گروه سیاسی| بررسی و تصویب قانون فعالیت احزاب و گروههای سیاسی در مجلس شورای اسلامی هم نتوانست قفل محکم فعالیتهای حزبی جدی در ایران را بشکند. نخبگان سیاسی از هر دو جناح کشور تمایل دارند در قالب جبهه و نه حزب به انجام فعالیتهای انتخاباتی خود بپردازند. حسن لاسجردی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی ضمن تشریح چرایی عدم موفقیت احزاب سیاسی در ایران تصریح میکند که عدم شفافیت یکی از جذابترین قسمتهای فعالیت سیاسی فارغ از احزاب است. به گفته لاسجردی فعالیتهای حزبی در شرایطی که نه دولت کمک شایان توجهی به احزاب میکند و نه احزاب مجازند که فعالیت اقتصادی داشته باشند، چندان جذابیتی برای نخبگان سیاسی ندارد، ضمن اینکه میتوانند با توجه به عدم پاسخگویی هر وعدهای که خواستند پیش از انتخابات به رأیدهندگانشان بدهند.
فکر میکنید چرا با وجود اصرار وزارت کشور بر عدم تشکیل جبههها و انجمنها و جایگزینی فعالیتهای حزبی همچنان سیاسیون ترجیح میدهند در قالب جبهه و جمعیت به ادامه فعالیتهای خود بپردازند؟
علت اینکه شکلگیری احزاب در ایران هیچگاه چندان جدی گرفته نمیشود را باید در چند نکته جستوجو کرد. نخست اینکه حافظه تاریخی مردم و حتی نخبگان و گروههای سیاسی چندان تمایلی به فعالیت در قالب احزاب ندارد. نکته دوم به فرهنگ اجتماعی ما ایرانیان بازمیگردد که کار تشکیلاتی و گروهی را کمتر انجام میدهیم و به همین جهت برای پیوستن به یک جمع هم با تردیدها و محافظهکاریهایی دست و پنجه نرم میکنیم. نکته سوم هم به نگاه حاکمیت به فعالیتهای دست جمعی برمیگردد که همه گروهها یا تشکلهایی که از دولت سهم میبرند در بحث کمک به احزاب دچار نقصان هستند و کمک کافی به احزاب نمیشود. از سوی دیگر مطابق قانون مصوب مجلس فعالیت اقتصادی هم برای احزاب منع شده است، به همین دلیل وقتی دولت کمک نمیکند و فعالیت اقتصادی هم منع شده فعالیت سیاسی هیچ منفعت و آورده اقتصادی برای افرادی که در یک سازمان جمع میشوند، ندارد.
بهعنوان فردی که فعالیت حزبی داشتهاید فکر میکنید چه ویژگی دیگری در فعالیتهای حزبی نهفته است که با فرهنگ ایرانی در تضاد قرار دارد؟
وقتی شما در قالب یک حزب قرار میگیرید یعنی پذیرفتهاید که رو بازی کنید و شما متعهد به یکسری اصول، افکار و اندیشهها میشوید که متعهد هستید از آنها دفاع کنید که همه اینها مجموعا با روح فرهنگ ایرانی که اصطلاحا تا اندازه زیادی محافظهکار و کمتر دنبال شفافیت است جور در نمیآید.
با این اوصاف چرا در آستانه برگزاری انتخابات بازار جبههها و جمعیتهای سیاسی داغ میشود و سیاسیون ترجیح میدهند در این قالب فعالیت داشته باشند؟
به همان دلیلی که گفتم. ما فرهنگ حزبی نداریم و هیچ امتیاز اجتماعی نمیتوانیم از طریق احزاب کسب کنیم و در نتیجه یک حرکت کجدار و مریز سیاسی شکل میگیرد تا خود را جا بیندازند. البته معتقدم هرچه فعالیت حزبی شفافتر باشد و خود را بیشتر جا بیندازد، جامعه نفع بیشتری از آن میبرد لذا درحال حاضر دلیل کشش جبهه برای سیاسیون هزینههایی است که در حوزه احزاب متوجه فعالیت سیاسیون میشود اما آن آسیبها در جبههها و جمعیتها کمتر خواهد بود.
در انتخابات از میان حزب و جبهه کدامیک بیشتر باعث رأی آوردن میشود؟
براساس آنچه که ما در بستر جامعه خود داریم، تشکلها یا جمعیتها و جبههها با لابیهای پشت صحنه بده بستانهای بیشتری دارند. وعدههای بسیاری هم به مردم میدهند که بعدا کسی نمیتواند یقه آنها را بگیرد، زیرا پس از انتخابات سیاسیونی که در قالب یک جبهه جمع شدهاند، معمولا پراکنده میشوند و دیگر مسئولیت وعدهها و قولهای داده شده را برعهده نمیگیرند. درحالیکه احزاب در برابر افکار عمومی مسئولند و نخبگان و جامعه از آنها حسابکشی میکنند. یک حزب دفتر دارد و سمتهای مختلف میان افراد عضو آن تقسیم شده است. شناسنامه و مرامنامه دارد و به راحتی میتوان مسئولانش را حتی به دلیل تخطی از اصول خودشان مورد پرسش جدی قرار داد اما واقعیت این است که اگر بخواهیم به دنبال فضای نجاتبخش برای جامعه باشیم باید به سمت فعالیت شفاف در احزاب حرکت کنیم یعنی فعالیتهایی که شفافیت بیشتری داشته باشند.