| بهروز مهدیزاده |
اکثر تالابهای استان فارس خشک شدهاند
فارس دریاچه و تالابهای متعددی دارد. مهمترین دریاچههای آبشور این استان، تالاب مهارلو، تالاب بختگان، طشک و هیرم هستند و از دریاچههای آبشیرین میتوان به دریاچه پریشان و تالاب ارژن اشاره کرد. هماکنون سطح وسیعی از دریاچهها و تالابهای این استان خشک شده است. تنها با شروع فصل بارندگی مقداری آب دارند ولی با آغاز فصل خشک تقریبا تمام این تالابها خشک هستند. سالهاست که خشکسالی و عوامل انسانی نظیر حفر چاه، برداشت بیرویه و سدسازی باعث شده که دریاچههای فارس یا خشک باشند یا از کمآبی رنج ببرند. تنها تالاب کمیجان است که به لطف فعالیتها و کمکهای فعالان زیستمحیطی استان احیا شده است. دریاچهبختگان که بعد از ارومیه دومین دریاچه بزرگ کشور است همچنان خشک و به یک شورهزار تبدیل شده است. یکی از دلایل خشکیدگی تالابهای فارس، عدممدیریت صحیح مصرف آب است. در فارس بیش از 95درصد آب صرف عملیات کشاورزی میشود که این باعث شده آبی در دریاچهها و تالابها باقی نماند. یکی دیگر از عوامل اصلی تاثیرگذار در خشکسالی تالابهای بختگان، پریشان، مهارلو و طشک سدسازیهای متعدد به منظور تأمین آب کشاورزی است. نتیجه احداث سدها روی رودخانههای تغذیهکننده تالابها و دریاچهها، افزایش سطح زیر کشت و به دنبال آن افزایش چاههای غیرمجاز و برداشت غیراصولی از منابع آب است. به دلیل خشک شدن تالابها به مرور رطوبت هوا کاهش پیدا کرد و درنهایت از میزان بارندگی به مقدار قابلتوجهی کاسته شده است. همچنین خشکشدن تالابها در فارس باعث بهوجود آمدن پدیده ریزگردها در این استان شده است. هماکنون دریاچهها و تالابهای استان فارس منتظر اقدامات عملی سریع درخصوص احیا هستند. در این راستا چندی پیش قرار شد که اعتباراتی برای احیای دریاچه بختگان و پریشان تعلق گیرد که متاسفانه هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. حتی خشکیدگی تالابها بهحدی بود که بسیاری از اهالی روستاهای اطراف شیراز به دلیل بیابانیشدن منطقه و افزایش فرسایش بادی به مناطق دیگر کوچ کردند. یکی از مناطقی که به شدت تحتتأثیر خشکیده شدن تالابها قرار گرفته منطقه استهبان در حوزه دریاچه بختگان است. با خشکشدن دریاچه بختگان انجیرستانهای شهرستان استهبان نیز خشکشده و مردمی که از این طریق امرار معاش میکردند با مشکل روبهرو شدهاند.
مهاجرت
بدترین قسمت ماجرا، تمام شدن طاقت مردم یک استان است. مهاجرت در واقع شیوهای جدید از زندگی است که طی آن انسان از کمبودهای گذشته فرار میکند و به امید پیداکردن شرایط مناسب آواره شهرهای کوچک و بزرگ اطراف میشود. شهرهای مجاور بختگان که تقریبا بهطور کامل خشک شده است روزبهروز تقریبا خالی از سکنه میشوند. مهاجرت از شهرهای مجاور تالابها به دلیل افزایش ریزگردها و طوفان شن در فارس روند صعودی به خودش گرفته است. بهعنوان مثال روستای سهلآباد که زمانی بهترین باغهای گوجهسبز و زردآلود را در ایران داشته است، اکنون اکثر باغهایش خشک شده است. به همین دلیل اکثر مردم این منطقه مجبور به مهاجرت شدند. همچنین بنا بر مطالعات صورتگرفته از دهستان سفلی جمعیت آن به علت خشکسالی و مهاجرت طبق آمار سالیانه مرکز بهداشت کاهش پیدا کرده است. باید این نکته را پذیرفت که کمبود آب و مهاجرت دو روی یک سکه هستند. مشکلات زیستمحیطی از قبیل خشکشدن تالابها، خشکسالی و افزایش ریزگردها سبب مهاجرت مردم از روستاها به شهرها شده است. در استان فارس به دلیل خشکسالی و سوءمدیریت در استفاده از آبهای زیرزمینی، حدود 30درصد روستاییان و عشایر مهاجرت کردند. سطح آبهای زیرزمینی در فارس بسیار کاهش داشته، بهطوری که حفر چاه در بسیاری از مناطق ممنوع شده است. همچنین بسیاری از رودخانههای جاری و قناتهای قدیمی که مربوط به 60 الی70سال پیش بودهاند در این استان بهطور کامل خشک شدهاند. مهاجرتها البته به نوبه خود آسیبهای اجتماعی فراوانی دارد. بسیاری از روستاییانی که به دلیل نبود آب و رهاکردن اراضی کشاورزی به شهرهای دیگر مهاجرت کردند درنهایت حاشیهنشین شدند و به سوی شغلهای کمدرآمد و کاذب روی آوردند.
