اسما روانخواه پژوهشگر ا جتماعی
شده است گاهی اوقات با خودمان فکر کنیم در دنیای امروز، رعایت آدابورسوم و گوش به زنگ ماندن برای رسیدن مناسبتهای خاص و انجام مناسک مربوط با آن مناسبت دیگر جایگاهی ندارد. گاهی هم فکر میکنیم آداب و رسوم گذشته باید در همان گذشته باقی بمانند و در زندگی روزمره ما کاربردی ندارند. اما قبل از اینکه بخواهیم مثل خطوط کتابها و نظریات از ضرورت توجه به آدابورسوم و رعایت مناسک و تأثیر آنها در انسجام اجتماعی حرف بزنیم، بهتر است کمی به عقب برگردیم و کمی خاطراتمان را مرور کنیم. به زمانهایی که هرکدام از ما، ماه رمضان را در خانههای پدری تجربه میکردیم. بیدار شدن برای سحریهایی که بهانهای بود تا همه اعضای خانواده سر یک سفره جمع شوند و افطارهایی که باز هم همه اعضای خانواده را میتوانست کنار هم بنشاند. شاید کمتر زمانی را میتوانیم بهخاطر بیاوریم که همه اعضای خانواده فرصت دیدار هم را در طول روز داشتند.
معمولا در روزهایی به جز روزهای ماه رمضان هرکدام از اعضای خانواده، از پدرومادر گرفته تا فرزندان، باتوجهبه مشغلهای که داشتند از هم دور میافتادند، کمتر زمانی اتفاق میافتاد که پدر یا مادر خانواده همزمان با فرزندان سر سفره حاضر باشند. فرزندان هم به غذاهای داخل یخچال یا فریزر شده عادت داشتند و میدانستند از مدرسه که میآیند باید نیمساعت بعد غذا را گرم کنند و به تنهایی بخورند و ...؛ اما ماه رمضان حکایتی دیگر داشت. فرصتی بود برای مشارکت همه اعضای خانواده در منزل، یکی افطار را آماده میکرد، یکی نان میخرید، یکی باید سفره را پهن میکرد و یکی هم میشد مسئول شستن ظرفها! جدای از مشارکت، میشد بدون دغدغه کنار هم نشست و به صحبتهای یکدیگر گوش داد!
قبلا در همین صفحه گزارشی آمده بود با موضوع «زمان گفتوگو در خانواده» که اشارهای داشت به فقدان زمانهای گفتوگو در خانواده و اینکه تا چه حد میتواند آسیبزا باشد و خانوادهای که زمانی را برای گفتوگوی اعضای آن با هم، اختصاص نمیدهد نمیتواند دارای محیط آرام و کمتنش باشد، زمانیکه درگذشته ماه رمضان جدای از همه کارکردهای اجتماعی و اعتقادی برای خانوادهها ایجاد میکرد.
امروز مقالهای میخواندم در ارتباط با هویت فرهنگی و نسبت آن با نشاط اجتماعی. در بخشی از آن مقاله اینگونه آمده است: «یکی از موضوعهایی که باید در همه جوامع به آن توجه شود موضوع تقویت هویت فرهنگی است. تقویت هویت فرهنگی همبستگی اجتماعی در جامعه را تقویت میکند و علاوهبر آن انسجام اجتماعی و نشاط اجتماعی در جامعه را افزایش میدهد. از دیگر مزیتهای تقویت هویت فرهنگی، جامعهپذیری مناسب افراد است، یعنی وقتی افراد با هویت خودشان آشنا میشوند جامعهپذیری بهتری صورت میگیرد. هویت فرهنگی شامل باورها، زبان و آداب و رسوم و... است و طبیعتا در چنین جامعهای افراد مانند درختی که در خاک ریشه دوانده است، در مقابل توفانها مقاوم خواهند بود.
برای اینکه ارتباط بین نسلی مناسبی ایجاد شود و شکاف نسلی به وجود نیاید، تقویت هویت فرهنگی راه موثری برای تحقق این هدف است، در این شرایط جامعهای با امنیت اجتماعی پایدار، مستمر و همهجانبه خواهیم داشت.
در برخی از کشورها بهعنوان مثال افراد برای نشاط و شادی به همدیگر گوجهفرنگی پرتاب میکنند یا تن به حوادث خطرناکی میدهند درحالیکه ما مراسم و آیینهایی داریم که ضمن انتقال شادی دارای مفاهیماجتماعی و فرهنگی نیز هستند. فراموش نکنیم اگر به دنبال تقویت این حوزه نباشیم به ناچار جوانان ما تحتتأثیر فرهنگ بیگانه قرار خواهند گرفت که یکی از اثرات تاثیرپذیری از فرهنگ بیگانه، بیگانگی با فرهنگ اجتماعی است که عدم مسئولیتپذیری و بیتفاوتی نسبت به خانواده را به دنبال خواهد داشت، ضمن آنکه برای تقویت هویتفرهنگی، خانوادهها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی نقش اساسی دارند و نباید منتظر باشیم تا دیگران از بیرون مرز برای هویت فرهنگی ما سیاستگذاری و برنامهریزی کنند.»
اما آنچه که در این مقاله آمده بود و ارتباط با آن با آنچه که پیش از این گفته بودم در اینجاست که ماه رمضان و رعایت آدابورسوم مخصوص به آن و توجه به مناسک مربوط به این ماه یکی از همان مواردی است که میتواند هویت فرهنگی را تقویت کند. آداب و رسومی که قرار نیست در همان گذشته باقی بماند و اتفاقا حضورش در زندگی پر سرعت خانوادههای امروزی، لازم و ضروری است.
خانوادههای امروزی هم میتوانند همان لذتی را که در کودکی از دیدن سفرههای افطار و آماده شدن برای سحری و جمعشدن اعضای خانواده در کنار هم تجربه میکردند، برای فرزندانشان فراهم کنند، ضمن آنکه با ایجاد فضایی دوستانه میتوانند بسیاری از ارزشهای دینی و اخلاقی که در این ماه بر آنها تأکید میشود را به فرزندان خود منتقل کنند.