شماره ۶۰۱ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۹ تير
صفحه را ببند
رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران در گفت‌وگو با «شهروند»:
کسی دغدغه زلزله تهران را ندارد
مدل لرزه‌ای تهران اصلا قابل تصور نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را تصور کند به همین دلیل نسخه‌ای هم برای آن نمی‌تواند بنویسد میانگین آمادگی سازمان‌ها در برابر زلزله 10 ‌درصد است سازمان‌ها زلزله تهران را پاسکاری می‌کنند

شیده لالمی| درست مثل یک کابوس است، زلزله‌ای که بخواهد پایتخت را حداقل 7 ریشتر بلرزاند. برآورد شده آنقدر تلفات جانی این زلزله زیاد خواهد بود که به طور قطع تا چندین دهه از یاد نمی‌رود. احتمال وقوع زلزله تهران به اندازه‌ای هولناک است که پیش بینی می‌شود، اگر زلزله  شدیدی در بدترین شرایط در تهران رخ دهد، در همان دقایق اولیه 100 هزار نفر زیر آوار می‌میرند، همه اینها در شرایطی است که رییس سازمان  پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران معتقد است که مسئولان دغدغه زلزله تهران را ندارند و این فاجعه بین سازمان‌ها پاسکاری می‌شود. زلزله‌ای که حالا به توپی تبدیل شده و بین سازمان‌ها پاس داده می‌شود، علاوه بر خسارات جانی غیرقابل جبران، هزاران هزار میلیارد تومان خسارات مالی هم از خود بر جای خواهد گذاشت. زلزله‌ای که پژوهشگران با توجه به دوره بازگشت 150 ساله تهران، سال‌هاست با نگرانی و بدون آنکه کاری از دست شان برآید منتظرش هستند. تهرانی‌ها حالا سال‌هاست که با این کابوس زندگی می‌کنند. کابوسی که هر از گاهی شایعه‌ای می‌شود و حتی برای آن روز و ساعت هم تعیین می‌شود. احمد صادقی، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، در گفت‌و‌گوی مفصلی با «شهروند» درباره میزان آمادگی کشور برای زلزله پایتخت می‌گوید. به گفته او، «کشور هیچ سیستم هشدار سریعی برای اطلاع‌رسانی به مردم درباره اینکه شهر در وضع بحران قرار گرفته، ندارد» و به این ترتیب به نظر می‌رسد پیش بینی‌ها مبنی بر اینکه جان انسان‌های بیشتری  در پایتخت پس از زلزله به خطر می‌افتد، واقعیتی است که در پس گفته صادقی مبنی بر اینکه هیچ سیستم هشدار سریعی برای اطلاع رسانی نداریم نهفته است.

تصور کنید همین الان که این‌جا نشسته‌اید زلزله در تهران شروع شود. در همین زمان میلیون‌ها نفر در خیابان‌ها راه می‌روند، کار می‌کنند و زندگی روزمره جریان دارد، در لحظه‌ای که بحران شروع می‌شود، آنها از کجا باید بفهمند که از چند ثانیه پیش شهر در وضع بحرانی قرار گرفته و آنها در خطرند؟  
اگر الان اتفاقی بیفتد؟
بله همین الان زلزله بیاید.
الان هیچ سیستم هشدار سریعی برای اطلاع‌رسانی به مردم درباره این‌که شهر در وضع بحران قرار گرفته، وجود ندارد. هیچ دستورالعمل و فرآیندی هم برای اطلاع‌رسانی در شرایط بحران تعریف نشده است.
یعنی شهر می‌لرزد، مثلا لوستر بالای سر مردم، گلدانی از پنجره می‌افتد یا در خیابان مردم از خانه‌ها بیرون می‌روند و به این ترتیب اطلاع‌رسانی می‌شود.
 همین‌طور است. چون ما سیستم‌های هشدار سریع زلزله را درحال حاضر نداریم. همچنین نیازمند یک سازماندهی جهت پایش مستمر پیش نشانگرهای لرزه‌ای نیز هستیم.
این پیش‌نشانگرها چه هستند؟
بیش از 30پیش‌نشانگر برای زلزله شناخته شده از رفتارهای لرزه‌ای گسل‌ها گرفته تا رفتارهای حیوانات، اندازه‌گیری تغییرات آب‌های سطحی، اندازه‌گیری تغییرات گاز رادون و مانند آنها قابل استناد است و می‌توان با بررسی و جمع‌بندی آنها به تحلیلی علمی رسید که تهران در چه وضعیتی قرار دارد. بعد از اعلام خبر و آماده‌باشی که سازمان پیشگیری و مدیریت بحران در آذر 93 صادر کرد، این نقیصه خود را نشان داد. در این خصوص سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران هماهنگی لازم را با موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران به‌عنوان متولی علمی بررسی پیش‌نشانگرهای زلزله جهت فعال‌کردن پایش پیش‌نشانگرهای زلزله در محدوده تهران انجام داده است.
