| ترجمه: مینو میرزایی |
اوباما با اعلام اینکه طرح پیشنهادی درباره کاهش خشونتمسلحانه در آمریکا را به کنگره ارایه خواهد کرد، تعدادی از اقدامات کنترل سلاح را یادآور شد و به خرد جمعی واشنگتن درباره شناسایی علل متعدد و متنوع این قبیل فجایع ادای احترام کرد. سخنگوی او «جی کارنی» پیشتر گفته بود که این «یکمسأله پیچیده است که نیازمند راهحل پیچیده نیز هست». بهنظر او، کنترل اسلحه، چیزی بیش از تنها یک پاسخ دارد.
اما در واقع، مساله، پیچیده نبوده و راهحل کاملا روشن است.
مردم آمریکا وقتی درباره حوادثی نظیر تیراندازی نیوتاون صحبت میکنند، به سه مجموعه از دلایل اشاره دارند. نخست، روانشناسی قاتل، دوم، جو خشونت در فرهنگ عامه این کشور و سوم، دسترسی داشتن به اسلحه. هریک از این دلایل، میتوانند توجیهکننده یک شلیک باشند. چیزی که ما باید برای درک آن بکوشیم، وقوع یک حادثه بهتنهایی نیست، بلکه این نکته است که دریابیم چرا چندین مورد از اینگونه حوادث اتفاق میافتد. تعداد مرگها توسط سلاح گرم در ایالاتمتحده آمریکا درسال 2011 نزدیک به
32 هزار مورد بود. از این تعداد حدود 11 هزار فقره قتل با تفنگ انجام شد.
برای درک اینکه این رقم چقدر بالاست، آن را با نرخ سایر کشورهای ثروتمند مقایسه کنید. در انگلستان و ولز در سال حدود 50 مورد قتل با تفنگ اتفاق میافتد، یعنی 3درصد نرخ کشور ما[آمریکا] به ازای هر صدهزار نفر جمعیت. بسیاری اعتقاد دارند که جامعه آمریکا فردگرا و خشنتر از سایر جوامع است. اما باز هم دادهها روشنگری میکنند. در ایالات متحده فراوانی اغلب جنایتها- دزدی، کیفزنی، جیببری و تجاوز- همانند سایر کشورهاست. ولی مقولهای که آمریکا در آن بهطور بسیار قابلتوجهی پیشتاز محسوب میشود، قتل با اسلحه است.
برمبنای گزارش دفتر مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد، نرخ قتل با اسلحه در آمریکا 30 برابر فرانسه یا استرالیا بوده و 12 برابر بیشتر از حد متوسط قتل در سایر کشورهای پیشرفته است. چهچیزی این تفاوت را توضیح میدهد؟ اگر روانشناسی دلیل اصلی باشد، قاعدتا باید تعداد شهروندان آمریکایی که از نظر روانی مشکل دارند، در مقایسه با دیگر کشورها 12 برابر بیشتر باشد. اما اینگونه نیست. درواقع ایالات متحده آمریکا میتوانست بهتر عمل کند، چراکه ناهنجاریهای ذهنی در این کشور جدی گرفته میشود و آمریکا در این زمینه بیش از سایر کشورهای همتای خود سرمایهگذاری میکند.
آیا فرهنگ عامه آمریکا دلیل این مسأله است؟ این نیز غیرمحتمل بهنظر میرسد. چراکه همین فرهنگ بهطور گستردهای در سایر کشورهای ثروتمند وجود دارد. برای مثال، جوانان در انگلستان و ولز، در معرض تاثیرات فرهنگی تقریبا مشابهی با ایالاتمتحده هستند. اما هنوز نرخ قتل با اسلحه در انگلستان، در مقایسه با آمار آمریکا بسیار ناچیز است. از سوی دیگر، میدانیم که ژاپنیها در تولید بازیهای ویدیویی[خشونتبار] پیشرو هستند. با وجود این، نرخ قتل با اسلحه در آنجا نزدیک به صفر است. چرا؟ چون بریتانیا قوانین سختی درباره اسلحه دارد و ژاپن احتمالا محکمترین قوانین مرتبط با این موضوع را در دنیای صنعتی داراست.
دادهها در علوم اجتماعی قویا مبین این نکته است که خشونت مسلحانه در آمریکا بسیار بیشتر از سایر نقاط دنیاست، چراکه قانون، فروش و مالکیت سلاح را مجاز میداند. در این رابطه همین بس که بدانیم ایالات متحده آمریکا با داشتن 5درصد از جمعیت جهان، قریب به 50درصد از اسلحههای دنیا را دارد.
این روشن است که قوانین سختگیرانه- حتی در کشورهایی که بهشدت فردگرا هستند و پیشینه طولانیمدت مجازبودن مالکیت اسلحه را دارند- میتوانند خشونت مسلحانه را کاهش دهند. در استرالیا پس از اعمال محدودیت سال 1996 درمورد تمام سلاحهای خودکار و نیمهخودکار- البته یک محدودیت واقعی، نه مثل آنکه ما در آمریکا قانون آن را درسال 1994 با 600 تبصره وضع کردیم- قتلهای مرتبط با اسلحه در طی دهه بعد تا 59درصد و نرخ خودکشی با سلاح گرم تا 65درصد کاهش یافت. (تقریبا 20هزار آمریکایی هرسال با استفاده از اسلحه اقدام به خودکشی میکنند؛ روشی که بسیار موفقتر از سایر اشکال خودکشی است.)
همیشه افراد شیطانصفت یا بیمار روانی وجود خواهند داشت و حتی ممکن است تحتتأثیر جو خشن فرهنگ عامه قرار گیرند. اما دولت چگونه میتواند تاریکترین افکار موجود در ذهن این قبیل اشخاص را پیش از اینکه آن را در عمل پیاده کنند، شناسایی کند؟ مطمئنا کسانی که مصرند دولت در ایستادگی در برابر خشونت مسلحانه میانهرو باشد، نمیخواهند افکارشان تحتنظارت دولت قرار گیرد.
در عوض، چرا دولت کاری نکند که بسیار سادهتر بوده و موفقیت آن ثابت شده است: محدود کردن دسترسی به اسلحه از یک طرف و وضع قوانین بدون استثنا و تبصره از سوی دیگر. اگر این کار انجام شود دیگر لابی اسلحه نمیتواند از قانون برای ثابتکردن این امر خلاف واقع، استفاده کند که چنین محدودیتهایی خشونت را کاهش نمیدهند. مشکلی که کشتار نیوتاون را رقم زد، پیچیده نیست، راهحلها نیز. ما در یافتن پاسخ مشکلی نداریم. چیزی که امروز در آمریکا کمداریم، شجاعت است.