علیرضا پنجهای شاعر و روزنامهنگار
دغدغههای ذهنی روزمره، موضوعی طبیعی و مستمر است که گاهی در بحبوحه ترافیک و گاهی در تنهایی و خلوت، سراغمان میآید. در طول چندسال اخیر، من هم به استمرار به دغدغههای روزمره، گرفتار بودهام و تمام فكر و ذكر من معطوف به شرايطي است كه نشر و كتاب و فرهنگ در كشور ما با آن دست به گريبان است. ناشران جدید به قواعد اساسی نشر پایبند نیستند. آنان بدون درنظر گرفتن قواعد حرفهای در ابتدای کار بسیار بااخلاق بهنظر میرسند اما به محض فروش خوب کتاب دیگر ما را نمیشناسند. قبلا هم گفتهام ناشران باید با مشاوران خبره مشورت کرده و سپس اقدام به انتشار کتاب کنند. متاسفانه مشاوران جوانانی هستند که بیشتر نفعمالیشان را درنظر میگیرند و خدمت به جامعه ادبی برایشان اهمیتی ندارد. خواننده تازه وارد با مراجعه به یک کتابفروشی دچار سردرگمی میشود و این مسأله ناشی از فقدان غربالگری توسط ناشران است. یکی از وظایف مهم ناشران استخدام یک تیمحرفهای برای تشخیص کار قوی است، آنان باید با نویسندگان جلساتی را ترتیب دهند و موارد مفید و مورد نظر خود را از بین مطالب گلچین کنند و به سمع نویسنده برسانند، تا نویسنده مسیر درست را ادامه دهد، درحالیکه غالب ناشران در ایران به فکر منافع مالی هستند و کمتر به فکر توسعه جامعه در مسیر کتابخوانی هستند. باتوجهبه مواردی که گفتم نسبت به رویه موجود بین ناشران نقد جدی دارم.
تا زمانیکه ما در حوزه هنر حرفهای نشویم وضعی روزبهروز بدتر خواهد شد. ناشران از مشاوران استفاده میکنند، منتهی از جوانانی که به واسطه قدرت والدینشان توان استفاده از رانت و خریدن مطالب از شاعران را دارند. متاسفانه مافیای حوزه نشر در زمان حاضر اجازه انتخاب اشعار و نوشتههای نیکو را از بین برده است. برخی از انتشارات بزرگ هم به این موضوع دامن میزنند و به جای توجه به محتوای کتابها بهخصوص شعر بیشتر عاشق چشم و ابروی شاعران میشوند. من 38سال عمرم را در حوزه هنر و معلمی ادبیات گذاشتهام و انتقاداتم ریشه در علاقه به هنر و ادب این سرزمین دارد. نمیدانم سرنوشت مردم علاقهمند چه خواهد شد. ناشران نباید به مردم دروغ بگویند. دنیای ادبیات، دنیای دروغ نیست، شهرت نیاز به مایه درونی دارد و با بیمایگی ایجاد نام هیچ سودی ندارد. افرادی چون من اگر فعالیتشان را در حوزه اقتصاد انجام داده بودند تا حال به ثروت قابل ملاحظهای دست مییافتند. از سوي ديگر امروز ناشرانی سودجو منتظر جوانان جویای نامی هستند که با پول به دنبال کسب شهرت هستند. چنين ناشراني از هر فرصتي نهایت سوءاستفاده را میکنند تا پول هنگفتی به جیب بزنند. در این میان برخی از ناشران هم برای پیشرفت کار خود از امثال من دعوت میکنند تا با آنها کار کنم، همین که کار به سرازیری رسید دیگر من و امثال مرا فراموش میکنند. بازار نشر امروز تبدیل به فضايي براي کاسبی شده است. بيشتر انتشاراتیها به دنبال کسانی میروند که برای نشر آنان عاقبت مالی بهتری داشته باشند یا برایشان زدوبند کنند. بهرهگیری از شاعران باتجربه و مسن میتواند به جوانان فعال در حوزه شاعری حس افتخار بدهد. آنان از اینکه کتابشان توسط خبرگان شعر بررسی شود افتخار خواهند کرد، نتیجه هم هر چه بشود آن جوان خواهد پذیرفت. ما هنوز در زمینه نشر به صورت حرفهای فاصله داریم. البته ناشیگری فقط مربوط به زمینه کتاب نیست و در سایر حوزههای کشور مثل ورزش هم دیده میشود. اقداماتي از اين دست، باعث شده نشریات هم تأثیر سابقشان را از دست بدهند. مسئولان صفحات در گذشته از بین کارکشتههایی انتخاب میشدند که اهل زدوبند نبودند و کار خوب را چاپ میکردند. در نشریههای امروز مردم در مورد خواص شیوید و زنجبیل اطلاعات میگیرند و تعداد کشتهشدگان در افغانستان را میدانند، اما از اطلاعات عمقیافته گذشته بیخبرند. درنتیجه با نسلی مواجه شدهایم که گستره اطلاعات پراکنده و وسیعی را دارد اما این گستره از کمترین عمق برخوردار است. جامعه ما نیاز دارد به سمت اصالت حرکت کند تا بتواند از رشد مناسبی برخوردار شود. امروز در کشورهای پیشرفته دنیا اطلاعات علمی کشف شده توسط دانشمندان گذشته ما مورد استفاده قرار میگیرد درحالیکه در کشور ما محصولات به دست آمده از همین علوم ایرانی قدیمی مورد استفاده قرار میگیرد. ما نیازمند استفاده سیستمی از ابزارهای تولیدی کشورهای پیشرفته داریم تا بر تولیدات همه حوزهها یک نظارت منسجم صورت گیرد و روزی ما هم به پیشرفتی فراگیر دست یابیم. نظارت قوی در انتشارات به معنای همین نگاه سیستمی است که میتواند شعرها را به خوبی محک بزند و باعث پیشرفت ادبیات کشور شود. در نتیجه خواننده میتواند به ناشر اعتماد کند و بر همین اساس کتابخوانی در کشور رشد یابد.