| بهروز مهدیزاده |
خشکیدگی شدید تالابهای لرستان
مشکل عمده تالابهای استان لرستان خشکیدگی و کمآبی است که سالیان سال است به دلیل عدم مدیریت درست و اشتباهات فاحش مثل کانالکشی از وسط تالاب درحال خشکیدن هستند. لرستان درحال حاضر تنها 13 تالاب دارد که یازدهتای آن در پلدختر، تالاب «تنور در» در شهرستان دورود و «بیشه دالان» در بروجرد قرار دارند. تالاب «تنور در» زمانی بیش از هزار هکتار وسعت داشت و این در حالی است که امروز مساحت این تالاب به دلیل احداث شیلات و مجوزهای بهرهبرداری پرورش ماهی، به
۱۰۰ هکتار کاهش یافته است. درواقع فعالیتهای افسارگسیخته و بدون برنامه در پرورش ماهی باعث شده که قسمت زیادی از این تالاب خشک شود. همچنین تخلیه آب این تالاب به وسیله حفر کانال برای خشکشدن و تبدیل آن به زمینهای کشاورزی گندم، جو و سایر محصولات از دیگر عوامل نابودی این تالاب است. تالاب بیشه دالان شهرستان بروجرد هم سرنوشتی مثل تالاب «تنور در» پیدا کرده است. این تالاب که در بروجرد واقع شده زمانی نزدیک هزار هکتار وسعت داشت، اما به دلیل تغییر کاربریهای غیرمجاز، زمین خواری، زهکشی و تقریبا تمام موارد مشابه تالاب «تنور در» مساحتش به 79 هکتار کاهش پیدا کرده است. از عوامل دیگر تخریب این تالاب میتوان به دخل و تصرفهای انسانی شدید
به واسطه حضور روستاهای بزرگ در حاشیه این تالاب، زهکشی این تالاب در گذشته، برداشت نی، قطع درختان و شکار بیرویه اشاره کرد.
اما بیشترین و مهمترین تالابهای استان در شهرستان پلدختر واقع شده است. این شهر دارای آب و هوایی نسبتا گرم و خشک است و شهر تالابهای لرستان نامیده میشود. 11 تالاب از 13 تالاب لرستان در این شهرستان جای گرفته است. مهمترین تالاب این منطقه، «گری بلمک» نام دارد که مساحتی بالغ بر 500هکتار دارد که متاسفانه یک اقدام غیرکارشناسی و سیاسی باعث شد که تالاب خشک شود. درواقع مسئولان کانالی از وسط تالاب ایجاد کردند که باعث شد آب تالاب زهکشی و به مرور خشک شود. به عبارت دیگر براساس طرح واگذاری تالاب به جوامع محلی این کار صورت گرفت و پس از احداث کانال زمینهای دو طرف بین مردم تقسیم شد. حتی اکثر این زمینهای تالاب توسط مردم سنددار شدند. مشکل اصلی، تملک اراضی آن منطقه است، درحالیکه به گفته کارشناسان، تالاب را میشود احیا کرد. اما زمانی که مردم برای این اراضی سند گرفتند دیگر نمیشود به احیای تالاب فکر کرد. تالابهای لرستان به دلیل اینکه در کریدور شمال و جنوب قرار گرفتهاند، میزبان تعداد زیادی از پرندگان مهاجر هستند و از این حیث حفظ این تالابها بسیار اهمیت دارد.
خشکشدن دریاچه گهر
منطقه حفاظتشده اشترانکوه بهعنوان یکی از ذخیرهگاه های زیستی ایران شناخته می شود که دریاچه گهر را در خود جای داده است. این دریاچه که به «نگین اشترانکوه» معروف است به سبب نداشتن راه ماشینرو تا حد زیادی از خرابی و آلودگی به دست انسان به دور مانده است. اما از طرف دیگر تغییر کاربری اراضی، جنگلتراشی و زراعت در بالادست سبب افزایش فرسایش و ریزش آبرفتها در این دریاچه میشود. دریاچهای که بر اثر زمینلغزش بهوجود آمده، امروز در وضع خوبی بهسر نمیبرد. دریاچه گهر از دو بخش بالا و پایین تشکیل شده است؛ گهر بالا که عملا خشک شده و حالت لجنی پیدا کرده است و در گهر پایین دور تا دورش را نیزار فراگرفته است. بیشتر چمشههایی که به این دریاچه میریزد به دلیل ورود آبرفت ها و سیلاب ها خشک شدهاند. این وضع باعث مرگومیر ماهیانی از قبیل قزلآلای رنگینکمان و خالقرمز شده است. همچنین حضور بیرویه و بدون ضابطه گردشگران در این منطقه سبب شکنندگی اکوسیستم دریاچه گهر شده است.
از دیگر مشکلات این استان میتوان به تعطیلی قریبالوقوع باغ وحش خرمآباد اشاره کرد. چند سالی است حیوانات این مجموعه در بدترین شرایط بهسر میبرند، حتی از دادن غذای مناسب به این حیوانات دریغ شده طوری که حال بیشتر حیوانات باغوحش خرمآباد رضایتبخش نیست. در کنار این مشکل، معضل مشترک تمام شهرهای ایران یعنی زباله وجود دارد که تمام شهرهای استان لرستان را در برگرفته است. زباله و پسماند و عدم تصفیه باعث شده که رودخانه معروف خرمآباد به نام خرمرود، محل ورود فاضلاب باشد.
