اگر صلح خواهد عدو سر مپیچ وگر جنگ جوید عنان بر مپیچ
که گر وی ببندد در کارزار تو را قدر و هیبت شود یک، هزار
ور او پای جنگ آورد در رکاب نخواهد به حشر از تو داور حساب
تو هم جنگ را باش چون کینه خاست که با کینه ور مهربانی خطاست
چو با سفله گویی به لطف و خوشی فزون گرددش کبر و گردن کشی
به اسبان تازی و مردان مرد برآر از نهاد بداندیش گرد
و گر می برآید به نرمی و هوش به تندی و خشم و درشتی مکوش