دومین جلسه ارزیابی مدیریت سینمای ایران در دهه ۶۰ با حضور اهالی سینما در محل خانه سینما برگزار شد. در این جلسه، سعید عقیقی، عبدالله اسفندیاری، مجتبی راعی، منوچهر شاهسواری و سیروس الوند حضور داشتند که هرکدام به نکات جالبی درخصوص وضع آن دوران اشاره کردند. بخشی از این صحبتها را به روایت مهر میخوانید:
سعید عقیقی: دعوای اصلی بر سر این است که آیا سینما باید وجود داشته باشد یا خیر؟ این بحث بیشتر از سال ۵۷ تا ۶۲ درجریان بود و مخالفان و موافقان وجود سینما منابع فقهی و جامعهشناسی برای خواسته خود داشتند. مسأله این است که چنین باید و نبایدی همچنان وجود دارد و هنوز حل نشده است. در این بین برخی از مدیران وجود داشتند که قبل از انقلاب حتی به سینما و تئاتر نرفته بودند و البته در کنار آنها نیز مدیرانی بودند که اهل سینما و تئاتر بودند. در میان این مدیران دعوای اصلی بر سر این بود که فیلم باید تولید شود یا نه و اینکه سینما باید دست چه کسی باشد. همیشه افرادی وجود داشتند که میگفتند چرا سینما برای ما نیست که البته چنین نگاهی هنوز هم در سینمای ایران وجود دارد. از سال ۵۸ تا ۶۲ یک گروه از افراد سعی میکردند در سینما کار کنند و عده دیگر نیز تلاش داشتند تا به آنها کمک کنند، دهه ۶۰ در سینمای ایران معیارهایی را ایجاد کرده که اگر دست پژوهشگر تاریخی بیفتد، میتواند پیشبینی کند که سال ۹۹ چه فیلمهایی در سینمای ایران تولید میشود.
منوچهر شاهسواری: اگر بخواهیم سینمای دهه ۶۰ را بررسی کنیم باید به چند مورد اشاره کرد، در این دهه مرجعیت نظام روشنفکری ایران آهسته اما پیوسته از ادبیات و شعر به سینما منتقل شد، شیوههای تولید در این دهه ماهیتا تغییر کرد، امنیت بازار سینما در این دوره تأمین شد، در دهه ۶۰ کسی از مدیران نمیپرسید وضع ما چه میشود، بلکه میپرسیدند چه کار کنیم بهتر است و این نگاه جمعی جامعه و نسبت مستقیم آن با انقلاب را نشان میداد. مدیران دهه ۶۰ خود را در مقام بازسازی و بازنگری سینمای ایران نمیدانستند و بیشتر به دنبال تأسیس بودند و نسبت به این دیدگاه باید پیامدهای تاریخی آن را برعهده میگرفتند، چرا که تأسیس همیشه با حذف همراه است. سینما یک پدیده قدرتمند است و هرکس در جستوجوی منافع خود دوست دارد آن را برای خود نگه دارد.
سیروس الوند: سانسور در دهه ۶۰ توسط آدم حسابیهای سینمای ایران رخ میداد و نمیتوان گفت افرادی مانند بهشتی، انوار، منوچهر عسگرینسب و... آدمهای بیسوادی در حوزه سینما بودند که این ممیزیها را اعمال میکردند. البته سانسوری که از دهه ۶۰ در سینمای ایران شروع شد همچنان به کار خود ادامه میدهد. سینمای ایران در این دهه به چهار درجه الف، ب، ج و د تقسیم شد و بر این اساس درجهبندی کیفی میشدند، به یاد ندارم در این دوره یک فیلم با موضوع دفاع مقدس و یا کودک و نوجوان درجه ج یا د گرفته باشد، همه این فیلمها به دلیل اهمیتی که برای دولت داشتند درجه الف میگرفتند، اما مسأله این است که آیا همه این فیلمها از نظر کیفی ارزش درجه الف را داشتند؟ البته این درجهبندیها نیز از لحاظ اقتصادی هم برای آن فیلم تاثیرگذار بود. بههرحال تمام نقاط قوت و ضعف سینمای ایران در دهه ۶۰ به دهه ۷۰ منتقل شد و همین مسأله سبب شد تا ۵سال اول دهه ۷۰ تولیدات خوبی در سینمای ایران داشته باشیم.
مجتبی راعی: در ذات انقلاب همیشه مسأله خودی و غیرخودی و انقلابی و غیرانقلابی وجود دارد که البته در این میان برخی مدیران این مسأله را به خوبی و درست اجرا کردند و برخی از ناکسان آن را اشتباه اجرا کردند. میتوان مشکلات سینمای دهه ۶۰ را تنها به مدیران سینمای ایران نسبت داد، اما این را باید بدانیم که سینما نسبت به دیگر مسائل جامعه که قرار بود با انقلاب تکان بخورد، وضع بهتری داشت. دهه ۶۰ تمام شده است و خوشبختانه بعد از گذشت ۳۰سال از انقلاب اسلامی، بستهای با نام «۳۰ فیلم
۳۰ سال» که شامل ۳۰ فیلم از ۳۰سال گذشته سینمای ایران است، منتشر شده است. امیدوارم ۲۰سال آینده نیز چنین بستهای منتشر شود تا ببینیم سینمای ایران پیشرفت کرده است یا نه؟
عبدالله اسفندیاری: اگر ممیزی در دهه ۶۰ وجود نداشت و فیلمهای دگراندیش بیشتر از آنچه که باید در سینمای ایران تولید میشد، شاید امروز دیگر سینما نداشتیم. به همین دلیل معتقدم ممیزی در آن دوره به نفع سینمای ایران بود.