدغه سياستگذاران سازمان محيطزيست عنوان شده است. رئيسجمهوری محترم نيز توجه ويژهاي به اين حوزه دارد. در مجموع و با توجه به حساسيت رئيس سازمان محيطزيست خانم دكتر ابتكار نسبت به مشكلات تالاب هامون، مشكلي از نظر تخصيص اعتبار وجود ندارد به طوري كه ما امسال شاهد رشد 3برابري اعتبارات براي نجات و كاهش گردوغبار تالاب بوديم».
تامين حقابه و مديريت منابع آبي
بيشك همكاري ساير دستگاههاي مسئول محلي و استاني، تسريعكننده حل مشكلات هامون است. تشكيل كارگروه احيای هامون با حضور استاندار و همچنين آغاز به كار پژوهشكده اين تالاب از اقدامات مفيد و موثر در اين زمينه است. هرچند با توجه به قرارگيري هامون در نقطه مرزي و لزوم تامين حقابه آن توسط مقامات افغاني امري ضروري است. مديركل سازمان محيط زيست استان با تاكيد بر لزوم رايزني بينالمللي براي احيای هامون افزود: «تشخيص و مكانيابي نقاط پست و كمارتفاع تالاب به همراه تهيه نقشه توپوگرافي دقيق منطقه، جلوگيري از چرا و خارج كردن 5هزار نفر شتر و ممنوع كردن حركت خودرو در بستر تالاب به منظور كاهش فرسايش خاك از ديگر اقدامات انجامشده در اين زمينه است. با توجه به اينكه تالاب هامون در كنوانسيون رامسر به ثبت رسيده است، اقدامات بينالمللي و ورود مجامع بينالمللي به موضوع هامون و مخاطرات پيشرو با جديت از طريق سازمان محيط زيست ايران دنبال ميشود. از طرف ديگر رايزنيهايی با طرف افغاني انجام شده است كه حقابه تالاب هامون از رودخانه هيرمند به شكلي مستمر تامين شود. البته اقداماتي از اين دست مستلزم پيگيري و زمانبر است. ولي در مجموع ميتوان گفت تنها راه نجات هامون و مردم منطقه تامين حقابه هامون از هيرمند و مديريت منابع آبي داخل است».
137ميلياردتومان خسارت به محصولات زراعي و كشاورزي سيستان
اما خسارات و تبعات منفي هجوم ريزگردها به همين جا ختم نميشود. تخريب باغات و مزارع كشاورزي از ديگر عواقب اين پديده است. با جاري شدن آب از ابتداي فروردينماه در منطقه، سطح زير كشت محصولات بهاره نيز افزايش يافت و۱۲هزار هكتار از اراضي منطقه سيستان امسال زير كشت علوفه رفت و بالغ بر ۱۵هزار هكتار نيز به كشت انواع محصولات جاليزي اختصاص يافت اما قطع آب از اوايل تيرماه موجب خسارات جدي به بخش اعظمي از كشت علوفه و جاليز در اين منطقه شده است. رضا نجفي رئيس سازمان جهاد كشاورزي استان سيستان و بلوچستان در اين خصوص به «شهروند» گفت: «هجوم ريزگردها با شروع بادهاي 120روزه سيستان همزمان با خشكسالي و كمآبي هامون باعث از بين رفتن بيش از 15هزار هكتار از مزارع جاليزي و بيش از 34هزار هكتار از مزارع منطقه سيستان شدهاند.»
نجفي ادامه داد: «هجوم ريزگردها به دليل نمكي بودن آنها سبب سوختگي برگ درختان و در نتيجه از بين رفتن باغات و ميوههاي توليدي شده است. براساس آخرين آمار بهدستآمده يكهزار و 700 هكتار از باغات منطقه در اثر طوفان از بين رفته يا به آنها خسارت وارد شده است و درحال حاضر فقط يكهزار و 300 هكتار تاكستان در منطقه وجود دارد.» با اين حساب حال كشاورزان و باغداران زابلي علاوه بر تنفس گردوغبار بايد رنج و افسوس از بين رفتن محصولات در برداشت پاييزه را نيز به جان بخرند. به گفته رضا نجفي 137 ميليارد تومان خسارات وارده به دليل خشكسالي و هجوم ريزگردها از ابتداي فصل گرما تاكنون ديگر تواني براي كشاورزان و باغداران منطقه باقي نگذاشته است. هرچند بنا به گفته رئيس سازمان جهاد كشاورزي سيستان و بلوچستان در سفر اخير رئيسجمهوری به استان و در حاشيه بازديد از منطقه مقرر شد كه 46هزار هكتار از اراضي كشاورزي سيستان با تخصيص 500 ميليون دلار اعتبار از محل صندوق توسعه ملي تحت پوشش انتقال آب لوله كشي قرار بگيرد تا شايد تبعات خشكسالي و بيآبي هامون براي كشاورزان و باغداران تا حدي كاهش يابد. ولي با اين همه خسارات مالي ناشي از وزش بادهاي شديد به همراه گردوغبار زخمهایي بسي عميقتر بر دل و جان مردم منطقه باقي گذاشته است.
