| مصطفی عابدی |
امروز هفتم تير روز مبارزه با سلاحهاي شيميايي و ميكروبي است. 28سال پيش در چنين روزي صدام حسين طي چند حمله هوايي مناطق پرجمعيت شهر سردشت را بمباران شيميايي كرد و چهار نقطه شهر و نيز نزديكي منبع آب شهر را مورد حمله شيميايي قرار داد و در زمان كوتاهي، تعداد بيشماري از زنان و كودكان و سالخوردگان را شهيد و هزاران نفر را مصدوم و مجروح كرد و يكي از بزرگترين جنايات دو دهه پایانی قرن بیستم را مرتكب شد. هنگامي كه مجامع جهاني در برابر اين جنايت سكوت كردند، صدام حسين براي يك جنايت جنگي بزرگتر همراه با نسلكشي كردهاي عراق اسب خود را زين كرد و جنايت انفال را مرتكب شد كه جزیی از این مجموعه اقدامات نسلکشی کردهای عراق، حمله شيميايي به حلبچه بود، كه حدود 5 هزار نفر از مردم كرد و بيدفاع آنجا را در چند دقيقه قتلعام كرد و عكسهاي آن جنايت يكي از تكاندهندهترين تصاوير جنايت عليه بشريت در قرن بيستم بود، و اينكه چگونه كودكان در آغوش پدران و مادران خود جان باختهاند بهطوری که فرصت فرار را نيز پيدا نكردهاند.
قضيه از اين قرار است كه پس از كاربرد بمبهاي شيميايي در جنگ اول جهاني از سوي ارتش آلمان، دنيا شوكه شد لذا چند سال پس از جنگ در ژنو جمع شدند و پروتكل ممنوعيت استفاده از سلاح شيميايي را امضا كردند. نكته مهم اين است كه پس از جنگ دوم جهاني، اين ممنوعيت به صورت قاعده الزامآور شد و نيازي نيست كه كشورها به پروتكل آن ملحق شوند، بلكه اين يك قاعده كلي و الزامآور بينالمللي شد و کشورهای غیرعضو هم ملزم به رعایت آن شدند. ولي مشكل از اينجا آغاز شد كه كشورهاي غربي در دو صورت گوناگون از اين قاعده تخطي كردند، هرچند در جنگ دوم جهاني آن را رعايت كردند. دليل اصلی این رعايت در جنگ دوم نيز، تعهد آنان به پروتكل نبود بلكه ترس از يكديگر و نيز احترامي بود كه براي نژادهاي برتر خود قايل بودند، درحاليكه در مرحله اول خودشان از این بمبها استفاده کردند و پيش و پس از جنایت صدام حسین، در جاهاي گوناگون ازجمله در كره، ويتنام و... مرتکب این کار شدند. در مرحله دوم سكوت نسبي آنان در برابر استفاده گسترده ديگران از سلاح شیمیایی بود. نهتنها در اين استفاده سكوت كردند، بلكه به نحوي تأمينكننده آنان نيز بودند. دولت آلمان در كنار 9 كشور غربي ديگر بازار تأمينكننده مواد شيميايي براي عراق بودند، كه دستاندركاران اصلي این تجارت ضد بشری يك فرد هلندي به نام
«فرانتس آن رات» بود. از همه بدتر اينكه غربیها اولين حملات شيميايي صدام حسين را به قول معروف زيرسبيلي رد كردند؛ و بهرغم تأييد كارشناسان سازمان ملل در استفاده رژيم عراق از اين بمبها، يكسال طول كشيد تا آقاي دبيركل بيانيه بيخاصيتي را در محكوميت استفاده از اين سلاح منتشر كند، درحاليكه شايسته بود به سرعت مقابله ميكردند و از طريق قطعنامه شوراي امنيت به مقابله با جنايتكار ميرفتند. هنگامی که صدام سکوت آنان را دید به خیال راحتتری این کار را در ابعاد گستردهتر ادامه داد. مشكل اصلي رژيم صدام فقط اين نبود كه بمب شيميايي استفاده ميكرد، بلكه از آن بدتر اين واقعيت بود كه بمب را نه فقط عليه نظاميان، بلكه عليه مردم عادي و كودكان و زنان غيرنظامي به كار برده بود و در اين ميان آنچه كه بيش از بمباران صدام عذابآور بود، سكوت مجامع حقوق بشري و كشورهاي غربي در برابر اين جنايت بود. زيرا از صدام انتظاري بيش از اين نميرفت. او نان اخلاق و حقوق بشر را نميخورد. ولي كشورهايي كه خود را متولي حقوق بشر ميدانستند، چرا و به چه دليلي با تأمين مواد و تجهيزات و سپس سكوت در برابر استفاده از اين بمبها، بدترين نمك را بر زخمهاي ناشي از اين بمبارانها پاشيدند؟ گذشتهها گذشته، ولي هيچ انساني نميتواند اين نوع رفتار را فراموش كند. صدام مجازات شد، ولي حاميان بينالمللي او و منطق حمايتي آنان از صدام حسینها كماكان هست. آنان كه قانون را بازيچه منافع خود ميدانند، امروز نيز در يمن از منطق مشابه تبعيت ميكنند. فارغ از همه اينها وظيفه ماست كه بازماندگان اين جنايت بزرگ را تحت پوشش خدمات بهداشتي و مادي قرار دهيم، و سردشت را به موزهاي دائمي از اين جنايت تبديل كنيم تا به نمادي ماندگار در انعكاس يكي از بدترين جنايات قرن بيستم تبديل شود.