پس خبر خوب این است که این سامانه درحال راه‌اندازی است؟
هنوز نه.‌ ما هنوز به یک ساختار فعال و اثرگذار در این حوزه نرسیده‌ایم و امیدواریم موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران با مدیریت جدیدی که الان دارد روی این قضیه سرمایه‌گذاری کند و دستگاه‌های متولی را پای کار بیاورد. رصد منظم پیش‌نشانگرها بسیار مهم است و در شهری مثل تهران باید لحظه‌به‌لحظه و به‌طور مستمر پایش، بررسی و تحلیل شوند.
یعنی درحال حاضر هیچ‌یک از این پیش‌نمایشگرها اندازه‌گیری نمی‌شود؟
بعضی از آنها در ایران اندازه‌گیری می‌شود اما اندازه‌گیری‌ها به‌صورت جزیره‌ای است. ما برای خودمان اندازه‌گیری می‌کنیم، دانشگاه تهران جداگانه اندازه‌گیری و موسسه تحقیقات مسکن هم برای خودشان اندازه‌گیری می‌کنند اما تجمیع اطلاعاتی وجود ندارد. تغییرات گاز رادون تا جایی که من اطلاع دارم اندازه‌گیری نمی‌شود، اطلاعات مربوط به وضع آب‌های زیرزمینی خوب اندازه‌گیری می‌شود اما جایی نیست که این اطلاعات را تجمیع و تحلیل کند. مطالعات مرتبط با رفتارشناسی حیوانات هم چند ‌سال است تعطیل شده. البته یکی از اقدامات مهمی که در تهران درحال انجام است، سیستم جدیدی درباره هشدار سریع است که در کشورهای پیشرفته ازجمله ژاپن اجرا شده. در این شیوه دستگاه‌های لرزه‌سنج در محدوده گسل‌های فعال کار گذاشته می‌شود. هر زلزله‌ای یک موج اولیه P و یک موج ثانویه S دارد. موج اولیه زلزله مخرب نیست اما موج ثانویه مخرب است. فاصله بین این دو موج بسته به موقعیت کانون زلزله نسبت به شهر متغیر و بین چند ثانیه تا چند
10 ثانیه است. اگر ما بتوانیم به محض این‌که گسل فعال می‌شود، فعالیت آن را ثبت کنیم می‌توانیم در آن فاصله زمانی اطلاع‌رسانی کنیم و اقدامات اولیه را انجام دهیم. مثلا به محض دریافت اطلاعات موج اولیه سیستم شبکه گاز و برق را قطع کنیم، برق مترو را قطع کنیم و کنتور‌ها و شیرفلکه‌های آب به‌طور اتوماتیک بسته شود. یا شبکه توزیع موادسوختی که در شهر تهران مخاطره بزرگی در زمان زلزله است، متوقف شود. با همکاری جایکا استفاده از این سیستم را در تهران مطالعه کردیم و برنامه این است تا شش ماهه اول امسال این تجهیزات را در اطراف تهران راه‌اندازی و اطلاعات آن را دریافت کنیم. با فعال شدن سامانه هشدار سریع و پس از راستی‌آزمایی نتایج می‌توانیم اطلاعات آن را در مواقع بحران در اختیار صداوسیما و سایر مراکز اطلاع‌رسانی قرار دهیم برای مثال از ظرفیت بلندگوهایی که در تهران نصب شده، استفاده کنیم که به محض دریافت سیگنال‌های لرزه‌ای به مردم هشدار بدهد. الان از این بلندگوها استفاده‌های روزمره می‌شود مثلا از آنها اذان پخش می‌کنیم و به نوعی درحال تست آنها برای استفاده در شرایط بحران هم هستیم. البته پیش از استفاده از چنین سامانه‌ای ما نیازمند ارایه آموزش‌هایی به مردم هستیم برای این‌که با دریافت این هشدارها واکنش درست و عکس‌العمل موثر نشان بدهند و پناه‌گیری کنند. در این راستا برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت صورت گرفته که با تکمیل تمامی بخش‌ها می‌توان امید داشت در بحث اعلام زلزله به یک سطح مطلوب در شهر برسیم.
با توجه به فراگیرشدن تلفن‌های هوشمند از قابلیت این تلفن‌های جدید هم می‌توان برای اطلاع‌رسانی در شرایط بحران استفاده کرد.
بله می‌توان از طریق آنها و با استفاده از نرم‌افزارهایی که به همین منظور طراحی شده‌اند به افراد هشدار داد که در وضع بحران گرفته‌اند. در سازمان مدیریت بحران اقداماتی برای نگارش چنین نرم‌افزاری آغاز شده، درواقع افراد این نرم‌افزار را روی تلفنشان نصب می‌کنند و در شرایط خطر، هشدار بحران را دریافت می‌کنند. علاوه‌بر اینها درحال بررسی آزمایشی فرکانسی را برای رادیو بحران در منطقه 22 تهران هستیم. به محض این‌که این سیگنال موج را بگیرد، رادیو خاموش باشد، روشن می‌شود، اگر روی موج‌های دیگری باشد به‌صورت خودکار روی موج رادیو بحران می‌رود. طراحان این سیستم رادیویی هم گروهی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف هستند. پیگیر هستیم که با همکاری سازمان صداوسیما فرکانسی به رادیو بحران اختصاص داده شود تا این سیستم را در تمام مناطق
 22 گانه تهران فعال کنیم. همچنین به موازات اقدامات سازمان سایر دستگاه‌های حاکمیتی نیز مانند سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی کشور با همکاری اپراتورهای تلفن‌همراه فراهم‌ساختن زیرساخت‌ها را در برنامه خود دارند.