تعطيلي ادارات
و مراكز دولتي براي چندمين بار
براساس برخي گزارشات در بعضي از نقاط روستايي سيستان در پي طوفانهاي اخير ارتفاع شنهاي روان و ماسه به بيش از 2 متر رسيده است. خسارت وسيع به تاسيسات زيربنايي نظير خطوط انتقال برق، مخابرات و واحدهای تولیدی مستقر در حاشیه زابل و مدفون شدن جادههاي فرعي و روستايي منطقه زير انبوهي از شن و ماسه، عملا رفت و آمد و برقراري ارتباط را دچار مشكل كرده است. هوشنگ ناصري فرماندار زابل در گفتوگو با «شهروند» خسارت واردشده به تاسيسات زيربنايي، مراكز اقتصادي و آموزشي در پي وقوع طوفان اخير را بيش از 30ميليارد تومان اعلام كرد و گفت: « 4 طوفان شديد در چند وقت اخير در منطقه غلظت ذرات معلق و گردوغبار را به بيش از 3هزار ميكرو گرم رساند و در برخي مواقع سرعت طوفان به بيش از 120كيلومتر بر ساعت رسيد. اين مقدار آلايندگي بيش از 6 برابر شرايط بحراني است به طوري كه شعاع ديد در برخي از روزها به از كمتر 30 متر ميرسد. به همين دليل در چند وقت اخير براي حفظ سلامت شهروندان ادارات و دستگاهاي دولتي زابل و مناطق اطراف آن چندينبار به حالت تعطيل يا نيمهتعطيل درآمده است.» اين درحالي است كه چند روز قبل مدير كل ستاد بحران استانداري سيستان و بلوچستان خسارت وارده بر تاسيسات شهري و روستايي سيستان را در مجموع رقمي بالغ بر 202 ميليارد تومان اعلام كرده بود.
مدفون شدن خانههاي روستايي زير خروارها شن
ناصري با اشاره به اينكه ارتفاع شنهاي روان در برخي از مناطق تا بام واحدهاي مسكوني نيز رسيده است و در برخي نقاط دكلهاي انتقال برق بهطور كامل زير شنهاي روان مدفون شدهاند، گفت: «شرايط در منطقه بسيار بغرنج است و اگر مجموعهاي از برنامههاي ملي و فراملي در اين خصوص انجام نشود، منطقه با بحران جدي روبهرو خواهد شد و زابل به شهر سوخته ديگري تبديل ميشود. به همين منظور در جلسهاي كه در استانداري تشكيل شده بود، دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي استان موظف شدند تا ظرف مدت 3 ماه منشأ اصلي ريزگردها را شناسايي كنند.» اين درحالي است كه منشأ اصلي ريزگردها و حركت شنهاي روان بستر خشكشده هامون، رودخانههاي سيستان، هيرمند به علاوه دو حوزه بزرگ تشكيل اين ريزگردها در ولايت هرات و نيمروز افغانستان عنوان ميشوند. شايد به همين دليل است كه مسئولان محلي و استاني راه نجات از اين بحران را ورود وزارت امورخارجه و دستگاه ديپلماسي به اين حوزه عنوان ميكنند. هرچند شرايط سياسي و اجتماعي چنددهه گذشته در افغانستان طرف ايراني را براي آغاز مذاكرات و متقاعد كردن تصميمگيران افغاني براي تامين حقابه هيرمند و انجام اقدامات زيستمحيطي براي جلوگيري از برخاستن گردوغبار از چشمههاي شكلگيري ريزگردها در آن كشور، دچار مشكل كرده است، ولي در چند وقت اخير با توجه به ثبات و آرامش نسبي حاكم بر افغانستان و با توجه به نفوذ ايران در استانهاي غربي افغانستان ميتوان اميدوار بود با يك برنامه منسجم درحوزه ديپلماسي و همزمان با آغاز طرح جامع نجات هامون در كشور كه داراي چندين محور و به علاوه چندين پروژه همزمان است بتوان بار ديگر حيات را به اين منطقه بازگرداند.