شهروند| چند وقتی است که سینماروها شاهد به اکران درآمدن فیلمهایی هستند که گمان نمیبردند هرگز بتوانند آنها را بر پرده سینما ببیند. فیلمهایی نظیر «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر»، «از رئیسجمهوری پاداش نگیرید» و «قصهها». تنها کافی است یک بار به تماشای یکی از این فیلمها بروید تا از خودتان بپرسید چرا 8سال پیش شهرام مکری موفق به اکران «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» نشد، یا 7سال پیش کمال تبریزی موفق به اکران «از رئیسجمهوری پاداش نگیرید» نشد و یا رخشان بنیاعتماد 4سال منتظر اکران فیلمش «قصهها» ماند؟! اما شاید این تکراریترین قصه سینما باشد. قصهای که مدیران سینمایی، هرگز از آن عبرت نگرفته و نمیگیرند. البته این اتفاق تنها برای مدیران سینمایی که در زمان خودشان از آثار مجوز گرفتهشده توسط سازمانشان دفاع و حمایت نکردند، قصه است. آنطور که همایون اسعدیان، کارگردان و سخنگوی کانون کارگردانان میگوید اکران نشدن این فیلمها برای کارگردانانی که هر 5سال یکبار فرصت ساخت فیلمی نصیبشان میشود و باید با دستمزد همان فیلم امورات خودشان را در سالهای بعدی بگذرانند، نهتنها قصه نیست بلکه اتفاقی تأسفآور است.
هیچ مدیری
هرگز پشت میزش باقی نمیماند
البته تجربه نشان داده است که به قول رخشان بنیاعتماد؛ «هیچ فیلمی برای همیشه در کمد باقی نمیماند.» شاید مهمترین علت آن، این باشد که هیچ مدیری هرگز پشت میزش باقی نمیماند تا برای همیشه مانع اکران فیلمی باشد. به همین دلیل است که فیلمهایی نظیر «مارمولک»، «آژانس شیشهای»، «به رنگ ارغوان»، «گس»، «پرویز» و... که در زمان ساختشان توقیف شدند بالاخره توانستند رنگ پرده سینما را به خود ببینید و حتی در بعضی موارد با استقبال تماشاگران روبهرو شوند. با این حال، تنها کسانی که در این میان از عملکرد سلیقهای و غیرمسئولانه مدیران ضرر و زیان میبینند، اهالی سینما بهخصوص کارگردانان و تهیهکنندگان هستند. کسانی که با رعایت معیارهای داخلی ابتدا به در سازمان سینمایی رفتهاند، مراحل ساخت یک فیلم را یکبهیک گذراندهاند ولی بازهم در اکران فیلمشان با مشکل مواجه شدند. سیدامیر سیدزاده، یکی از تهیهکنندگان سینماست که امروز حالِ ماهها و سالهای پیش مهدی کریمی، تهیهکننده سه فیلم توقیف شده «آژانس شیشهای»، «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» و «از رئیسجمهوری پاداش نگیرید» را دارد چراکه مسئولان سازمان سینمایی خواستار حذف 30 دقیقه از فیلم «مادر قلب اتمی» به تهیهکنندگی او شدهاند. فیلمی که به گفته سیدزاده فیلمنامهاش در همین وزارت ارشاد مجوز گرفته؛ «اگر فیلمنامه نیازمند اصلاحات بود باید همان زمان به ما اطلاع میدادند، نه اینکه در شورای پروانه نمایش بگویند ۳۰ دقیقه از یک فیلم را باید حذف کرد.» او در ادامه توضیحاتش به مهر میگوید: «با توجه به اینکه حذف ۳۰ دقیقه از یک فیلم سینمایی امکانپذیر نیست، سعی کردیم با گذاشتن نریشن روی صحنههایی که گفتهاند باید حذف شود، این مشکل را برطرف کنیم.» اتفاقی که پیش از این برای فیلم «از رئیسجمهوری پاداش نگیرید.» هم افتاده است و سازندگان این فیلم حتی مجبور شدند قسمتهایی از آن را دوباره بازسازی کنند.