چه زمانی این برنامه عملیاتی می‌شود؟
زمانش را دقیقا نمی‌دانم. اما قرار است در‌ سال 94 این کار را به انجام برسانیم.
یعنی تا پایان ‌سال 94 ما رادیو بحران را به‌طور فعال دراختیار خواهیم داشت و آن سیستم خودکار روی تلفن‌های هوشمند به کار می‌افتد؟
ببینید این برنامه عملیاتی شامل مراحل کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت است. در برنامه کوتاه‌مدت قرار است در ‌سال 94 فاز راه‌اندازی آزمایشی سامانه را به انجام برسانیم و در برنامه میان‌مدت حدود 3‌سال بررسی و راستی‌آزمایی سامانه انجام شد. همچنین در نظر داریم آموزش شهروندان و فراهم‌سازی زیرساخت‌های انجام اقدامات تخصصی و اعلام هشدار انجام شود. در برنامه بلندمدت که تا 12‌سال برنامه‌ریزی شده قرار است ضمن ارتقای آگاهی‌های شهروندان نسبت به تکمیل سایر بخش‌های سامانه اقدام شود. این برنامه براساس تجربه کشور ژاپن در این حوزه و همچنین شرایط بومی کشور و شهر تهران تهیه شده است.
صدای آژیر خاصی برای هشدار وقوع زلزله برای پخش از بلندگوهای شهری، تلویزیون یا رادیو پیش‌بینی شده است؟  در این زمینه هنوز به مرحله اقدامات عملیاتی نرسیدیم و امسال در کارگروه‌های تخصصی این موضوع بررسی می‌شود اما علی‌القاعده همان آژیرهایی که در زمان جنگ استفاده می‌شد و مردم هم به آن حساس هستند، همچنان بهترین گزینه برای اعلام وضع بحران است. آنچه که مهم است این‌که مجموعه این اقداماتی که برای اطلاع‌رسانی و هشدار در زمان زلزله مطرح می‌شود تنها در سطح طرح و برنامه‌ها باقی نماند و در شرایط عادی به مانور گذاشته شود تا مردم با این صداها آشنا شوند و اقدامات بعد از زلزله را هم براساس آموزش‌های از قبل داده شده تمرین کنند.
گفتید مطالعات مرتبط با رفتارشناسی حیوانات به‌عنوان یکی از پیش نشانگرها چند‌سال است که تعطیل شده، چرا؟
بله این کار قبلا انجام می‌شد، اما تعطیل شد البته دانشکده علوم دامپزشکی دانشگاه تهران اعلام آمادگی کرده ولی هنوز اقدامی در این زمینه انجام نشده است.
نگفتید چرا تعطیل شد؟
یک دلیلش این است که تاکنون برنامه مدون و عملیاتی در حوزه پیش‌نشانگرهای زلزله نداشته‌ایم. دلیل مهم‌تر هم این‌که با رفتارشناسی حیوانات به‌عنوان یکی از پیش‌نشانگرهای زلزله همان‌طور برخورد شده که با دیگر موارد مربوط به زلزله و بحران‌های تهران برخورد می‌شود. این دغدغه هم مثل سایر دغدغه‌هایی که درباره زلزله تهران وجود دارد. کسی دغدغه زلزله تهران را ندارد، چه برسد به دغدغه تعطیل‌شدن رفتارشناسی حیوانات.
چرا این دغدغه در سازمان‌ها وجود ندارد یا به اندازه کافی جدی نیست؟
یک دلیلش این است که ما هیچ‌وقت مدلی برای زلزله تهران نداشته‌ایم. یعنی بالاترین بحث مخاطره لرزه‌ای ما در دوران معاصر زلزله بم با حدود 40‌هزار تن کشته بوده است. اگر مدل بم را به‌عنوان بزرگترین بحث مخاطره لرزه‌ای درنظر بگیریم این مدل اصلا قابل قیاس با مدل لرزه‌ای تهران نیست. درواقع مدل‌لرزه‌ای تهران اصلا قابل تصور نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را تصور کند و چون نمی‌تواند تصور کند، نسخه‌ای هم برای آن نمی‌تواند بنویسد و در چنین شرایطی همه ترجیح می‌دهند بحث زلزله تهران را کنار بگذارند، به آن فکر نکنند و به کارهای روزمره خودشان که کم هم نیست، برسند. زلزله تهران، بزرگ است آن‌قدر که افراد نمی‌توانند و حتی شاید نمی‌خواهند تابلوی زلزله تهران را در ذهنشان ترسیم کنند، بنابراین وارد آن نمی‌شوند.
