مجید سلیمیبروجنی فعال صنعتی
بازار بورس تهران همچنان اسیر روزهای ناخوش است و درگیر دست و پنجه نرم کردن با مقوله مذاکرات حساس هستهای که این روزها مهمترین ریسک سیستماتیک بازار است. بیانیه لوزان برای بازار سرمایه تنها درحد یک مسکن بود که فقط توانست برای چند روز رونق را به بازار بازگرداند. هرچند پس از بیانیه لوزان، خبر مهمی درباره مذاکرات هستهای منتشر نشد، اما ادامهدار نبودن اخبار مثبت برای پیکره بیجان بورس، به منزله خبری منفی تلقی شد و بهعنوان عاملی اثرگذار در کنار سایر عوامل باعث شد حرکت مثبت شاخص کل ادامهدار نباشد. کاهش شدید نقدینگی یکی از عوامل اصلی افت ارزش معاملات و کاهش شدید شاخص کل از ابتدای سال تاکنون است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بورس تهران همجهت با دیگر بازارهای مهم اقتصادی از کمبود شدید نقدینگی رنج میبرد. کاهش 2درصدی نرخ سود سپردههای بانکی نیز به هیچوجه نتوانست پولی را روانه بازار سرمایه کند. اگرچه نرخ سود سپردههای بانکی یک رقیب قدرتمند برای بازار بورس محسوب میشد، اما نرخ سود اوراق با درآمد ثابت نیز در گوشهای از بازار قرار داشت که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. درحال حاضر میتوان اوراق بهاداری با نرخهای سود 24و25درصدی در اقتصاد کشور پیدا کرد که حضور این اوراق دستکمی از بحث بالا بودن نرخ سود سپردههای بانکی ندارد. بازار سرمایه و ؟؟؟ اقتصاد است. ما در اقتصاد مجموعهای شاخص داریم به نام شاخص مقدم که وضعیت عمومی اقتصاد را نشان میدهد. شاخص بورس نیز یکی از شاخصهای مقدم است که نسبت به شوکهای اقتصادی و سیاسی بسیار حساس است. این روزها موضوع مذاکرات هستهای و نتایج آن کاملا بر نوع انتخاب و انتظارات سرمایهگذاران اثرگذار است. شوکهای سیاسی مقطعی هستند، اما شوکهای اقتصادی بلندمدت و اثرگذارتر است. به عبارتی همانطور که وقتی نرخ بهره افزایش پیدا کرد، یکی دو سال بازار سرمایه وارد فاز رکود شد، وقتی هم شوکهای اقتصادی به بازار سرمایه داده شود، اثر آن بلندمدت و یکی دو ساله خواهد بود. طبق تجارب سالیان گذشته، بورس تهران در تابستان به دلیل فصل برگزاری مجامع و تقسیم سود نقدی با یک رونق نسبی و معاملات پرحجمی مواجه بود، اما سال 94 با دیگر سالهای بورس به واقع متفاوت است و ابهامات متعدد سبب شد تازه بورس پس از طی یک دوره سکون حدودا دو ماهه وارد فاز منفی شود. بازدهی شاخص بورس در سال 94 تا امروز معادل حدودا منفی یک درصد بوده است به این معنی که بازار سهام در این دو ماه و نیم گذشته از سال یک درصد زیان به سرمایهگذاران تحمیل کرده است. هرچند نزدیک به سه ماه از سال گذشته و بازار سهام حال و روز خوبی ندارد و با وجود تأکید سیاستگذاران اقتصادی کشور مبنی بر برازنده بودن سهام شرکتها، بازار به آن واکنش منفی نشان میدهد، اما آیا مشارکتکنندگان بازار با نادیده گرفتن چشمانداز عوامل بنیادی و محرکهای اصلی بازار، امنیت مالی خود را به خطر میاندازند؟ یا اینکه بازار خردمندانه، حتی نادیدنیها را در خشت خام میبیند؟ به هر روی گذر زمان نشان خواهد داد که قضاوت بازار درخصوص چشمانداز بازار سرمایه کشور درست بوده است یا سیاستگذاران اقتصادی. ارزیابی از محرکهای بنیادی بازار سهام میتواند پیشبینی آینده بازار را امکانپذیر نماید. البته باید تأکید کرد که پیشبینی بازار سهام ایران تحت تأثیر شوکهای سیاسی و اقتصادی بسیار سخت است. شاید در شرایط موجود بد نباشد که دکتر روحانی بازدیدی از بورس داشته باشد و از نزدیک شنونده گلایهها و دغدغههای سهامداران باشد. این استراتژی حداقل این مزیت را دارد که سهامداران دریابند بازار سرمایه کشور برای دولتمردان مهم است. در کل میتوان گفت اینکه دولت همه مشکلات و تقصیرها را به گردن شرایط موجود بیندازد و تنها منتظر توافق هستهای باشد درست نیست، چرا که بخش عمدهای از شرایط موجود حاصل سیاستهای دولت است.