| حجتالاسلام سيداحمد هاشمينژاد |
درخصوص تدريجي نازل شدن قرآن و نزول
يكباره آن اختلافنظر وجود دارد. آنچه مسلم است، نزول يك باره قرآن به شكل وحي بر قلب پيامبر بوده و سپس آيات مختلفه با توجه به شرايط مكاني و زماني و موضوعي مجدداً بر ايشان نازل ميشده و با توجه به اين مقدمه مفسرين قرآن در اين مورد معتقد به هر دو نوع هستند (نزول تدريجي و دريافت دفعي قرآن).
الف) شأن نزول آيات: برخي معتقدند با گذشت زمان و پيامبري حضرت محمد (ص) و رخداد مسايل اجتماعي، فرهنگي، سياسي و... ايجاب ميكرده آيات، متناسب با همان موقعيت دوباره نازل شوند تا شأن نزول آيات مشخص شود. در عين اینکه قرآن از جانب خداوند نازل شده و سرچشمهاي است الهي و دستورالعملي است جامع و كاربردي براي عصرهاي آتي، در مقام مثال جنگ به وقت درگيري خصم و شيوههاي آن، با توجه به موقعيت احكام حج به وقت مناسك حج و ماه مربوطه و...
ب) خطر منافقین: منافقين در پي خصومت با اسلام و مسلمين هميشه در پي خدعه و نيرنگ بودند و اين امر ايجاب ميكرد، قرآن به شكل تدريجي نازل شود تا اينكه پشتوانهاي براي اسلام و مسلمانان و همچنين براي نقش بر آب كردن توطئههاي منافقين باشد. در راستاي همين دليل بد نيست بدانيم دشمنان كوردل با دانايي به اينكه وحي متناسب با شرايط زمان و مكان و موقعيتها بر پيامبر نازل ميشود كمتر جرات طرحريزي دسيسه ميكردند و اگر هم اقدامي ميشد در نهايت ترس و وحشت از عواقب آن به سر ميبردند و در نهايت با درايت پيامبر گرامي و نزول وحي متناسب با آن زمان، توطئه نقش بر آب ميشد. در اين شرايط منافقين بهتر ديدند خدعههاي خود را بعد از رحلت پيامبر به كار بندند و اينطور هم شد.
ج) كمك روحي به پيامبر: در آن شرايط خاص محيطي و وجود عوامل كفر در همه جا، ظهور اسلام و خطرات ناشي از در خطر افتادن منافع سرمايهداران و كافران از يك سو، دشمنان دوستنما و منافق از سوي ديگر و در اين طرف جبهه پيامبر با فوجي از مشكلات، پس در اين راه حضرت محمد(ص) نياز به پشتوانه محكم و استواري داشت كه بتواند مصايب را به ياري آن تاب آورد و چه چيزي بهتر از كلام حق و اين هدايت از سوي خدا و توسط جبرئيل به صورت وحي به پيامبر ابلاغ ميشده است.