اگر سناریو و تابلویی وجود ندارد پس تحلیل‎ها و حرف‌های بعضی مسئولان مثلا هشدار این‌که تهران پس از زلزله در فاضلاب فرو می‌رود یا موش‌ها به پایتخت حمله می‌کنند، بر چه مبنایی است؟
در مورد زلزله تهران هم حدس و گمان‌ها زیاد است، در بعضی مقاطع همه درباره آمار موش‌های تهران حساس می‌شوند و بعد یک نفر می‌گوید این موش‌ها زمان زلزله هم می‌توانند مخاطره‌ای برای شهر باشند یا مثلا در تعطیلات جاده‌ای بسته می‌شود، یک نفر می‌گوید در شرایط عادی که اینطور است، اگر زلزله بیاید چه می‌شود و این خبرها منتشر می‌شود اما هیچ‌کدام از این نظرات برآمده از مدل‌سازی علمی نیست.
چرا این مدل‌سازی انجام نشده و ما هیچ تابلویی از زلزله تهران نداریم. این اقدامات در کشورهایی مثل ژاپن که شما هم گفتید همکاری‌هایی با آنها دارد سال‌هاست انجام می‌شود آنها نمی‌توانند به ما بگویند تهران پس از یک زلزله نسبتا شدید با چه سناریوهایی مواجه می‌شود؟
من نگفتم نمی‌توانیم، می‌توان زلزله تهران را به تصویر کشید و در این زمینه توان علمی داخلی هم بالاست و نیازی به این‌که بخواهیم این کار را با کمک شرکت‌ها و کشورهای خارجی انجام دهیم، نداریم اما به اطلاعات نیاز داریم ولی این اطلاعات تجمیع شده نیست. درحال حاضر در سازمان مدیریت بحران سامانه‌ای با همکاری دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی طراحی شده و می‌تواند خسارت‌های احتمالی زلزله را با سناریوهای مختلف برآورد و اعلام کند. این سامانه می‌تواند به ما بگوید پس از زلزله و براساس شدت آن چه میزان خسارات ساختمانی می‌توان انتظار داشت. چه تعدادی در دقایق و ساعات اولیه مجروح و کشته می‌شوند و حجم تخریب‌ها درکدام مناطق بالاتر است اما این خروجی با آنچه شما به آن اشاره کردید تفاوت دارد. اگر امروز مدلی از زلزله تهران نداریم به این دلیل است که بانک اطلاعاتی کامل از مخاطرات شهر تهران نداریم در چنین شرایطی دقیقا نمی‌توان گفت پس از زلزله چه اتفاقی در این شهر می‌افتد و تصویر ما از تهران پس از زلزله یک تصویر حداقلی و محدود و ناقص است. یکی از مشکلات ما در ایران حبس اطلاعاتی در سازمان‌هاست. همین الان در شرایط به دور از بحران هم بعضی اتفاقات و حوادث روزمره تهران نشان می‌دهد چقدر در شناخت وضع دقیق و موجود این شهر ضعف داریم. یک اتفاق ساده را مرور کنیم، وقتی لوله‌ای در تهران می‌ترکد و موجب حادثه می‌شود تازه همه متوجه می‌شوند در فلان نقطه از شهر تهران لوله‌ای وجود داشته اما این لوله در هیچ نقشه‌ای دیده نشده است، پس از حادثه مشخص می‌شود که هیچ سازمانی هم نمی‌دانسته در این نقطه از شهر چنین لوله‌ای وجود دارد و آخر هم با وجود همه پیگیری‌ها متولی لوله پیدا نمی‌شود! ما در چنین شرایطی در تهران به سر می‌بریم، چطور انتظار دارید که مدل دقیقی از تهران پس از زلزله داشته باشیم؟
آقای صادقی فرماندهی بحران در شهر تهران از چند‌سال پیش به آقای قالیباف واگذار شده، این گویای نقش کلیدی‌ای است که برای مدیریت تهران در شرایط بحران برای شهرداری درنظر گرفته‌اند. متوجه هستم که حبس اطلاعات میان سازمان‌های مختلف یک مسأله جدی است و آنها برای دادن هر اطلاعاتی مقاومت می‌کنند اما این‌که بگوییم اطلاعات نداریم چون سازمان‌ها ندادند توجیهی برای عقب‌ماندگی‌ها نیست؟
قانون می‌گوید، مسئول بحران کشور، وزیر کشور است و وزیر کشور زیرنظر شورایعالی مدیریت بحران کشور است که رئیس‌جمهوری، رئیس‌اش است و وزیر کشور به جانشینی رئیس‌جمهوری بحران را مدیریت می‌کند. در استان‌ها این مسئولیت با استانداران و در شهرها با فرمانداران است تهران را استثنا کردند و گفتند شهردار تهران. آقای قالیباف رئیس ستاد مدیریت بحران شهر تهران است، درست اما به‌معنای این نیست که فرماندهی حادثه زلزله با ایشان است. وظیفه این ستاد هماهنگی بین دستگاه‌های دخیل در مدیریت بحران در مراحل چهارگانه بحران است یعنی بحث پیش‌بینی، آمادگی، مقابله و بازتوانی. در این زمینه 80 دستگاه و سازمان درگیرند و در قالب 16 کارگروه باید در مدیریت بحران مشارکت کنند. در بحث مدیریت بحران هرموقع سطح حادثه طوری باشد که سطح بالاتر را درگیر نکند مسئولیت با همان سطح است. مثلا مسئول آب‌گرفتگی محلی شهردار ناحیه است اگر چند ناحیه درگیر شوند منطقه ورود می‌کند و اگر عمومی‌تر شود سازمان مدیریت بحران وارد می‌شود حالا آیا زلزله تهران یک حادثه شهری مختص تهران است؟ حتما نیست. زلزله تهران صرفا مسأله تهران نیست بنابراین مسئول و مسئولیتش بالاتر از شهرداری تهران است. با کشته شدن ده‌ها‌هزار نفر در زلزله بم سطح زلزله این شهر ملی شد. پس این‌که بگویید زلزله تهران در حیطه اختیارات شهرداری تهران است تصور و انتظار درستی نیست. مگر شهرداری تهران اختیارات نیروهای نظامی را دارد؟ مگر اختیارات رئیس‌جمهوری را دارد؟ زلزله تهران را کسی غیر از شخص رئیس‌جمهوری نمی‌تواند مدیریت کند در هر زمانی که باشد. البته در مورد سایر بحران‌ها و حوادث باتوجه‌به اقداماتی که در شهرداری تهران انجام شده می‌توانم ادعا کنم به جز دو یا سه مخاطره بزرگ با امکانات موجود در شهرداری تهران می‌توانیم سایر بحران‌ها را مدیریت کنیم.