آلودگی پلدختر، ارمغان فعالیتهای نفتی
دو نوع فعالیت سبب افزایش آلودگی محیطزیست این منطقه شده است. یکی خطوط شرکت نفت است که از 60سال پیش مسئول انتقال مواد نفتی از عراق به نقاط مرکزی ایران بود و به دلیل فرسودگی لولهها فرآوردههای نفتی به آبهای زیرزمینی و اراضی زراعی نشت پیدا میکرد. لولههای انتقال نفت از مجاورت رودخانه کشکان عبور میکرد و به دلیل پوسیدگی و قدیمی بودن لولهها مقدار زیادی مواد نفتی و آلاینده وارد رودخانه میشد. نتیجه ورود مواد نفتی مرگومیر بسیار زیاد ماهیان آبزی بود که در این منطقه به تعداد زیاد وجود داشت. این درحالی است که با گذشت بیش از 5دهه هنوز هیچ اقدام مثبتی از سوی مسئولان برای برطرفکردن این مشکل بزرگ زیست محیطی صورت نگرفته است. رودخانه کشکان حدود یک سوم خاک لرستان را در برمیگیرد و شهرستانهای خرمآباد، کوهدشت، الشتر و پلدختر در داخل آن قرار دارند. آلودگی این رودخانه به مواد نفتی باعث شده روستاهای مسیر این رودخانه به جای داشتن آب شرب و کشاورزی سالم، از آبی که حاوی مواد نفتی است استفاده کنند. به دلیل اینکه مسیر این لولهها و همچنین رودخانه از وسط اراضی زراعی میگذرد، در نتیجه خاک منطقه هم به شدت آلوده به مواد نفتی شده است. آلایندههای نفتی باعث شده که خاک زراعی روستاهای در مسیر لولهها، قابلیت کشت محصول را از دست بدهند. دومین عامل تهدید کننده ، تردد بالای 1000 نفتکش
عراقی در روز از این منطقه است که به دلایل نامعلوم هر روز دو الی سه عدد از این نفتکشها واژگون میشوند. تبعات این واژگونیها، نشت فرآوردههای نفتی به اراضی اطراف و آبهای زیرزمینی منطقه است.
زوال و خشکیدگی بلوط زاگرس
لرستان به لحاظ داشتن پوشش جنگلی وسیع جایگاه سوم در کشور را دارد. اما چند سالی است که مرگ در بستر جنگلهای زاگرس لرستان نشسته است. بیماری زوال و خشکیدگی درختان بلوط آنقدر ریشه دوانده که اگر راهحلی برای آن پیدا نشود کل جنگلهای لرستان در خطر نابودی کامل قرار میگیرد. خشکسالی و تغییر اقلیم و همچنین فعال شدن قارچ زغالی بلوط دلایل اصلی زوال جنگلهای زاگرس بهشمار میروند. البته بهنظر میرسد که عامل انسانی خیلی موثرتر از عامل خشکسالی در مرگومیر درختان بلوط باشد. قارچ زغالی از سالیان گذشته با درختان بلوط زندگی میکرد اما این قارچ غیرفعال بود.از پنجسال گذشته این قارچ در بدن درختان فعال شد. این قارچ به دلیل تأثیر برآوندهای درختان سبب خشکیدگی آنها شده است. حتی زوال و خشکیدگی درختان بلوط در درختانی که در حاشیه رودخانه جایی که آب به مقدار کافی وجود دارد هم دیده شده است. بنابراین، این بحث صرفا به خاطر خشکسالی و کمآبی نیست. متاسفانه با این همه خسارتی که به جنگلهای زاگرس از طریق همین بیماری وارد آمده، تاکنون راهحل قطعی پیدا نشده است. از دیگر عوامل بسیار مهمی که سبب تخریب گسترده جنگلهای لرستان شده است میتوان به کشاورزی
زیر اشکوب و حضور دام در جنگل اشاره كرد. درواقع چرای دام در وضع کنونی سه برابر ظرفیت مراتع است. بنابراین در لرستان مراتع جوابگوی تغذیه دام نیست. به همین دلیل مردم محلی به سمت جنگلها هجوم میبردند تا دام خود را تغذیه کنند. پرورش بز قبل از انقلاب و تا سالهای بعد از انقلاب در ایران ممنوع بود ولی متاسفانه پرورش این دام در اکثر نقاط ایران رواج پیدا کرده است. به دلیل سریعالرشد بودن این حیوان، مردم تمایل زیادی به پرورش آن دارند. حضور این دام در کنار گاو و گوسفند باعث فشردگی خاک جنگل میشود و عملا با این عمل بذرهایی که در کف جنگل وجود دارند قابلیت رشد خود را از دست میدهند. یکی دیگر از ویژگیهای این حیوان این است که گیاه را ریشهکن میکند برخلاف گاو و گوسفند که سرشاخهها را میخورند.نتیجه این نوع تغذیه لختشدن خاک و افزایش فرسایش میباشد. جنگلتراشی توسط سودجویان مورد دیگری است که در سالهای اخیر تخریب گسترده جنگلهای لرستان را در پی داشته است. بعضا مشاهده شده که این افراد با ریختن گازويیل و سموم مختلف در پای درختان باعث خشکشدن آنها میشدند تا بتوانند از این طریق مجوز تغییر کاربری دریافت کنند. این نوع زمینخواری در جنگلهای لرستان همانند دیگر مناطق جنگلی ایران به مقدار زیادی وجود دارد.