حسین جمشیدی – شهروند| اولین مربی که موفق شد تیمملی تکواندوی ایران را روی سکوی قهرمانی جهان بفرستد، مدتهاست به خاطر اختلافاتی که با فدراسیون ایران پیدا کرده، از کشور خارج شده است. او که بعد از اولین تجربه مربیگری بینالمللیاش در چین تایپه چند ماهی است راهی جمهوری آذربایجان شده، به دلیل حضور برخی از تکواندوکاران ایرانی در این کشور با اتهاماتی چون وطنفروشی مواجه شده که به نظر برایش خیلی سنگین است. مهماندوست با کسب عنوان قهرمانی اروپا با تیم جمهوری آذربایجان بار دیگر تواناییهایش را اثبات کرد. گفتوگوی «شهروند» با رضا مهماندوست را میخوانید:
از شرایطتان در جمهوری آذربایجان بعد از ماهها حضور در این کشور بگویید.
در همین ابتدا میخواهم یک موضوعی را بیان کنم که متاسفانه مانع بازگشت من به ایران شده است. 3، 4 ماه است که خدا به من 2 فرزند دوقلو داده اما هنوز نتوانستم برای آنها شناسنامه ایرانی بگیرم. دائما به سفارت ایران میروم اما هیچکس به من توجهی نمیکند. هر جا میروم، پاسخگو نیستند و به من میگویند که چرا اینقدر عجله داری؟! واقعا دیگر نمیدانم چه کار کنم.
جدا از این مسأله از امکاناتی که جمهوری آذربایجان در اختیارتان گذاشتند، راضی هستید؟
بله، همه امکانات یک زندگی خوب را برای من فراهم کردهاند. حتی با فرزند اولم که دچار مشکلاتی (معلولیت) است، رفتار خوبی دارند و هیچ مشکلی برای زندگی در اینجا نداریم. فعلا تنها مشکلم مسئولان سفارت ایران هستند که همکاری نمیکنند.
اخیرا با تیمملی جمهوری آذربایجان قهرمان بازیهای اروپایی شدید که افتخار بزرگی بود.
زمانی که من به اینجا آمدم، تقریبا همهچیز بیدروپیکر بود. حتی سالن بدنسازی برای تیمملی وجود نداشت اما خیلی زود به درخواست من همه چیز را تهیه کردند و ما نیز برای المپیک برنامهمان را نوشتیم. اصلا اینجا تکواندوکاران درحال و هوای قوانین قبلی تکواندو بودند اما توانستیم با استعدادیابی به جایی برسیم که یک جوان 18ساله قهرمان اروپا را تحویل دهیم.
یکسری از تکواندوکاران ایرانی هم با حضور شما به جمهوری آذربایجان آمدند که البته با واکنشهای زیادی همراه بود...
(حرفم را قطع میکند) من هیچ نقشی در آمدن این تکواندوکاران به جمهوری آذربایجان نداشتم. 2 دختر و 3 پسر بعد از حضور من به اینجا آمدند. در بخش بانوان که یک مربی خانم کرهای فعالیت میکند و 2 دختر تکواندوکار ایرانی را نخواست. همچنین احمد محمدی که برای تحصیل به اتریش رفته بود، خودش با آذربایجانیها کانال زده بود و به اینجا آمد اما به دلیل اینکه هم اتریشیها و هم فدراسیون ایران از او ناراحت بودند، رضایتش را ندادند تا نتواند اینجا فعالیت کند. 2 نفر دیگر هم با ما تمرین میکنند اما هنوز وضعیتشان مشخص نیست.