آن مخاطراتی که مدیریت آن از عهده شما خارج است، چیست؟
مخاطراتی مثل آتشفشان کوه‌دماوند، سیل‌های مهیب و زلزله شدید تهران؛ بدترین سناریویی که برای تهران درمورد بحران وجود دارد، سناریوی زلزله است، اگر سازمان‎های متولی برای مدیریت‌بحران زلزله آماده باشند برای مدیریت سیل و آتشفشان هم آمادگی دارند.
این کار را  البته همان سازمان‌هایی باید انجام بدهند هم که شما پیشتر دغدغه‌ای برای زلزله ندارند و مشغول امور روزمره‌اند، بنابراین احتمال توان کافی برای مواجهه با این بحران‌ها را ندارند، درست است؟
اینطور نیست که هیچ کاری هم انجام نداده باشند. در تعدادی از دستگاه‌ها تا 40 و 45‌درصد هم توان آمادگی برای مواجهه با بحران را ایجاد کرده‌اند اما در کل بررسی‌ها نشان می‌دهد، میانگین آمادگی دستگاه‌های مختلف برای مواجهه با زلزله کمتر از 10‌درصد و میزان آمادگی مردم برای زلزله 8‌درصد است.
اجازه بدهید برگردیم به چند ماه پیش؛ طوفانی که‌ سال‌گذشته در تهران وزید و باد شدید خسارت‌های سنگینی بر جای گذاشت. این حادثه نشان داد تهران برای یک طوفان نه‌چندان قدرتمند هم آماده نیست. مردم تهران روز حادثه به‌شدت احساس ناامنی کردند. چطور الان شما می‌گویید ما در برابر همه بحران‌ها به جز آتشفشان و سیل مهیب و زلزله آماده هستیم؟
اینکه می‌گویم آماده هستیم، یعنی نسبت به زلزله بیشتر آماده هستیم، این طوفان حتی در زمره بلایای قابل پیش‌بینی یا با احتمال وقوع هم نبوده است.
شهری که در برابر طوفانی با سرعت
 صد و چند کیلومتر آماده نباشد، چطور در برابر زلزله چند ریشتری آماده است؟
ببینید، بحث آمادگی در مواجهه با بحران نسبی است. یکی از پارامترها و شاخص‌هایی که آمادگی ما را برای مواجهه با بحران با آن می‌سنجند این است که شهر در چه زمانی به وضع عادی بازمی‌گردد، درباره این طوفان هم اعضای ستاد مدیریت‌بحران در مرحله مقابله آماده بودیم و شهر سریع به حالت اول برگشت و به‌جز آبگرفتگی و قطعی برق بخشی از تهران در مقطع کوتاه زمانی مشکلی نداشتیم.
قبول دارید که این طوفان نه فقط مردم که مسئولان مدیریت‌بحران را هم غافلگیر کرد؟
بله، این درست است چون در مرحله پیش‌بینی آمادگی لازم نبود و مسئولان سازمان هواشناسی هم می‌گفتند، مشابه این اتفاق 200‌سال قبل در تهران رخ داده و این طوفان پدیده نادری در تهران بوده است. پس از این اتفاق البته جمع‌بندی این بود که تهران به دستگاه‌های پایش و پیش‌بینی خرد مقیاس هم مجهز شود.
یعنی  تهران الان این سیستم‌های پیش‌بینی خرد مقیاس را در اختیار دارد؟
هنوز نه. به‌هرحال این کار مطالعات پایه و تخصیص منابع می‌خواهد. ما و سازمان هواشناسی درحال پیش‌بردن این پروژه مشترک هستیم و امیدواریم هر چه زودتر به نتیجه برسد. درمورد آن بحث فرماندهی بحران هم من باز تأکید می‌کنم که نه فقط شهرداری بلکه سازمان‌های دیگری مثل اورژانس، هلال‌احمر و... نیز درگیر هستند و بحث آمادگی هم نسبی است، آنها آمادگی‌های خوبی دارند.
