داریوش قنبری فعال سیاسی
انساندوستی، ریشهای به قدمت تاریخ زندگی بشر دارد و همواره در روابط تمامی اقوام بشری، میتوان این امر را مشاهده کرد. در کنار مفهومی قدیمی چون انساندوستی، مفهومی چون انسانمحوری نیز به وجود آمده که به نوعی با مفاهیمی مانند حقوق بشر و ... همسنخ دانسته میشود. به هر روی همچنانکه این انساندوستی دارای ارزش است، انسانمحوری به اصولی تاکید دارد که نمیتوان آن را آنچنان در قد و قامت بشردوستی گنجاند. نگاه موجود در انساندوستی، نگاهی گسترده و وسیع است و در کلام فلاسفه، سیاستمداران، شعرا، ادیبان و ... کاملا میتوان این نگاه را دید. در کل انساندوستی مفهومی است که سبقهای اخلاقی دارد و از اینرو مذاهب و نحلههای فلسفی نیز همواره در این زمینه پیش قدم بودهاند. با این وجود، نسبت میان این امر با توسعه و پیشرفت در جوامع امروز نیز، خود محل بحث است. نکتهای که بسیاری از صاحبنظران نیز، بر آن تاکید داشتهاند. در ابتدا لازم است تا به تعریفی از توسعه دست یابیم. هدف توسعه انسان است و این خود انسان است که موجبات توسعه را فراهم میآورد و نیروی ماورایی عامل ایجاد آن نیست. در نتیجه نقطه عطف شکلگیری آن هم باید از منظر انسانی گذر کند. انسان به خاطر داشتن زندگی بهتر از سویی و از سوی دیگر به دلیل دستیابی به رفاه و امکانات، توسعه را محور قرار میدهد. هرچند این مفهوم با اندیشه تکامل در قرون جدید پیوند خورده و رنگ و بویی مدرن و نوگرا دارد، اما در نهایت در پیشرفت جوامع باید انساندوستی مورد توجه قرار گیرد و نه انسانمحوری. چرا که مفهوم انسانمحوری، تا حدی شامل نگاهی غیر مذهبی است و بسیاری آن را با مفهوم اومانیسم
یکی می دانند و از اینرو باید این دو از یکدیگر تمییز داده شوند تا از بار منفی این انسان محوری نیز کاسته شود. حال آنچه مطرح است و بسیاری دنبال پاسخی برای آن هستند، این نکته است که چگونه میتوان میان انساندوستی و توسعه و پیشرفت، ارتباط ایجاد کرد.
انساندوستی و کرامت قایل شدن برای انسان، همان توجه به رفاه و زیست بهتر اوست. این انسان دوستی لوازم و پیشزمینههایی میخواهد که نخستین الزاماتش را میتوان در تامین معیشت و رفاه انسان ها جست. چرا که کرامت انسان بدون آنها ممکن نخواهد بود و انسانی که دغدغه معاش و مواد اولیه زندگیاش را دارد، نخواهد توانست به امری چون نوعدوستی و کرامت قایل شدن برای سایر انسانها، نیز ارزشی قایل شود. در مجموع در چارچوب معارف دینی هم به این امر اشاره شده است. کسی که معاش خوبی ندارد، معاد خوبی هم نخواهد داشت. در سایر کشورهای دنیا هم این امر پذیرفته شده است. چنانچه انگلیسیها نیز ضربالمثلی دارند با این معنا که (از یک در که فقر وارد شود، از در دیگر عشق خارج میشود) به این ترتیب پیوند نوعدوستی با پیشرفت و توسعه در هر حد و اندازهای قابل بررسی است و باید به آن توجه داشت. این امر از جمله اصول اولیه زندگی بشری نیز به حساب میآید و برای آنکه بتوان پلی میان این دو جست، در ابتدا باید معاش و زندگی اقتصادی و عمومی تامین شود.