کمآبی
بزرگترین مشکل استان فارس مسأله خشکسالی و بحران آب است که مانند سایر نقاط ایران مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی زیادی بهدنبال خواهد داشت. بحران آب در کنار کشاورزی ناپایدار بزرگترین مشکل محیطزیستی استان فارس بهشمار میرود چراکه این دو مکمل یکدیگر هستند، بدون کشاورزی ناپایدار، بحران آبی که این استان را مانند سایر نقاط ایران در خود گرفته، احتمالا وجود نداشت و بدون بحران آب قطعا کشاورزی هم بهصورت پایدار و متناسب با ذخایر طبیعی صورت میگرفت. از دههها پیش ایران به دنبال خودکفایی در محصولات کشاورزی بهویژه گندم بود. استان فارس هم حدود 25سال است که رتبه اول تولید گندم کشور را دارد که هم اکنون نتیجه این همه تولید و فشار بر منابع زیرزمینی به وضوح در شهرها و روستاهای استان فارس مشاهده میشود. مسئولان بدون توجه و مدنظر قراردادن آمایش سرزمین و برنامهریزی، در طول این سالها تعداد باغها و اراضی را در این استان افزایش دادند و در قبال این همه باغ و اراضی کشاورزی، آب زیادی هم باید صرف تولید محصولات باغی و زراعی میشد که نتیجهاش درنهایت برداشتهای غیراصولی و بیرویه از آبهای زیرزمینی بود. در زمینه بحران آب در فارس بهنظر میرسد کسی تاکنون واقعیت را نگفته است. بحران آب بیش از آن چیزی که مسئولان و مردم فکر میکنند روی زندگی انسانها و محیطزیست اطرافشان تأثیر میگذارد. فقط در جهرم که یکی از شهرستانهای باغی استان فارس است عمق آب به 300متر رسیده است. کشاورزی باعث شده که بیش از نیاز استان آب مصرف شود. در بیشتر نقاط فارس عمق سفرههای زیرزمینی بهشدت کاسته شده است و در دشتهای این استان به دلیل بهرهبرداری بیش از حد از منابع آبی پدیده فرونشست زمین مشاهده میشود.
گسترش بیابانزایی
استان فارس بهدلایلی که توضیح داده شد بهسمت بیابانیشدن پیش میرود. وجود تالابهای مختلف در استانفارس مثل بختگان، طشک، پریشان، کافتر و... باعث تلطیف آبوهوای این استان میشد. درواقع این تالابها با خنککردن آبوهوا و افزایش رطوبت از پدیده بیابانزایی جلوگیری میکردند اما بهدلیل برداشت بیرویه از منابع آبی، خشکسالی و سدسازیهای پیدرپی و کشاورزی ناپایدار بیابانزایی گسترش یافت. درواقع تالابها، هم محیطی برای تلطیف آبوهوا هستند، هم محیطی برای کشاورزی ایجاد میکردند و هم محیطی مناسب برای زندگی پرندگان و حیاتوحش بهشمار میرفتند. متاسفانه بهدلیل خشکسالی و خشکیدگی تالابها، در 15 شهر استان فارس نشانههای کویریشدن مشاهده میشود. با وجود گسترش بیابانزایی و فرسایش بادی، هنوز هیچ برنامه مدون و اصولی برای مهار این پدیده وجود ندارد. فارس استانی که زمینهای حاصلخیز کشاورزیاش شهرت جهانی داشت اکنون بهسمت بیابانشدن کامل پیش میرود. با ادامه این روند و اشتباهات انجامشده چندان طول نمیکشد که «بهشتگمشده» شیراز هم به «جهنمپیدا» تغییر نام دهد.