پیش از این گفتید میانگین این آمادگی در سازمان‌ها کمتر از 10‌درصد است، 10‌درصد آمادگی عدد امیدوارکننده و مطمئنی نیست آقای صادقی.
ببینید، گام‌های بسیار موثری در مدیریت بحران در تهران برداشته شده است و اینها به نتیجه می‎‌رسد و اگر یکپارچگی در مدیریت بحران اتفاق بیفتد، میانگین آمادگی سازمان‌ها به‌سرعت بالا می‌رود. از نگاه من، نکته‌ای که در بحث آماده‌سازی از آن غافل شدیم این بوده که ما هیچ‌وقت مردم را در مدیریت‌بحران مشارکت ندادیم درحالی‌که اگر مردم شناخت مخاطرات و تلاش برای کاهش آن را جزو برنامه‌هایشان بدانند، قطعا آمادگی نسبت به همه مخاطرات بیشتر می‌شود.
البته من فکر می‌کنم بحث آمادگی برای مواجهه و مدیریت‌بحران را نمی‌توانیم به مردم واگذار کنیم، وقتی الان سازمان‌ها کمتر از 10‌درصد آمادگی دارند، چطور باید از مردم انتظار داشت که در این زمینه در قد و قواره یک شهروند حرفه‌ای آموزش‌دیده برای مدیریت بحران ظاهر شوند؟
برای اینکه آنها حرفه‌ای شوند، باید آموزش ببینند و ما برای این آموزش برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. تشکیل گروه‌های دوام در محلات یعنی داوطلبان واکنش اضطراری محله در همین راستاست. افراد محلی درباره مخاطرات آموزش می‌بینند و به دیگر شهروندان تسری و انتقال می‌دهند. کار تیمی و گروهی را آموزش‌دیده و زمینه تحقق مدیریت جامع محور را فراهم
می‌کنند. علاوه‌بر این تشکیل گروه مدیریت اماکن با ویژگی خاص مانند مجتمع‌ها، مساجد، مدارس، بیمارستان‌ها و مکان‌های مشخص دیگر در دستورکار است، یعنی تشکیل گروهی که با مشارکت داوطلبانه مردمی سطح آمادگی درمیان مردم با توان مردم را ارتقاء دهند. طرح مدرسه آماده هم در همین راستا طراحی شده است. اینطور نیست که ما کار را رها کنیم و بگوییم مردم خودشان برای مدیریت‌بحران فکری کنند، این طرح‌ها همه نمونه‌های پیاده شده در کشورهای مختلف است و میزان آمادگی به‌ویژه در جامعه هم ناگهانی بالا نمی‌رود و باید فرآیند به آن نگاه کرد. تا پایان سال، مدیریت بحران در 1000 مدرسه تهران فعال می‌شود و به این ترتیب جمعیت زیادی درگیر این طرح می‌شوند، ما به تاثیرگذاری این طرح‌ها خیلی امیدواریم.
در سال‌های اخیر انتقادهایی درمورد استفاده از امکانات موجود در مواجهه با بحران‌های احتمالی تهران وجود دارد، یکی از آنها همین بحث سوله‌ها یا پایگاه‌های مدیریت‌بحران است که ورزشگاه شده. چرا این اتفاق افتاده؟
تصمیم مدیریت وقت این بوده که بخشی از این سوله‌ها در شرایط عادی در اختیار ورزش بانوان قرار گیرد و در مواقع بحران هم کارکرد خودش را دارد.  
یعنی در زمان بحران اول عده‌ای باید بیایند و سوله‌ها را از وسایل ورزشی خالی کنند تا بعد بتوان از آن استفاده کرد، فکر می‌کنید شرایط بحران چنین اجازه‌ای را می‌دهد؟
برخلاف آنچه گفته شده، سوله‌ها انبار وسایل ورزشی نشده‌اند، آنها خالی هستند اما از این فضا برای ورزش بانوان عمدتا در محلاتی که سرانه ورزشی کمتری دارند استفاده می‌شود. همه این سوله‌ها هم در اختیار ورزش بانوان قرار نگرفته است.
چند ‌درصد از سوله‌ها الان در اختیار ورزش بانوان است؟
حدود 60‌درصد از ظرفیت آنها.
با وجود اهمیت بحث مدیریت‌بحران منتقدان می‌گویند سازمان شما در ارتباط‌گیری با شورا و ارایه پیشنهادات و برنامه‌های جدید کم‌کار است، چقدر این نقد را وارد می‌دانید؟
من موافق کم‌کاری در این زمینه نیستم و تعجب می‌کنم از این سوال. در برنامه پنج‌ساله‌دوم شهرداری تهران پیش‌بینی‌های بسیار خوبی برای ارایه لوایح جدید به شورای شهر تهران است و اساسا فصل چهارم برنامه به احکام حوزه ماموریتی ایمنی و مدیریت بحران اختصاص یافته است. مثلا یکی از مهم‌ترین ماموریت‌های ما به‌روزرسانی و تدقیق نقشه‌های گسلی تهران تا پایان برنامه و تدوین ضوابط دقیق ساخت‌وساز در عرصه‌های ناپایدار و مستعد لغزش است. مهم‌ترین دستاورد این برنامه برای تهران، یکپارچه‌سازی مدیریت‌بحران در شهر تهران است و ما هم طبق همین برنامه پیش می‌رویم، درواقع اهم فعالیت‌ها و ماموریت برای 5‌سال آینده در همین برنامه پیش‌بینی شده است که با اجرایی‌شدن همه آنها تهران شهری به‌مراتب امن‌تر از امروز خواهد بود.