برای 2 تکواندوکار دیگر هم باید فدراسیون ایران مجوز صادر کند؟
بله، چون این تکواندوکاران تبعه جمهوری آذربایجان نمیشوند و علاوه بر پاسپورت ایرانی خود پاسپورت این کشور را میگیرند و هر زمان که فعالیت ورزشیشان اینجا تمام شد، به ایران بازمیگردند. البته پولادگر قول مساعد داده که مجوز این 2 تکواندوکار را بدهد. این تصمیم نیز شاید به خاطر این است که ایران با کمک به کشورهای دیگر سلطه بر جهان تکواندو را از کرهایها بگیرد. از طرفی پولادگر روی کشورهای مسلمان تعصب دارد و در جمهوری آذربایجان نیز 90درصد شیعه هستند. فکر میکنم پولادگر قلبا دوست دارد به تکواندوی جمهوری آذربایجان کمک کند اما از ترس رسانهها خیلی نمیتواند این احساسش را بروز دهد.
پس شما هیچ نقشی در رفتن تکواندوکاران ایرانی به جمهوری آذربایجان نداشتید؟
من از روز اول در این مسأله دخالت نکردم چون میدانستم این بحثها پیش میآید. از طرفی سابقه من نشان میدهد که هیچوقت به کسی وابسته نبودم. با این حال اعتراف میکنم که از خدایم است که این تکواندوکاران ایرانی سطح بالا شاگردم شوند. باور کنید روزی نیست که چند نفر به من زنگ نزنند و از علاقهشان برای حضور در جمهوری آذربایجان نگویند. تکواندوکاران ایرانی اعم از دختر و پسر با من تماس میگیرند و از من میخواهند کمکشان کنم تا به جمهوری آذربایجان بیایند اما من نمیخواهم پلی برای این
اتفاق باشم.
با اینکه خیلیها از این اتفاق بهعنوان وطنفروشی و خیانت حرف میزنند، شما به نظر آن را حرفهای میدانید. درست است؟
بله، چون جمهوری آذربایجان جمعیت کمی دارد، مجبور است که در تمام رشتهها از کشورهای دیگر ورزشکار جذب کند. از طرفی باید به این فکر کنیم که تکواندوی ایران به جایی رسیده که میتواند مربی و بازیکن صادر کند. شما وقتی یک مهندس را به کشورهای خارجی میفرستید، مگر نامش وطنفروشی است؟ حتی این مسأله میتواند از نظر مالی هم برای ایران سود داشته باشد.
با این وضع شاید در المپیک علاوه بر ایران شاهد حضور یک تیم تمام ایرانی دیگر باشیم؟
شاید هم 2 تیمملی از ایران در المپیک ببینیم و بچههای ایران بارها رودرروی هم قرار بگیرند. به نظرم کسی نباید از این موضوع دلخور شود، بلکه باید تفکرشان را ارتقا دهند. در تمام کشورهای دنیا این موضوع جا افتاده اما ما مثل 50سال پیش تعصبی فکر میکنیم. منتقدان باید بفهمند که وقتی 50 تکواندوکار آماده داریم، نمیشود 49 نفر را سوزاند و فقط یک نفر
مدال بگیرد.
این تفکری که میگویید حتی درباره مربیگری شما خارج از ایران هم جا نیفتاده است.
متاسفانه خیر. به اعتقاد برخی از دوستان، بعد از کنار رفتن از سرمربیگری تیمملی باید 10سال خانهنشین میشدم تا شاید دوباره این فرصت به من برسد!
بگذریم، برایتان سخت نیست مقابل تیم ایران قرار بگیرید؟
قطعا برایم سخت است. من با ایران قهرمان جهان شدم. اگر این اتفاق رخ دهد، چه ببرم و چه ببازم، ناراحت خواهم بود. با این حال دنیا آنقدر حرفهای شده که حتی اگر در یک رقابت اتومبیلرانی برادرت هم خودروی کناریات باشد، باید از او سبقت بگیری و جلو بزنی. مربیگری هم مثل همین است.
اخیرا ایران توانست برای دومینبار قهرمان جهان شود. در بار اول شما سرمربی تیمملی بودید و حالا از شکسته شدن رکوردتان ناراحت نیستید؟
مطمئن باشید من حتی از خود بچههای ایران بیشتر خوشحال شدم. رکوردی که ثبت شده بود، برای یک نفر نیست. هر کسی هم اینطور فکر کند قطعا مشکل روحی و روانی دارد که از برد کشورش ناراحت شود.