تفاهم و تعامل نداشتن شورای صادرکننده پروانه ساخت و نمایش
به نظر میرسد مشکل اصلی فیلمهای توقیفشده تنها نگاه سلیقهای مدیران سینمایی نیست که یکی توقیف میکند، دیگری اکران میکند. یکی دیگر از مشکلهای اصلی تعامل و تفاهم نداشتن دو شورای صادرکننده پروانه ساخت و نمایش است وگرنه تمام فیلمهایی که امروز در کمد تهیهکنندگانشان باقی ماندهاند، مانند«خرس»، «خانه پدری»، «عصبانی نیستم»، «پریناز»، «صدسال به این سالها»، «خیابانهای آرام» و... همگی فیلمنامه مجوزدار داشتهاند. شاید که مدیران سینمایی و اعضای شورای صادرکننده مجوزهای سینمایی تصوری از ضرر و زیانی که بردست تهیهکنندگان و کارگردانان میگذارند، ندارند. ضرر تهیهکنندگانی شبیه سیدزاده که خودش میگوید یکسال است از سرمایهگذاری یک میلیاردیاش بر روی فیلم «مادر قلب اتمی» گذشته و این فیلم حتما باید اکران شود تا سرمایه او بازگردد. یا ضرر کارگردانانی که همایون اسعدیان دربارهشان به ایلنا میگوید: «شاید یک بازیگر یا سایر مشاغل در سینما همزمان بتوانند چند فیلم را بازی کنند یا در چند فیلم فعالیت کنند اما یک کارگردان نمیتواند همزمان در چند پروژه باشد و باید حتما یک فیلم را بهسرانجام برساند بعد سراغ فیلم دیگری برود.» به گفته او برای همین است که بسیاری از کارگردانان سینما با اینکه توانایی بالایی دارند؛ امروز بیکار هستند و در وضع مالی خوبی بهسرنمیبرند. درواقع فیلمسازان سینمای ایران با پروسه عجیب و غریبی روبهرو هستند، ابتدا برای دریافت پروانه ساخت به سازمان سینمایی مراجعه میکنند، بعد که پروانه ساخت را گرفته و چند ماه با گروهی بیش از صد نفر فیلمشان را آماده میکنند، برای گرفتن پروانه نمایش بار دیگر به سازمان مراجعه میکنند. در همین زمان است که مدیران تازه به یاد اصلاحات، مشکلات، خطقرمزها و نگرانیهایشان میافتند. گاهی هم فیلمسازان از هر دو مرحله با سلامت عبور میکنند اما بعد از آن هم ممکن است گرفتار تغییرات سیاسی کشور، دخالت دیگر افراد، گروهها و نهادها (مانند مجلس شورای اسلامی، حوزه هنری، شهرداری و...)، سیاستهای حاکم بر شرایط اکران (مانند سرنوشتی که برای فیلم «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» به این دلیل رقم خورد) و حتی پایین کشیده شدن فیلمشان از روی پرده سینما (همانند اتفاقی که برای فیلم «خصوصی» یا «خانه پدری» افتاد) شوند.
فیلم «نقش نگار» به کارگردانی علی عطشانی که به دلیل حضور ناصر ملکمطیعی توقیف شده بود هم قرار است بهزودی اکران شود. شاید برای مدیران سینمایی بد نباشد که به بهانه اکران شدن دوباره «باشو غریبه کوچک» به کارگردانی بهرام بیضایی سری به کمد مدیران سینمایی اوایل دهه 60 بزنند تا متوجه شوند که «باشو غریبه کوچک» نهتنها بعد از 4سال توقیف از زمان ساختش اکران شد، بلکه بعد از 30سال هنوز بدون مشکل اکران میشود و مخاطب دارد.