یکی از موادی که در همین برنامه پیش‌بینی شده این است که شهرداری تهران باید طرح جامع خطرپذیری سیلاب شهر تهران را در ‌سال اول برنامه تدوین کند، الان‌ سال اول تمام شده و چند ماه هم گذشته است، این برنامه کجاست؟
تدوین آن تمام شده است و به‌زودی به شورای شهر تهران تحویل داده می‌شود.
اما یک تأخیر یک‌ساله در تحویل آن دارید، درست است؟
دلیل این تأخیر کم‌کاری یا عقب‌ماندگی از برنامه‌ها نیست، برنامه پنج‌ساله‌دوم دیر ابلاغ شد و نه فقط کار این سازمان که کار همه سازمان‌های دیگر را هم یک‌سال عقب انداخت. نکته دیگر این‌که اجرای این کار و بخشی از وظایف محوله منابع مالی بسیار زیادی می‌خواهد که منابعش در اختیار شهرداری تهران نیست و باید از منابع ملی کمک گرفته شود. برای اجرای برنامه دوم شهرداری تهران در حوزه مدیریت بحران اعتباری بالغ بر 3‌هزار‌میلیارد منابع مالی
 نیاز است.
اگر در توان شهرداری نیست پس چطور این برنامه‌ها در برنامه پنج‌ساله شهرداری تهران پیش‌بینی شده؟ بودجه هم براساس همین برنامه و ماموریت‌های پیش‌بینی شده در آن توزیع می‌شود...
بودجه شهرداری تهران و سازمان‌هایش مشخص است و ناگهان چند برابر نمی‌شود. بخشی از طرح‌ها هم با عزم ملی و تجمیع مدیریت واحد شهری و ورود دستگاه‌هایی که غیر از شهرداری وظیفه دارند باید انجام شود. درمورد همین طرح سیلاب‌ها بخشی از وظایف کار جهاد و بخشی هم در حیطه وظایف وزارت نیروست.
با چنین جمع‌بندی چند‌ سال دیگر می‌توانیم بگوییم اگر پیش‌بینی‌های برنامه پنج‌ساله هم محقق نشده ناشی از فقدان مدیریت  یکپارچه شهری است، دولت کمک نکرده، فلان سازمان مشارکت نداشته و این پاسخ قانع‌کننده‌ای برای افکارعمومی نیست...
یکی از دستاوردها و اهداف سیاست‌های پیش‌بینی شده در برنامه پنج‌ساله، یکپارچه‌سازی مدیریت‌بحران در تهران است و این کار را شهرداری به‌تنهایی نمی‌تواند انجام بدهد. نه این‌که بخواهد از زیربار مسئولیت یکپارچه‌سازی شانه خالی کند، مسئولیت‌ها، امکانات و اعتبارات این حوزه در اختیار شهرداری نیست و شهرداری قطعه کوچکی در پازل مدیریت‌بحران تهران است. درباره حرکت در مسیر برنامه هم تهران پیشرفت‌های خوبی داشته است. اینطور نبوده که فقط برنامه بدهیم، یکی از اقدامات بسیار مهمی که طبق همین برنامه انجام شده، ارتقای سیستم مخاطراتی ویژه مدیریت‌بحران است که ابتدای صحبت‌ها عرض کردم، یکی هم تهیه و انتشار نقشه تخليه امن اضطراري محلات برای 375 محله شهر تهران است که طبق برنامه 40 محله را انجام دادیم. تهران پیشرفت‌های زیادی داشته است. مثلا ساخت نخستين اتاق مديريت‌بحران كشور در تهران، ساخت، راه‌اندازي و تجهيز 101 پايگاه مديريت‌بحران در سطح مناطق 22گانه شهر تهران شامل 22پایگاه ویژه مدیریت‌بحران و
 4 پایگاه مدیریت‌بحران استان‌های معین و پایگاه‌های مدیریت‌بحران نواحی. در 10پارک‌‌جنگلی مراکز اسکان‌موقت احداث کردیم که کارکردی 2منظوره دارد؛ در زمان عادی، استفاده گردشگری برای شهروندان و در زمان بحران، محل اسکان موقت است که تمامی امکانات ازجمله آب شرب، برق، سوخت، نانوایی، حمام و دستشویی در آن دیده شده است. جدا از اینها موزه زلزله تهران را طراحی کردیم. بنابراین نگویید که امیدوار‌کننده نیست. برنامه دیگری که در خاطرم هست پیش‌بینی 165کانکس با 50قلم تجهیزات ذخیره‌سازی شده در 165محله که در آینده به تعداد 300کانکس می‌رسد. مهم‌تر از همه شبکه راه‌های اضطراری را در‌ سال93 شناسایی کردیم که از اقدامات موثر برای امدادرسانی تهران است. برای زمان حادثه تهران باید راه‌های اضطراری داشته باشد که این راه‌ها در مواقع بحران مختص امدادرسانی خواهند بود.  
این شبکه راه اضطراری چند کیلومتر است؟
دو طرح آماده کرده‌ایم یک‌طرح با 500 کیلومتر و یک‌طرح با 700 کیلومتر که باید در ادامه این دو را بررسی و تجمیع کنیم و به طرح نهایی برسیم.
در بخشی از صحبت‌هایتان گفتید که سیل هم مخاطره جدی برای تهران است، این حرف را به پشتوانه محاسبات دقیق می‌فرمایید یا فقط یک احتمال است؟
در جغرافیای تهران مسیل‌های زیادی داریم و رودخانه‌هایی داریم که حریم و بستر آنها مورد تجاوز توسعه شهری قرار گرفته است و به عبارت دیگر بافت شهری آنها را بلعیده و یکی از مخاطرات جدی قرن حاضر ما مخاطرات جوی است و شاید در آینده شاهد بارش‌های بسیار شدیدی باشیم که بارش‌های شدید بتواند تهران را از وضع عادی خودش خارج کند و این قابل پیش‌بینی هست. تغییرات آب و هوایی و مخاطرات جوی روزبه‌روز بیشتر می‌شود و اگر این اتفاق بیفتد با توجه به روددره‌ها و مسیل‌های زیادی که در تهران هست، احتمال زیادی است که سیل را داشته باشیم. آخرین سیلی که در تهران آمد سیل مترو بود که تهران را درگیر کرد و بعد از آن هم طغیان رودخانه کن را داشتیم. اینها نشان می‌دهد که این مخاطرات به تهران نزدیک شده است. سیل یک مخاطره بالقوه در تهران است و در این زمینه به مطالعات تکمیلی کاربردی و اجرایی نیاز داریم.
آقای صادقی، زلزله بم نقطه‌عطفی در تاریخ معاصر ما بود، بعد از آن حادثه هول زلزله در کشور افتاد، خیلی‌ها گفتند این تجربه‌ای شد که بیاییم و برای زلزله کار جدی کنیم. حالا 10‌سال گذشته، ما چقدر پیش رفتیم؟
به‌نظرم مهم‌ترین اتفاقی که پس از زلزله بم در ایران افتاد این بود که کشور ما قانون مدیریت‌بحران پیدا کرد و درحال‌حاضر به مجلس رفته است. کشوری با این همه مخاطرات تا پیش از زلزله بم قانونی برای اداره بحرانش نداشت. تا قبل از آن یک آیین‌نامه مصوب هیأت دولت بود که به‌عنوان یک شبه‌قانون عمل می‌کرد و زمان آن هم خیلی طولانی نبود و ‌سال 82 به تصویب هیأت دولت رسید اما پس از زلزله بم این نیاز احساس شد که برای کشور قانون مدیریت‌بحران تدوین شود و سازمان ملی مدیریت‌بحران فعال و در آن‌جا کارگروه‌ها تعریف و مسئولیت‌ها مشخص شود و هم‌افزایی و هماهنگی‌های لازم برای بحران را قانونمدار کرد و فکر می‌کنم اگر مجلس وقت بگذارد و در‌سال 94 قانون مدیریت‌بحران را تصویب کند، پیچ تاریخی مدیریت‌بحران را در همین‌جا رقم می‌زند.
الان این لایحه در چه مرحله‌ای است؟
تا جایی که ما اطلاع داریم دولت لایحه پیشنهادی را به مجلس فرستاده است.
تصویری که شما از وضع امروز تهران در مواجهه با بحران می‌دهید، به‌رغم همه اقدامات و تلاش‌ها همچنان تصویر نگران‌کننده‌ای است. آیا اینها نشان نمی‌دهد ما در 10‌سال گذشته  اگر درجا نزدیم اما حرکتی لاک‌پشتی داشتیم؟
من حرف آخر را بزنم؛ زلزله تهران دغدغه سازمان‌ها و مسئولان نیست، آنها زلزله تهران را به هم پاسکاری می‌کنند. هنوز هیچ تکالیف نوشته‌شده‌ای روی کاغذ برای سازمان‌های متولی وجود ندارد. برای مدیریت‌بحران زلزله حتی نقش و تکلیف نیروهای مسلح مشخص نیست، در همین طرح تفصیلی تهران پس از سال‌ها مطالعه، گسل‌های تهران و بحث مدیریت‌بحران دیده نشده بود، قنوات دیده نشده بود که با پیگیری‌های اخیر ما افزوده شد. ما  برای قنوات ضوابط ساخت‌وساز دادیم و الان داریم تلاش می‌کنیم ضوابط ساخت‌وساز روی گسل‌ها را اعلام کنیم، نمی‌گویم اینها و کارهایی که برای مدیریت بحرانی مثل زلزله در تهران انجام داده‌ایم کافی است، حتما کافی نیست اما ما هم یک سازمان از 80 سازمانی هستیم که در شرایط بحران باید وارد عمل شوند.


تعداد بازدید :  226